ای کاش به جای افزایش ظرفیت، به آموزش رزیدنتها توجه میکردند
شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۸۵۱ مورخ ۲۳ آذر ۱۴۰۰ به ریاست رئیس جمهور و به اتفاق آرا، ماده واحده «افزایش ظرفیت سرانه پزشک در مقطع عمومی و تخصص» را تصویب و ستاد نقشه جامع علمی کشور را موظف کرد ظرف مدت ۱۰ روز جزییات این طرح از جمله تعداد دقیق افزایش دانشجویان دورههای عمومی و تخصصی پزشکی را بررسی و به جلسه بعدی شورا اعلام کند. این مصوبه با واکنش منفی بسیاری از صاحبنظران حوزه سلامت کشور مواجه شد.
«اگر بیمحابا به افزایش ظرفیت بپردازیم، در آینده با موج پزشکان بیکار مواجه میشویم.» این را دبیر شورایعالی برنامهریزی علوم پزشکی وزارت بهداشت میگوید و ادامه میدهد: «افرادی که به صورت غیرکارشناسانه بر موضوع کمبود پزشک تاکید میکنند باید متوجه مهاجرت پزشکان و دلیل این مهاجرت باشند. این پزشکان اگر شغل مناسب و فضای مناسب برای کار داشتند نیازی به مهاجرت نداشتند.»
«غلامرضا حسنزاده» تصریح میکند: «راه بهتری برای حل این موضوع وجود دارد که شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند به عنوان یک راهکار مصوب کند وزارت بهداشت مکلف شود شغل مناسب با درآمد مشخص برای پزشکان تعیین کند. در واقع با یک برنامه مشخص بودجهای صرفاً برای پذیرش دانشجوی پزشکی تعیین شود تا وزارت بهداشت مکلف به افزایش ظرفیت شود. آن زمان میبینیم که چقدر مهاجرت پزشکان کاهش مییابد.»
ای کاش به جای افزایش ظرفیت، به آموزش رزیدنتها توجه میکردند
این مصوبه بهانهای شد تا به سراغ تعدادی از رزیدنتهای پزشکی در رشتههای مختلف برویم و وضعیت معیشتی و آموزشی آنها را بررسی کنیم تا ببینیم آیا واقعا زیرساختها برای جذب رزیدنتهای بیشتر فراهم است یا خیر؟
«دوران رزیدنتی که این روزها بحث آن خیلی مفصل است و در شبکههای اجتماعی هم بازخوردهای زیادی داشته، واقعا دوران سختی است. از هر لحاظ که حساب کنیم دشوار است و تا وارد این مرحله و شرایط نشویم، نمیتوانیم به سختی آن پی ببریم.» این صحبت یکی از رزیدنتهای رشته بیهوشی در گفتوگو با «پزشکان و قانون» است: «درواقع شاید مشکلات رزیدنتی از بیرون مشخص نباشد. کشیکهای کاری بسیار بالا، حقوقهای پایین، فشار کاری، فشار سال بالاییها و فشار دانشگاه، بیمارستان و چرخاندن بیمارستانهای کشور در حال حاضر روی دوش رزیدنتهاست. شاید بهتر بود جنبه آموزشی رزیدنتها را بالا میبردند و به جای اینکه بیشتر در بخش درمان از آنها کار بکشند یا ظرفیت را افزایش دهند، مقداری به آموزش آنها بها میدادند.»
وی ضمن اشاره به تصمیمات اخیر وزارت بهداشت مبنیبر افزایش یک میلیون تومانی حقوق رزیدنتها یا تبدیل دوره رزیدنتی به شغل تصریح میکند: «قطعا این اتفاقات در بهبود شرایط رزیدنتها موثر است. کمااینکه رزیدنتی که وارد این مقطع میشود، هیچ حق بیمهای ندارد. این شخص به مدت ۷ سال دوران عمومی را گذرانده و اکثر آنها به مدت دو سال طرح رفتهاند و حداقل یک سال هم برای ورود به این دوره درس خواندهاند. یعنی حداقل ۳۰ تا ۳۲ سال سن دارند و ممکن است تشکیل خانواده داده باشند. رزیدنتهای ما نه بیمه دارند، نه حقوق کافی و نه امنیت شغلی. جالب است که بدانید همه مسئولیت با خودمان است اما زمانی که بیمه میشویم، حق بیمه را بیمارستان پرداخت نمیکند و میگوید باید خودتان پرداخت کنید.»
این رزیدنت ضمن اشاره به تاثیرات پاندمی کرونا در وضعیت معیشت و آموزش رزیدنتها، خاطرنشان میکند: «شاید دوران رزیدنتی ما به ۲ قسمت قبل از پاندمی و بعد از آن تقسیم میشود. یادم میآید که ما اوایل سال سوم رزیدنتی بودیم که کرونا شیوع پیدا کرد و تقریبا بهمن 98 و فروردین 99 بود که در اوج درگیری با کرونا بودیم. تصور کنید رزیدنتی که از کرونا، نحوه انتقال آن و اینکه چگونه میتواند از آن پیشگیری کند، اطلاعی ندارد و میٔبیند که همه همکاران و همشهریان او در حال فوت هستند، چه میکشد؟ ما در بخش آموزش بودیم و قبل از آن کلی فشار روی ما بود. چرخاندن اتاق عمل، مشاوره بخشها و ... به عهده ما بود.»
وی میافزاید: «در کنار همه اینها به علاوه کارهای روزمره، ناگهان به ما گفتند به بخشهای کرونا بروید و در آنجا مشغول به ادامه فعالیت باشید. در روزهای بار روانی پاندمی که تمام مردم از ترس و واهمه از منزل بیرون نمیآمدند، تنها افرادی که مجبور بودند از منزل خارج شوند، کادر درمان و رزیدنتها بودند که البته تجهیزاتی هم نداشتند. تصور کنید به یکباره اپیدمی آمد و کسی نمیدانست چطور وارد بدن میشود و چطور درمان میشود، بچههای ما بدون هیچ چشمداشتی در صف اول کرونا قرار گرفتند.»
قسم خوردیم از بیماران محافظت کنیم
این رزیدنت ضمن اظهار تاسف از شهادت تعداد زیادی از کادر درمان در پاندمی کرونا، تصریح میکند: «از همان ابتدا که ما وارد این رشته شدیم، قسم خوردیم که بدون چشمداشت این کارها را انجام دهیم و قطعا همه بچهها همین گونه بودند. اما به هر حال بار روانی ابتدای پاندمی که وارد محیطی میشوید که فقط بیمار کرونایی میآید و شما تجهیزاتی ندارید، بسیار زیاد است. از طرفی به هر حال همه ما خانواده داشتیم و نگران خانوادهها هم بودیم. چون در آن زمان نه کسی واکسن زده بود و نه میدانستیم که درمان آن به چه صورت است.»
این رزیدنت ضمن اظهار تاسف از شهادت تعداد زیادی از کادر درمان در پاندمی کرونا، تصریح میکند: «از همان ابتدا که ما وارد این رشته شدیم، قسم خوردیم که بدون چشمداشت این کارها را انجام دهیم و قطعا همه بچهها همین گونه بودند. اما به هر حال بار روانی ابتدای پاندمی که وارد محیطی میشوید که فقط بیمار کرونایی میآید و شما تجهیزاتی ندارید، بسیار زیاد است. از طرفی به هر حال همه ما خانواده داشتیم و نگران خانوادهها هم بودیم. چون در آن زمان نه کسی واکسن زده بود و نه میدانستیم که درمان آن به چه صورت است.»
وی ضمن اظهار تاسف از تحتالشعاع قرارگرفتن وضعیت آموزش رزیدنتها در پاندمی کرونا میگوید: «آموزش ما از ابتدای پاندمی کرونا تا انتهای رزیدنتی تحتالشعاع قرار گرفت. بحث آموزش در این دوران لطمات زیادی خورد و زمانی باقی نماند که بتوان آن را جبران کرد. شرایط آنقدر بد بود که واقعا نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. در شرایطی که همه کشته و شهید میشدند و از بین ما میرفتند، درس خواندن چه فایدهای میتوانست داشته باشد؟ آموزش در آن شرایط اولویت بعدی و یا شاید اولویت دوم و سوم ما بود.»
این رزیدنت تصریح میکند: «قبل از شروع کرونا برنامه درسی ما قابل برنامهریزی بود. جای فکر کردن داشت و میشد برای آن برنامهریزی کرد، روی آن کار کرد و فقط لود بالای بیمارستانها بود که اجازه درس خواندن نمیداد. یعنی به آن صورت بار روانی نداشتیم. فقط خستگی و بیخوابی بود. یادم است که یکی از اساتید ما میگفتند که سال اول دانشجو فقط باید وقت داشته باشد که غذا بخورد و بخوابد. یعنی اساتید ما این باور را داشتند و واقعا این موضوع وجود داشت. اساتید میگفتند شما کار دیگری انجام ندهید و هر زمان وقت داشتید، فقط بخوابید. هر زمان بیمارستان کاری با شما نداشتند، یک چیزی بخورید و بخوابید. چون دوباره به محیط بیمارستان برمیگشتیم و اصلا فرصتی برای کار دیگری وجود نداشت.»
کشیکهای بالا و فرصت مطالعه کم
یکی از رزیدنتهای رشته داخلی در گفتوگو با «پزشکان و قانون» با تاکیدبر اینکه سالهای اول و دوم رزیدنتی در اکثر دانشگاهها سنگین است، میگوید: «علیالخصوص در سال اول تعداد کشیکها خیلی زیاد و فرصت درس خواندن کم است و من به صورت کیس به کیس مطالعه میکردم، با این حال تجربیات خیلی خوبی داشتم.»
وی ضمن گلایه از اینکه رزیدنتها فشار روحی زیادی را در زمان اوج کرونا متحمل شدند، تصریح میکند: «اواخر سال سوم و در بهمن ماه که من در بخش عفونی بودم، ویروس کرونا وارد کشور شد و در اوایل ناشناخته بود و به همین دلیل ترس و واهمه زیادی از آن وجود داشت. خیلی از ما ماسک نمیزدیم و بالای سر مریض میرفتیم. برای ما خیلی ترسناک بود و شوک بزرگی به شمار میرفت. من حدود ۳ ماه در بخش عفونی و بعد هم آیسییو بیمارستان امام حسین بودم که همه بیمارهای کووید را در آنجا بستری میکردیم. ۶ ماه نخست ورود بیماری کووید و شروع پاندمی، مدام در بخش کرونا بودم. در ادامه در بیمارستان مسیح دانشوری مریضهای آیسییو و بدحال را بستری میکردیم و مرگ و میر خیلی بالا بود و برای ما خیلی سخت گذشت. فصل تابستان هم بود و چون واکسن نزده بودیم، مجبور بودیم لباسهایی را بپوشیم که شرایط خیلی سختی را برای ما ایجاد میکرد.»
این رزیدنت خاطرنشان میکند: «سال اول رزیدنتی، سال خیلی سختی از لحاظ خستگی، فعالیت فیزیکی و ... بود ولی به خاطر آن علاقهمندی و حضور در بخشهای فعال و دیدن بیمار، همان چیزهایی که یاد میگرفتیم، ملکه ذهن میشد و همان کنجکاوی که در آدم بهوجود میآمد که بیمار با این شرایط آمده و چهکار باید بکنیم، دقیقا در همین حد بود. سوال ایجاد میشد و استاد برایمان توضیح میداد و ما شب حد ۳ صفحه مربوط به آن را میخواندیم و فردا توضیح میدادیم. یعنی برنامهریزی دیگری وجود نداشت. برنامهریزی درسی برای امتحان واقعا کار مشکلی است، مخصوصا با وجود اینکه بخش درمان به آموزش غلبه پیدا کرد و بحث آموزش کمتر شد و این داستان بیشتر خود را نشان داد.»
افزایش ظرفیت به دغدغههای ما دامن میزند
«دوره دستیاری و رزیدنتی مخصوصا در رشتههایی مثل جراحی، نسبت به سایر رشتهها سختیهای خاص خود را دارد که از نظر کاری و زندگی شخصی و اجتماعی تاثیرگذار است.» این را یکی از رزیدنتهای رشته جراحی عمومی به پزشکان و قانون میگوید: «به طور خلاصه، دوران رزیدنتی هم خاطرات خوب دارد و هم خاطرات بد و در آن خنده و شادی و غصه با هم است و میتواند که در مجموع، یک دوره خیلی خوب از زندگی محسوب شود. خاص آنکه فرد هم از نظر علمی به مقطع بالاتری منتقل میشود و هم در زندگی شخصی و نظم و انضباط زندگی اجتماعی او، تاثیرات زیادی دارد.»
وی با تاکیدبر اینکه سال اول دوره دستیاری را باید از سال دوم، سوم و چهارم کمی تفکیک کرد، تصریح میکند: «در سال نخست مشغله کاری دستیار زیاد است و تقریبا نیمی از ماه را کشیک و نیم دیگر را پست کشیک است. لذا توان، انرژی و تمرکز فکری لازم برای سایر امورات زندگی عملا مقدور نخواهد بود. نه رشته جراحی عمومی بلکه همه رشتهها خواه ناخواه در سال اول درگیر این مسائل پیچیده و سخت دوران رزیدنتی هستند. حالا خبر افزایش ظرفیت نیز به این دغدغهها دامن زده است.»
لازم به ذکر است این گزارش ادامه دارد و در بخشهای بعدی پای صحبتهای رزیدنتهای سایر رشتههای پزشکی خواهیم نشست.
پایان پیام/
محسن طاهرمیرزایی
نظر خود را بنویسید