داستان ادامه‌ دار گرانی و کمبود دارو
به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، توییتر و اینستاگرام پر شده از کاربرانی که با یک اسم و عکس دنبال دارویی خاص می‌گردند. فقط توییتر و اینستاگرام نیست، خیابان‌های جلوی داروخانه‌های دولتی پر از صف کسانی است که دنبال دارو‌ها چندین داروخانه را گشته‌اند. داشتن یک فرد میانسال یا دارای بیماری‌های خاص در خانواده کافی است تا بدانید برای پیداکردن یک ورق قرص چقدر باید استرس کشید. ممکن هم هست دارو پیدا شود اما با چند برابر قیمت دفعه قبلی! وضعیتی که معلوم نیست ادامه‌یافتنش منجر به مرگ چند بیمار می‌شود.

ناصرخسرویی در توییتر

چرخی در توییتر نشان می‌دهد بسیاری از کاربران این شبکه توییتر را راه‌حلی برای پیداکردن دارو می‌بینند و برای یافتن دارو‌هایی که حالا دیگر اثری از خیلی از آن‌ها در قفسه داروخانه‌ها نیست دست به دامن این شبکه اجتماعی شده‌اند.

یکی از کاربران عکسی از دو دارو به نام‌های KISQALI و VALAMOR را به اشتراک گذاشته و نوشته است که چون این دارو از طرف هلال‌احمر اصلا وارد نشده داخل ایران موجود نیست. او از کاربرانی که خارج از کشور هستند خواسته تا این دارو را برای او بیاورند و هزینه‌اش را با هم حساب کنند.

کاربر دیگری عکسی از دارویی به نام LYNPARZA را منتشر کرده و گفته است که این دارو را برای مادر دوستش که سرطان دارد می‌خواهد و از بقیه کاربران خواسته تا او را ریتوییت کنند تا اگر کسی می‌داند از کجا می‌تواند این دارو را پیدا کند، به او کمک کند.

کاربر دیگری عکسی از یک ورق از قرصی به نام Cirpalex را با سایر کاربران به اشتراک گذاشته و گفته دنبال کسی است که این دارو‌ها را بفروشد و خیلی هم حیاتی است. او از بقیه خواسته بود اگر کسی را می‌شناسند که این دارو را می‌فروشد حتما او را تگ کنند.

کاربر دیگری عکسی از یکی از دارو‌هایی که به گفته او برای بیماران مبتلا به ام‌اس است با نام SOLO_MEDROL منتشر کرده است و از بقیه برای پیداکردن این دارو کمک خواسته است.

کاربر دیگری عکسی از دارویی به نام Ferriprox منتشر کرده و نوشته است پسر دخترخاله او به تالاسمی مبتلاست. مادر این بیمار خانه‌دار و پدرش بازنشسته است و ماهی ۲۰ میلیون تومان هزینه این دارو است که باید ماهانه به دست‌شان برسد. او می‌گوید دخترخاله او خانه را برای فروش گذاشته است تا بتواند هزینه این دارو را بدهد.

داروخانه‌ها دارو نمی‌دهند

رنج‌های کمبود دارو فقط در مجازی نیست که خودش را نشان می‌دهد. دنیای واقعی پر از کسانی است که بین اعضای خانواده خود عضوی بیمار دارند و رنج تهیه دارو در این روز‌ها را کشیده‌اند. زهره درباره دارو‌های مادرش می‌گوید: سه تا قرص بود که همه آن‌ها برای دیابت بود، متفورمین، دیابزید و گلوریپا. جمع این سه دارو با بیمه خدمات درمانی شده است یک‌ میلیون‌ و ۶۸۰ هزار تومان. بیمه هم حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد را حساب می‌کند که عملا هیچ چیزی نیست. تازه ۵۰۰ هزار تومان این مبلغ را بیمه داده و شده است حدود یک‌ میلیون‌و ۷۰۰. با خود داروخانه‌دار حرف زدم قرار است این دارو گران‌تر شود. ما پول‌مان به داروی خارجی نمی‌رسد. این هم وضع گرانی دارو‌های ایرانی است.

یگانه هم درباره دارو‌های پدرش می‌گوید: پدرم یک‌سری داروی اعصاب دارد که دکتر صد‌تا می‌نویسد اما داروخانه صد‌تا نمی‌دهد، مثلا ۱۰‌ تا می‌دهد یا به زور ۵۰‌ تا می‌دهد، مثلا داروخانه ریتالین را نمی‌داد. قیمت دارو‌ها هم هر دفعه گران‌تر از قبل. این دفعه متورال و کلونوزپام گرفتیم شد یک‌ میلیون‌ و ۲۵۰. البته پیداکردن کلونوزپام راحت‌تر از ریتالین است.

به دنبال کلونوزپام

داروخانه شلوغ با صف‌های طولانی و پر از کسانی است که روی صندلی‌های سالن منتظر نوبت‌شان نشسته‌اند. صدای همهمه، بلندگوی سالن، جیغ نوزاد، چانه‌زنی مسئولان باجه و مشتری‌ها و... همه در هم پیچیده. هر‌کسی باید از دستگاه نوبت‌دهی یک فیش بگیرد و بعد منتظر شنیدن شماره‌اش از بلندگو باشد.

صف مردم منتظر به بیرون از داروخانه هم رسیده است. در پیاده‌رو مقابل داروخانه میدان‌گاهی کوچک قرار دارد که چند صندلی کنار هم چیده شده‌اند. اکثر صندلی‌های سالن پر هستند به خاطر همین بعضی‌ها مجبور شده‌اند با وجود گرمای هوا روی همین صندلی‌های بیرون داروخانه بنشینند. کنار خانمی که نسبت به بقیه حاضران مرتب‌تر و آراسته‌تر است و از دور بیشتر از بقیه به چشم می‌آید صندلی پیدا می‌کنم و می‌نشینم. وقتی متوجه شد دنبال چه قرصی می‌گردم، با حالتی که انگار دارد فوت کوزه‌گری را به یک تازه‌کار یاد می‌دهد می‌گوید: آشنا داشته باشی می‌توانی پیدا کنی.

مسئول آن طرف شیشه می‌گوید کلونوزپام و ریتالین را نداریم، اما متفورمین داریم ولی فقط ایرانی. قیمت را می‌پرسم که می‌گوید هر برگ متفورمین "داروی مخصوص دیابت" هشت هزار تومان.

کنار درِ خروجی فردی داخل باجه اطلاعات نشسته است. از او می‌پرسم شما می‌دانید از کجا می‌توانم کلونوزپام و ریتالین پیدا کنم؟ اینجا که نداشت. مسئول باجه اطلاعات داروخانه می‌گوید: این قرص‌ها سهمیه‌ای است ما فعلا نداریم. درباره داروخانه ۱۳ آبان می‌پرسم سرش را به سمت بالا تکان می‌دهد و می‌گوید آنجا هم ندارد. بعد آدرس چند داروخانه را می‌دهد و می‌گوید که باید به چند تا از این داروخانه‌ها سر بزنم تا بلکه بتوانم دارویی را که می‌خواهم پیدا کنم.

پول، مرهم دردها

اما وضع در داروخانه‌های آزاد زمین تا آسمان فرق می‌کند. وارد یکی از داروخانه‌های کوچک غیردولتی می‌شوم و می‌خواهم که با داروساز داروخانه صحبت کنم. خانم داروساز می‌گوید که کلونوزپام دارد، اما باید نسخه بیاوریم تا قیمت را محاسبه کند و قرص‌ها را تحویل‌مان بدهد وگرنه بدون نسخه اصلا کلونوزپام نمی‌دهد. می‌پرسم کمبود و سهمیه‌بندی دارو روی شما تأثیر نگذاشته؟ شما مشکلی ندارید؟ چون من رفتم داروخانه هلال‌احمر آنجا هم کلونوزپام نداشت. به من گفتند ۱۳ آبان هم ندارد و الکی خودم را خسته نکنم. با پوزخندی می‌گوید: نه عزیزم اینجا همه دارو‌ها را داریم ولی نسخه پزشک باید باشد. بدون نسخه نمی‌شود دارو بدهیم. ما اینجا دولتی نیستیم و سهمیه‌بندی هم نداریم.

داروسازی که نخواست نامش فاش شود درباره علت کمبود دارو به‌ویژه در برخی مواقع سال گفت: برخی مواقع کمبود دارو‌ها به دلیل تغییرات قیمتی است. مثلا اردیبهشت تغییرات دارویی رخ می‌دهد و به همین دلیل بین دارو‌هایی که در داروخانه‌ها موجود هستند، با دارو‌هایی که توزیع می‌شوند اختلاف قیمت هست. به دلیل همین اختلاف قیمت خیلی از شرکت‌های دارویی جلوی فروش دارو‌هایی را که تغییر قیمت داده‌اند، می‌گیرند تا بعد از افزایش قیمت با بهای جدید وارد بازار کنند مثلا شربت دیفن‌هیدرامین قبل از تغییر قیمت ۱۴ هزار تومان بود که الان و بعد از تغییر قیمت ۲۶ هزار تومان است. داروخانه‌ای که این دارو را در انبار دارد به همان قیمت قبلی می‌فروشد ولی داروخانه‌ای که خرید هفتگی دارد مجبور است دارو را به همان قیمت جدید بفروشد. آن خانمی که در داروخانه بوده متأسفانه به شما درست گفته. اگر آشنا داشته باشید دارو گیر می‌آید.

نوزاد‌ها خفه می‌شوند، کاری نمی‌توانم بکنم

فقط بزرگسالان نیستند که تحت تأثیر عوارض کمبود دارو یا سخت پیدا‌شدن دارو و گرانی دارو قرار گرفته‌اند، بلکه حتی کودکان و نوزادان چند‌روزه هم در امان نمانده‌اند.

رزا مصطفایی متخصص کودکان و نوزادان که در استان کرمان فعالیت می‌کند، درباره کمبود دارو می‌گوید: این‌قدر این کمبود‌ها زیاد است که نمی‌دانم از کجا شروع کنم. آنتی‌بیوتیک و شربت‌های آن برای اطفال کم شده است. یک مشت آنتی‌بیوتیک هندی که عارضه دارد و در سراسر جهان و کلی بچه به خاطر این عوارض کشته شده‌اند و همگی به هند ریکال شده‌اند، به اسم آنتی‌بیوتیک خارجی در بازار عرضه شده است. شیر خشک وحشتناک نایاب شده است به‌ویژه شیر خشک‌هایی مخصوص نوزادان نارس یا آن‌هایی که شیر خشک‌های رژیمی مخصوص نیاز دارند به‌شدت نایاب شده است. من چون در بخش NICU کار می‌کنم نوزاد نارس زیاد دارم. حتی سورفاکتانت که یک داروی حیاتی برای نوزاد نارس است و باید در ساعت اول تزریق کرد و جان بچه را نجات داد نایاب شده و این فاجعه است یعنی منِ پزشک آنجا هستم نوزاد هم جلوی روی من است و من می‌دانم چطوری باید زنده نگهش دارم و تحویل خانواده‌اش بدهم اما دارو نیست. دوپامین و دوبوتامین که از دارو‌های خیلی مهم در بیماران نارس و بیمارانی است که در شوک به سر می‌برند نایاب است و نیست.

این پزشک درباره کمبود تجهیزات پزشکی می‌گوید: پوار یک وسیله حیاتی است که زمانی که نوزاد به دنیا می‌آید ترشحات دهن و بینی نوزاد را از مایع امنیوتیک پاک می‌کند. چون نوزاد خودش نمی‌تواند این ترشحات را مانند بزرگسالان تخلیه کند پزشکان این ترشحات را با دستگاه تخلیه می‌کنند که اگر این ترشحات تخلیه نشود نوزاد به بیماری دسترس تنفسی دچار می‌شود و آمار این بیماری‌ها بالا می‌رود. اگر ترشحات تخلیه نشود ممکن است نوزاد نتواند خوب نفس بکشد و در ساعت اول مجبور به بستری شویم. این‌قدر جنس این پوار‌های جدیدی که وارد کرده‌اند بد است که من نمی‌توانم احیای اولیه نوزاد را انجام بدهم.

می‌گویم هر جای کشور توانستی این دارو را پیدا کن

رزا مصطفایی متخصص کودکان و نوزادان در ادامه می‌گوید: ما فراوان و به‌وفور کمبود دارو را داریم مثلا داروی ضد انگل مثل مبندازول را می‌نویسم و نسخه را به دست مریض می‌دهم و می‌گویم هر جای کشور توانستی پیدا کن تا انگل‌ها کشته شوند یا مثلا مریض با مسمومیت با متادون می‌آید و باید سریع به او آمپول نالوکسان تزریق کنیم ولی نداریم. تازه اگر پیدا هم بکنند، باید به قیمت گزاف دارو را بخرند. من می‌دانم درمان چیست اما دارو ندارم.

اسپری‌های تنفسی برای بیماران تنفسی چه اسپری‌های تنفسی و چه استنشاقی نیست. سرم نمکی برای بیمارانی که اسهال و استفراغ می‌گیرند نداریم. وضعیت در تهران بهتر است. در شهر‌های دیگر مردم نجیب‌تر هستند و سروصدا هم نمی‌کنند. وضعیت رسما فاجعه است.

بیمار تشنج هم بکند، بدون قرارداد دارو نمی‌دهند

رزا مصطفایی درباره تخلفات برخی از داروخانه‌ها می‌گوید: اینکه گاهی پیش می‌آید که من برای بیمار نسخه می‌نویسم ولی بیمار برمی‌گردد و می‌گوید داروخانه مبلغ دارو را از من گرفته و مبلغ دارو را با بیمه حساب نکرده و آزاد حساب کرده است یا می‌گوید داروخانه گفته دکتر شما دارو را درست ثبت نکرده یا کد آن را اشتباه زده است. آن موقع است که گوشی را برمی‌دارم و یک دعوای درست و حسابی با مسئول آن داروخانه می‌کنم. یک‌سری از داروساز‌ها فقط با پزشکانی که بیمار را به داروخانه خودشان می‌فرستند، قرارداد می‌بندند و اگر پزشکی باشی که با این دسته از داروخانه‌ها قرارداد نبسته باشی و بیمار را به داروخانه آن‌ها بفرستی حتی اگر بیمار جلوی آن‌ها تشنج هم بکند، حتی اگر دارویی را که بیمار نیاز داشته باشد موجود داشته باشند هم چون با این پزشکان قرارداد ندارند، دارو را به بیمار نمی‌دهند. نسخه را آزاد می‌دهند و می‌گویند دکتر ثبت الکترونیک نکرده است یا نت نداریم در‌صورتی‌که چنین چیزی نیست.

این پزشک متخصص درباره کلاهبرداری‌هایی که بر سر واکسن گارداسیل رخ می‌دهد می‌گوید: من می‌دانم قیمت واکسن گارداسیل چهار ظرفیتی آمریکایی یک‌میلیون‌و ۸۰۰ هزار تومان است اما تهران دیدم عزیزان دانه‌ای سه میلیون از مردم می‌گیرند و به اسم تزریق واکسن مردم را سرکیسه می‌کنند. این واکسن را بعضی از پزشکان می‌خرند و داخل مطب‌ها تزریق می‌کنند. هرکس هر چقدر توانست سر مردم را کلاه می‌گذارد. واقعا جای تأسف دارد ولی از جیب مردم عادی که دارند به‌سختی پول درمی‌آورند و با سیلی صورت خودشان را سرخ می‌کنند این‌طور کلاهبرداری کردن روا نیست.  اقتصاد24

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.