عبور از بن بست تعرفه
استیصال پزشکان و اضطراب آنان در مورد تعرفه های غیر واقعی در ایران مهمترین علت افت انگیزه در جامعه پزشکیست... بحث در مورد تعرفه تقریبا به بن بست رسیده ، چرا که توازن مثلث آن یعنی جامعه پزشکی ، بیمه ها و مردم یک توازن متعادل نیست ، این مثلث باید برای ثبات روی هر سه راس خود تکیه گاه داشته باشد اما متاسفانه فشارها فقط روی جامعه پزشکیست و این فشار از حد تحمل این جامعه بیشتر شده و فاجعه بزرگی در راه است...
تا امروز تمامی هشدارها و تحلیلهای فعالان صنفی این جامعه و بزرگان آن از سوی مقامات بی اهمیت تلقی شده و علاج را در افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو دیده اند تا نیروی کار ارزان و فراوانی که براحتی از دستوراتشان تمکین نماید داشته باشند !
مسئولان حاضر به قبول این نکته مهم نیستند که ما کالا نمیفروشیم و خدمتی که ارایه میدهم حساس و مسئولیت برانگیز است و پشتوانه این خدمت دانشیست که برای کسب آن سالها جوانی داده ایم.
اما قطعا بدلایل مختلف این شیوه پاسخگو نخواهد بود که توضیح آن در فرصتی دیگر داده خواهد شد ، دولت بدلیل سرانه بهداشت و درمان پایین از یک طرف و تعهدش به ارائه خدمات ارزان درمانی به تمامی ببمه شدگان از طرفی دیگر ، تحت فشارست ، لذا بنوعی با ابزار قانونی در چیدمان شورای عالی سلامت که وظیفه تعیین تعرفه را برعهده دارد، دوازده نماینده خریدار خدمت را در مقابل تنها یک نماینده فروشنده خدمت قرار داده تا بتواند جلوی واقعی شدن تعرفه را بگیرد و عملا تا امروز نه تنها موفق بوده است بلکه با کسورات پلکانی در بخش دولتی نیز بخش زیادی از مخارج مراکز دولتی را از جیب پزشکان شاغل در این مراکز پرداخت نموده و قطعا این شیوه را علیرغم وعده های متعدد سر خرمنی ، ادامه خواهد داد!
این شیوه در کنار تورم هولناک این روزها عملا پزشکان را از ادامه فعالیت پزشکی مایوس ساخته ، انان از تغییر رویه در رفتار سیستم حاکمیتی ناامید شده اند و تمایلی به برخورد با سیستم ندارند لذا گزینه های با ریسک درگیری کمتر را برمیگزینند که اثرات خود را دیرتر نشان خواهد داد اما بسیار عمیق خواهد بود، اینروزها بصورت درماتیک شاهد تلاش پزشکان میانسال و مجرب بسیاری هستم که در حال آماده شدن برای مهاجرتند ، کسانی که سالها طبابت کرده اند و تجارب ، دانش و توانییهایشان بسیار ذیقیمت است و میتوانند تا بیست الی سی سال دیگر نیز طبابتی موثر داشته باشند! بسیاری دیگر نیز به شغلهای راحتتری فکر میکنند.
از سوی دیگر مسیولان نیز بدلیل داشتن یک دید عمیق با تبلیغات علیه این قشر فرهیخته و تحت فشار گذاشتنشان موجبات فرار فوج فوج پزشکان از بخشهای دولتی و خصوصی را تشدید مینمایند! و از آنجا که تا به ثمر نشستن تدبیر بسیار حکیمانه مسئولان در افزایش پذیرش دانشجو ، فاصله زیادی داریم یک شکاف بسیار عمیق درمانی ، در کمتر از دو سه سال آینده ، بوجود خواهد آمد که دودش اینبار نه فقط به چشم مردم ، بلکه مستقیما به چشم مسئولان نیز خواهد رفت.
گفته های اخیر وزیر بهداشت نیز بنوعی تصدیق کننده های گفته های ماست!
وی گفت به پزشکان مهاجر در کانادا و آمریکا اجازه کار نمیدهند که البته اگر مراحل آموزشی را نگذرانند کاملا فرمایش ایشان درست است ، و صد البته بسیاری با گذراندن امتحانات در بهترین مراکز مشغول بکار میشوند! اما نکته ای را که ایشان نگفت اینست که تقربیا تمام این پزشکان از این اقدام خود راضی و خشنودتد !!، بخصوص به دلیل آینده فرزندانشان و ضمنا براحتی با ورود به شغلهای دیگر و ساده تر از پس مخارج یک زندگی عادی در آن کشورها بر می آیند! و نکته جالبتر اینست که اکثرا از اینکه دیر اقدام به مهاجرت کرده اند، ناراحتند ! از سوی دیگر وزیر مدعی شد که با افزایش طرفیت پذیرش دانشجویان و رزیدنت ها نیز سعی در رفع کاستی ها دارند! اما به دو نکته مهم هیچ اشاره ای نکردند، نخست اینکه در حال حاضر ظرفیت بسیاری از رشته های تخصصی مادر و فوق تخصصی مهم خالی میماند و کسی علاقه مند به ادامه تحصیل در آنها نیست و نکته دوم که بنظر بنده بسیار مهمتر مینماید ، اینست که با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاههای پزشکی ، کیفیت آموزش بشدت افت کرده و معنای آن یعنی فاجعه ای در شرف وقوع.
طوفانی که باد اولش خیلی وقت است وزیدن گرفته و براحتی میتوان در همین صحبتهای اخیر وزیر هم ترس وی را از آن حس کرد که با وارونه کردن واقعیات سعی دارد از آن جلو گیری کند !!
شکی نیست که وزیر فعلی تنها بفکر جایگاه خویش است و اهمیتی به حساسیت شغل طبابت نمیدهد ، که میتوان از دیدگاه وی نسبت به بیمارستانهای آموزشی در گفتار اخیرش متوجه این نکته شد ، جایی که میگوید ویزیت ببمار توسط رزیدنت و انترن همراه با پزشک معالج از احتمال اشتباه میکاهد !
آیا جناب وزیر متوجه نیست که این ببمارستانها آموزشی هستند و در ثانی آیا نمیدانند که سیاهی لشکر نیاید بکار ،
که یک مرد جنگی به از صد هزار !!
حال چه باید کرد؟
تمام این مصائب که جامعه پزشکی گرفتار آن شده زمینه اقتصادی و مالی دارد که بتفصیل در یادداشتهای قبلی شرح داده شده، متاسفانه حاکمیت نیز بدلایل مختلف در برابر افزایش کافی سرانه بهداشت و درمان در بودجه مقاونت مینماید و این شیوه فاجعه را حتی در بخشهای خصوصی، بیش از پیش نزدیکتر مینمایاند.بزودی زود خدمات پزشکی ، بالاخص در بخشهای دولتی، به بن بست کامل میرسد زیرا تعرفه غیر واقعی انجام خدمات و حتی ویزیت ساده را احمقانه مینمایاند، بسیاری از مطب داران سابقه دار دیگر ادامه کار را به صلاح نمیبینند ، نکته تاسف بار این ماجرا آنجاست که هر ساله کارشناسان سازمان نظام پزشکی بعنوان یک سازمان رسمی و مورد وثوق حاکمیت تعرفه پیشنهادی را بر اساس هزینه ها و پیش بینی در آمد مکفی بصورت رسمی ارائه میدهند اما تعرفه نهایی مصوب دولت با آن فاصله زیادی دارد! لذا باید به فکر روش های سریعی باشیم که از فاجعه پیش رو پیشگیری کند، و صد البته باید در بدنه تصمیم گیران گوش شنوایی باشد که پیشنهادات ما را جدی بگیرد ، قبل از ایتکه زمانی فرا برسد که دیگر کار از کار گذشته است!
اما پیشنهادات برای دور زدن موقت بن بست پیش رو:
اگر در خاطر مبارک خوانندگان باشد درست در سالهای ماقبل شروع نسخه الکترونیک ، نسخ دفترچه های بیمه واضحا کاعش یافته بود و برای تجدید دفترچه های تازه برای بیمه شدگان محدودیتهایی من جمله محدودیت زمانی ، برقرار شده بود! هدف کاملا مشخص بود ، کم کردن استفاده مردم از خدمات بیمه ای.. با توجه به ان تجربه و همچنین دسته بندی متقضیان خدمات پزشکی موارد ذیل در برگیرنده پیشنهاد ماست:
الف ) تعرفه ویزیت آزاد کسانی که بیمه نیستند در بخش دولتی و خصوصی به یک میزان و مطابق با تعرفه ارایه شده توسط سازمان نظام پزشکی باشد.
ب) تعرفه ویزیت بیمه شدگان در بخشهای دولتی و خصوصی بر اساس مصوب شورای عالی سلامت و با یک نرخ( مطابق بخش خصوصی) باشد.
ج) ویزیت دریافتی از برخی بیماران که به شرح ذیل نام برده میشوند مطابق با تعرفه آزاد پیشنهادی سازمان نظام پزشکی باشد، این افراد شامل:
۱- کلیه افرادی دارای بیمه های خاص که خدمات ویژه به بیمه شدگان خود میدهند ، من جمله بیمه های بانکی ، شرکت نفت ، صدا وسیما ، بیمه های تکمیلی قوی.
۲- دارندگان حسابهای درشت بانکی
۳- افرادی که یارانه دریافت نمیکنند ،دارای هیچ نوع بیمه ای نیستند و تمکن مالی ثابت شده ای دارند.
د) تعداد ویزیت بیمه ای در بیمه شدگان بیمه های پایه دارای محدودیت ماهیانه باشد و ویزیت اضافه بر آن در بخشهای خصوصی آزاد و بر اساس مصوب نظام پزشکی و در بخش دولتی نیز آزاد و بر اساس مصوب شورای عالی سلامت باشد.
مسئولان حاضر به قبول این نکته مهم نیستند که ما کالا نمیفروشیم و خدمتی که ارایه میدهم حساس و مسئولیت برانگیز است و پشتوانه این خدمت دانشیست که برای کسب آن سالها جوانی داده ایم.
اما قطعا بدلایل مختلف این شیوه پاسخگو نخواهد بود که توضیح آن در فرصتی دیگر داده خواهد شد ، دولت بدلیل سرانه بهداشت و درمان پایین از یک طرف و تعهدش به ارائه خدمات ارزان درمانی به تمامی ببمه شدگان از طرفی دیگر ، تحت فشارست ، لذا بنوعی با ابزار قانونی در چیدمان شورای عالی سلامت که وظیفه تعیین تعرفه را برعهده دارد، دوازده نماینده خریدار خدمت را در مقابل تنها یک نماینده فروشنده خدمت قرار داده تا بتواند جلوی واقعی شدن تعرفه را بگیرد و عملا تا امروز نه تنها موفق بوده است بلکه با کسورات پلکانی در بخش دولتی نیز بخش زیادی از مخارج مراکز دولتی را از جیب پزشکان شاغل در این مراکز پرداخت نموده و قطعا این شیوه را علیرغم وعده های متعدد سر خرمنی ، ادامه خواهد داد!
این شیوه در کنار تورم هولناک این روزها عملا پزشکان را از ادامه فعالیت پزشکی مایوس ساخته ، انان از تغییر رویه در رفتار سیستم حاکمیتی ناامید شده اند و تمایلی به برخورد با سیستم ندارند لذا گزینه های با ریسک درگیری کمتر را برمیگزینند که اثرات خود را دیرتر نشان خواهد داد اما بسیار عمیق خواهد بود، اینروزها بصورت درماتیک شاهد تلاش پزشکان میانسال و مجرب بسیاری هستم که در حال آماده شدن برای مهاجرتند ، کسانی که سالها طبابت کرده اند و تجارب ، دانش و توانییهایشان بسیار ذیقیمت است و میتوانند تا بیست الی سی سال دیگر نیز طبابتی موثر داشته باشند! بسیاری دیگر نیز به شغلهای راحتتری فکر میکنند.
از سوی دیگر مسیولان نیز بدلیل داشتن یک دید عمیق با تبلیغات علیه این قشر فرهیخته و تحت فشار گذاشتنشان موجبات فرار فوج فوج پزشکان از بخشهای دولتی و خصوصی را تشدید مینمایند! و از آنجا که تا به ثمر نشستن تدبیر بسیار حکیمانه مسئولان در افزایش پذیرش دانشجو ، فاصله زیادی داریم یک شکاف بسیار عمیق درمانی ، در کمتر از دو سه سال آینده ، بوجود خواهد آمد که دودش اینبار نه فقط به چشم مردم ، بلکه مستقیما به چشم مسئولان نیز خواهد رفت.
گفته های اخیر وزیر بهداشت نیز بنوعی تصدیق کننده های گفته های ماست!
وی گفت به پزشکان مهاجر در کانادا و آمریکا اجازه کار نمیدهند که البته اگر مراحل آموزشی را نگذرانند کاملا فرمایش ایشان درست است ، و صد البته بسیاری با گذراندن امتحانات در بهترین مراکز مشغول بکار میشوند! اما نکته ای را که ایشان نگفت اینست که تقربیا تمام این پزشکان از این اقدام خود راضی و خشنودتد !!، بخصوص به دلیل آینده فرزندانشان و ضمنا براحتی با ورود به شغلهای دیگر و ساده تر از پس مخارج یک زندگی عادی در آن کشورها بر می آیند! و نکته جالبتر اینست که اکثرا از اینکه دیر اقدام به مهاجرت کرده اند، ناراحتند ! از سوی دیگر وزیر مدعی شد که با افزایش طرفیت پذیرش دانشجویان و رزیدنت ها نیز سعی در رفع کاستی ها دارند! اما به دو نکته مهم هیچ اشاره ای نکردند، نخست اینکه در حال حاضر ظرفیت بسیاری از رشته های تخصصی مادر و فوق تخصصی مهم خالی میماند و کسی علاقه مند به ادامه تحصیل در آنها نیست و نکته دوم که بنظر بنده بسیار مهمتر مینماید ، اینست که با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاههای پزشکی ، کیفیت آموزش بشدت افت کرده و معنای آن یعنی فاجعه ای در شرف وقوع.
طوفانی که باد اولش خیلی وقت است وزیدن گرفته و براحتی میتوان در همین صحبتهای اخیر وزیر هم ترس وی را از آن حس کرد که با وارونه کردن واقعیات سعی دارد از آن جلو گیری کند !!
شکی نیست که وزیر فعلی تنها بفکر جایگاه خویش است و اهمیتی به حساسیت شغل طبابت نمیدهد ، که میتوان از دیدگاه وی نسبت به بیمارستانهای آموزشی در گفتار اخیرش متوجه این نکته شد ، جایی که میگوید ویزیت ببمار توسط رزیدنت و انترن همراه با پزشک معالج از احتمال اشتباه میکاهد !
آیا جناب وزیر متوجه نیست که این ببمارستانها آموزشی هستند و در ثانی آیا نمیدانند که سیاهی لشکر نیاید بکار ،
که یک مرد جنگی به از صد هزار !!
حال چه باید کرد؟
تمام این مصائب که جامعه پزشکی گرفتار آن شده زمینه اقتصادی و مالی دارد که بتفصیل در یادداشتهای قبلی شرح داده شده، متاسفانه حاکمیت نیز بدلایل مختلف در برابر افزایش کافی سرانه بهداشت و درمان در بودجه مقاونت مینماید و این شیوه فاجعه را حتی در بخشهای خصوصی، بیش از پیش نزدیکتر مینمایاند.بزودی زود خدمات پزشکی ، بالاخص در بخشهای دولتی، به بن بست کامل میرسد زیرا تعرفه غیر واقعی انجام خدمات و حتی ویزیت ساده را احمقانه مینمایاند، بسیاری از مطب داران سابقه دار دیگر ادامه کار را به صلاح نمیبینند ، نکته تاسف بار این ماجرا آنجاست که هر ساله کارشناسان سازمان نظام پزشکی بعنوان یک سازمان رسمی و مورد وثوق حاکمیت تعرفه پیشنهادی را بر اساس هزینه ها و پیش بینی در آمد مکفی بصورت رسمی ارائه میدهند اما تعرفه نهایی مصوب دولت با آن فاصله زیادی دارد! لذا باید به فکر روش های سریعی باشیم که از فاجعه پیش رو پیشگیری کند، و صد البته باید در بدنه تصمیم گیران گوش شنوایی باشد که پیشنهادات ما را جدی بگیرد ، قبل از ایتکه زمانی فرا برسد که دیگر کار از کار گذشته است!
اما پیشنهادات برای دور زدن موقت بن بست پیش رو:
اگر در خاطر مبارک خوانندگان باشد درست در سالهای ماقبل شروع نسخه الکترونیک ، نسخ دفترچه های بیمه واضحا کاعش یافته بود و برای تجدید دفترچه های تازه برای بیمه شدگان محدودیتهایی من جمله محدودیت زمانی ، برقرار شده بود! هدف کاملا مشخص بود ، کم کردن استفاده مردم از خدمات بیمه ای.. با توجه به ان تجربه و همچنین دسته بندی متقضیان خدمات پزشکی موارد ذیل در برگیرنده پیشنهاد ماست:
الف ) تعرفه ویزیت آزاد کسانی که بیمه نیستند در بخش دولتی و خصوصی به یک میزان و مطابق با تعرفه ارایه شده توسط سازمان نظام پزشکی باشد.
ب) تعرفه ویزیت بیمه شدگان در بخشهای دولتی و خصوصی بر اساس مصوب شورای عالی سلامت و با یک نرخ( مطابق بخش خصوصی) باشد.
ج) ویزیت دریافتی از برخی بیماران که به شرح ذیل نام برده میشوند مطابق با تعرفه آزاد پیشنهادی سازمان نظام پزشکی باشد، این افراد شامل:
۱- کلیه افرادی دارای بیمه های خاص که خدمات ویژه به بیمه شدگان خود میدهند ، من جمله بیمه های بانکی ، شرکت نفت ، صدا وسیما ، بیمه های تکمیلی قوی.
۲- دارندگان حسابهای درشت بانکی
۳- افرادی که یارانه دریافت نمیکنند ،دارای هیچ نوع بیمه ای نیستند و تمکن مالی ثابت شده ای دارند.
د) تعداد ویزیت بیمه ای در بیمه شدگان بیمه های پایه دارای محدودیت ماهیانه باشد و ویزیت اضافه بر آن در بخشهای خصوصی آزاد و بر اساس مصوب نظام پزشکی و در بخش دولتی نیز آزاد و بر اساس مصوب شورای عالی سلامت باشد.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
2 نظر
سارا رئیسی
۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۴
کاملا موافقم، بیشتر پزشکان در ایران زندگی معمولی و حتی زیر خط فقر دارند.
ناشناس
۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۰
اصلا فکرشو نمیکردم یک پزشک یه روزی آرزوی پزشک نبودن کنه