۷نکته برای شکست نخوردن برنامه پزشکی خانواده
اولین نکته، درباره برنامه پزشکی خانواده این است که با چه هدفی اجرایی میشود. اگر هدف این باشد که از طریق برقراری نظام ارجاع باعث کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری نظام سلامت باشد، اتفاق خوبی است و تمام دنیا در این مسیر حرکت کردهاند. بهعبارتی دیگر نیاز نیست که بخش قابل توجهی از مردم برای سادهترین درمانها با یک دفترچه راهی بیمارستانها، کلینیکهای تخصصی و مطب متخصصان شوند، بلکه از طریق همین برنامه پزشکی خانواده، تحت درمان قرار میگیرند و مراقبتهای لازم را دریافت میکنند. ۷۰تا ۸۰درصد مراجعات در همین سطح قابل درمان است و نیازی به ارجاع به سطوح بالاتر نیست.
نکته دوم اینکه آیا در شرایط فعلی قرار است برای بهداشت مردم اتفاق خاصی رخ دهد؟ پاسخ منفی است. اگر این طرح درست اجرا شود باید افراد تحت پوشش هر مراقب سلامت کمتر شود تا توجه بیشتری به افراد داشته باشند. اینکه قرار است مردم در بیمارستانها هزینه کمتری پرداخت کنند، وابسته به این است که تیم سلامت درگیر ارائه خدمت و ارتباط با مردم شود، اما بهنظر نمیرسد که چنین چیزی محقق شده باشد، چون مراقب سلامت همان کسی است که در گذشته خدمات ارائه میکرده و مداخلاتی که قرار است صورت بگیرد، چیزی متفاوت از گذشته نیست.
نکته سوم، آموزش پزشکان و مراقبان است که بتوانند جمعیت بیشتری را پوشش و توجه به بیمار را افزایش دهند. در اینباره ضرورت دارد که مشوقهای بیشتری هم برای تیم پزشک خانواده درنظر گرفته شود.
نکته چهارم اینکه مردم باید خدماتی را دریافت کنند که از کیفیت لازم برخوردار باشند و منجر به ارتقای کیفیت بهداشت در زندگی آنها شود. در مطالعه انجام شده در دانشگاه شهید بهشتی بیماران دیابتی که به سیستم بهداشتی مراجعه میکنند، عملا نیازهایشان را دریافت نمیکنند. بیمار دیابتی اگر از نظر کیت، درمان رایگان و مشوق، حمایت بیشتری شود، مراجعه و مشارکت بیشتری هم خواهد داشت، اما اگر مراجعات ختم به پرسشگری و چند توصیه ساده شود، نمیتوان انتظار استقبال مردم از طرح پزشکی خانواده را داشت. مردم باید بهصورت عملیاتی درک کنند که با مراجعه به تیم پزشکی خانواده، خدمات، تخفیف و حمایتی که دریافت میکنند معنادار است.
نکته پنجم، مردمی که میتوانند با پرداخت 200هزار تومان از متخصص داخلی و قلب و عروق تمام ویزیت و معاینات را دریافت کنند، آیا حاضرند این خدمات را با پزشک خانواده یا تیم مراقب سلامت جایگزین کنند؟ قطعا پاسخ منفی است. این مسئله نیازمند فرهنگسازی دارد و باید به مردم آموزشهای لازم داده شود که طرح پزشکی خانواده دارای چه مزیتهایی است. مردم، اطلاعات کافی درباره طرح پزشکی خانواده، پزشکان عمومی و مراقبین سلامت ندارند و نگاه آنها به فعالیت این 2 گروه خوشبینانه هم نیست. نباید عجولانه فرایندی را شروع کنیم و در نهایت بدون فرهنگسازی، افزایش اعتماد ملی و ایجاد نگاه جامعمحور به این مسئله آن را پیش ببریم.
نکته ششم، تعارض منافع برخی افراد است که نمیخواهند طرح پزشکی خانواده اجرا شود. آنها معمولا کسانی هستند که یا اطلاعات لازم را درباره این برنامه ندارند یا اگر این برنامه اجرایی شود، منافع آنها به خطر میافتد.
نکته هفتم، نگاه درمانمحور باید از نظام سلامت کشور حذف شود. نظام آموزشی ما برای پزشکان خانواده مشکل دارد و باید جامع محور شود. عمدتا پزشکان عمومی ما برای سیستم درمانی، ویزیت و معاینه تربیت میشوند یا حتی اکثر مردم نمیدانند وظایف مراقبین سلامت چیست.
منبع: همشهری آنلاین
نکته سوم، آموزش پزشکان و مراقبان است که بتوانند جمعیت بیشتری را پوشش و توجه به بیمار را افزایش دهند. در اینباره ضرورت دارد که مشوقهای بیشتری هم برای تیم پزشک خانواده درنظر گرفته شود.
نکته چهارم اینکه مردم باید خدماتی را دریافت کنند که از کیفیت لازم برخوردار باشند و منجر به ارتقای کیفیت بهداشت در زندگی آنها شود. در مطالعه انجام شده در دانشگاه شهید بهشتی بیماران دیابتی که به سیستم بهداشتی مراجعه میکنند، عملا نیازهایشان را دریافت نمیکنند. بیمار دیابتی اگر از نظر کیت، درمان رایگان و مشوق، حمایت بیشتری شود، مراجعه و مشارکت بیشتری هم خواهد داشت، اما اگر مراجعات ختم به پرسشگری و چند توصیه ساده شود، نمیتوان انتظار استقبال مردم از طرح پزشکی خانواده را داشت. مردم باید بهصورت عملیاتی درک کنند که با مراجعه به تیم پزشکی خانواده، خدمات، تخفیف و حمایتی که دریافت میکنند معنادار است.
نکته پنجم، مردمی که میتوانند با پرداخت 200هزار تومان از متخصص داخلی و قلب و عروق تمام ویزیت و معاینات را دریافت کنند، آیا حاضرند این خدمات را با پزشک خانواده یا تیم مراقب سلامت جایگزین کنند؟ قطعا پاسخ منفی است. این مسئله نیازمند فرهنگسازی دارد و باید به مردم آموزشهای لازم داده شود که طرح پزشکی خانواده دارای چه مزیتهایی است. مردم، اطلاعات کافی درباره طرح پزشکی خانواده، پزشکان عمومی و مراقبین سلامت ندارند و نگاه آنها به فعالیت این 2 گروه خوشبینانه هم نیست. نباید عجولانه فرایندی را شروع کنیم و در نهایت بدون فرهنگسازی، افزایش اعتماد ملی و ایجاد نگاه جامعمحور به این مسئله آن را پیش ببریم.
نکته ششم، تعارض منافع برخی افراد است که نمیخواهند طرح پزشکی خانواده اجرا شود. آنها معمولا کسانی هستند که یا اطلاعات لازم را درباره این برنامه ندارند یا اگر این برنامه اجرایی شود، منافع آنها به خطر میافتد.
نکته هفتم، نگاه درمانمحور باید از نظام سلامت کشور حذف شود. نظام آموزشی ما برای پزشکان خانواده مشکل دارد و باید جامع محور شود. عمدتا پزشکان عمومی ما برای سیستم درمانی، ویزیت و معاینه تربیت میشوند یا حتی اکثر مردم نمیدانند وظایف مراقبین سلامت چیست.
منبع: همشهری آنلاین
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید