سیستم درآمد پزشکان شبیه حقوق کارگران کارواش می شود
پزشکان و قانون: رئیس کل سازمان نظام پزشکی نگران است که سیستم مراکز ارائه دهنده خدمات پزشکی مانند کارواش شود: «در حال حاضر حقوق و دستمزد کسی که در کارواش خدمت می کند، از طریق بیعانه تامین می شود. در حوزه پزشکی جزء فنی پایین نگه داشته و اصطلاحا فریز شده است، اما تورم فریز نشده و بیمارستان به تدریج از عهده جزء فنی بر نمی آید و به جزء حرفه ای دست اندازی می کند تا جایی که جزء حرفه ای را صفر می کند و به پزشک می گوید من چیزی ندارم که به شما پرداخت کنم و همین که به شما جا دادم، کافی است و خودت می دانی و بیمار.»
«دکتر رئیس زاده» تصریح می کند: «در نظام جدید پرداخت، ۴۰۰ خدمت را برای گلوبال شدن تعریف کردند و من نمی دانم که این ۴۰۰ خدمت را به چه نحوی می خواهند ارائه دهند؟ در بعضی از خدمات این کار درست و مثبت و مفید است و در بعضی هم کار درستی نیست.»
پزشکان و قانون: آقای دکتر با توجه به اینکه قرار است تغییر بزرگی در نظام پرداخت از فی فور سرویس به نظام گلوبال انجام شود، تحلیل شما و کارشناسان سازمان در این مورد چیست؟ کمااینکه گویا هفته قبل در این مورد جلسه ای هم تشکیل شده است.
در نظام جدید پرداخت، 400 خدمت را برای گلوبال شدن تعریف کردند و من نمی دانم که این 400 خدمت را به چه نحوی می خواهند ارائه دهند؟ در بعضی از خدمات این کار درست و مثبت و مفید است و در بعضی هم کار درستی نیست. چون خدمت با خدمت می تواند خیلی متفاوت باشد. یک عمل کیسه صفرا ممکن است برای یک نفر نیم ساعت و برای یک مریض دیگر 5 یا 4 ساعت طول بکشد. یک مریض ممکن است فردا مرخص شود و مریض دیگر ممکن است 10 یا 20 روز بستری شود. بنابراین اینکه ما همه گلوبال را برای بخش خصوصی و برای بخش دولتی وضع کنیم، حتما در بعضی از قسمت ها به مشکل بر می خوریم و نمی شود حکم کلی داد که خوب یا بد است. برای بعضی خدمات خوب و برای دیگر حتما بد است.
پزشکان و قانون: چرا با وجود جدا بودن بخش دولتی و خصوصی درمان در ساختار اداری و اهداف اقتصاد درمان، سازمان تلاشی برای جداسازی تعرفه بندی این دو بخش ندارد؟ در حالی که می دانیم سیستم فعلی به ورشکستگی بخش خصوصی و ناکارآمدی بخش دولتی منجر شده است.
اصرار ما این است که جزء حرفه ای که دستمزد ارائه کنندگان خدمت است از جرء فنی جدا شود. در تمام این سال ها، به خود تعرفه و بیشتر از آن به جزء حرفه ای ظلم شده است، چون حجم بسیار زیادی از موضوع تعرفه به جزء فنی اختصاص پیدا کرده است. جزء فنی یعنی بحث هتلینگ، تدارکات، خدمات و هزینه های مصرفی. این هزینه های مصرفی و جزء فنی مطابق با تورم عمومی کشور و حتی بعضی جاها 30 درصد بیشتر از تورم عمومی کشور رشد داشته است. چون خیلی از اینها با دلار وارد می شود و حتما بالاتر است و به نسبت این تورم، تعرفه رشد نکرده است. یعنی اگر در پنج سال اخیر میانگین تورم کشور را سالانه 45 درصد بگیریم، رشد تعرفه ها نزدیک به 21 درصد بوده است. به همین شکل هم ما از تورم عقب هستیم و هر چقدر جلوتر آمدیم، جزء فنی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده و آن جزء فنی را نمی توان نادیده گرفت. یک بیمارستان نمی تواند از لوازم مصرفی، تجهیزات، هتلینگ، غذای مصرفی بیمار و گران شدن ارزاق صرف نظر کند. تعرفه هم منطقی رشد نکرده است و ما این را از جزء حرفه ای جبران کردیم.
میانگین رشد جزء حرفه ای در این پنج سال، 11 درصد و به عبارتی 8 درصد بوده است. در حالی که در همین سال ها میانگین رشد حقوق کارگری، بالای 20 درصد بوده است. اما رشد آن بخش که حقوق و دستمزد جامعه پزشکی است، زیر 10 درصد بوده است. این تشدید شده است چون جزء حرفه ای زیر سایه جزء فنی قربانی شده است. من یک هشدار به شما و مسئولین می دهم و نگران هستم که وضعیت مراکز ارائه دهنده خدمت ما مانند کارواش شود. یعنی یک سیستم سلامت کارواشی داشته باشیم.
پزشکان و قانون: به چه معنا؟
در حال حاضر حقوق و دستمزد کسی که در کارواش خدمت می کند، از طریق بیعانه تامین می شود. جزء فنی پایین نگه داشته و اصطلاحا فریز شده است، اما تورم فریز نشده و بیمارستان به تدریج از عهده جزء فنی بر نمی آید و به جزء حرفه ای دست اندازی می کند تا جایی که جزء حرفه ای را صفر می کند و به پزشک می گوید من چیزی ندارم که به شما پرداخت کنم و همین که به شما جا دادم، کافی است و خودت می دانی و بیمار. پس اگر کسی از زیر میزی گله مند است که باید هم باشد، بداند عامل اصلی ایجاد کننده و ترویج زیرمیزی جامعه پزشکی نیست. عامل اصلی کسی است که تعرفه را در چند سال اخیر به شکل دستوری پایین نگه داشته، عامل آن بیمه های ما هستند که تا توانستند به جزء حرفه ای جفا کردند.
پول تجهیزات و سایر موارد را به موقع و بدون چانه زنی پرداخت می کنند، چون باید آن را به هر قیمتی تامین شود. یعنی کلام غالب و بیان غالب در بحث دارو و تجهیزات تامین آن است و نه هزینه آن. به جزء حرفه ای که می رسیم، می گوییم چرا این قدر رشده کرده است؟ اینکه کارگر این قدر گرفته و جامعه پزشکی فلان قدر می خواهد، در حالی که فلان قدر سهم جامعه پزشکی نیست. مسئول تصمیم گیر اصلی در یک شورا می گوید حقوق کارگر را 28 درصد بالا بردیم و شما می خواهید تعرفه را 40 درصد بالا ببرید؟ این است که جزء حرفه ای در طی این سال ها قربانی شده است.
پزشکان و قانون: راهکار شما چیست؟
درخواست اول ما این است که جزء حرفه ای جدا شود و مانند سایر اقشار به آن پرداخته شود. این سیاست گذاری اشتباه منجر به این شده که شما در بیمارستان دولتی برای ویزیت پزشک عمومی 18 هزار تومان پرداخت می کنید. یک خدمت را در این کشور مثال بزنید که 18 هزار تومان بگیرد. تازه این 18 هزار تومان با تاخیر چندماهه و با کسورات است. یعنی 30 هزار تومان ویزیت پزشک عمومی در نظر گرفته شده که از آن 30 درصد به نفع بیمارستان و ... کم می شود. 10 درصد علی الحساب مالیات کم می شود و از آن 60 درصد باقی مانده که 18 هزار تومان می شود، باز کسورات زده می شود و با یک تاخیر بعضا 8 ماهه پرداخت می شود.
لذا اصل اول در تعرفه این است که واقعی دیده شود و قیمت تمام شده باید لحاظ شود. یک نفر غیر از ما باید این کار را بکند و بگوید قیمت تمام شده ویزیت یک پزشک عمومی و متخصص در این کشور چقدر است؟ چرا محاسبه نمی کنند؟ اگر ما بگوییم می گویند که تعارض منافع دارند، اگر خودشان نمی توانند بگویند، یعنی محاسبه نشده است. در قانون که گفته شده قیمت تمام شده باید محاسبه شود، چرا محاسبه نمی کنند؟ قیمت تمام شده ویزیت فوق تخصص در تهران و در یک شهر کوچک چقدر است و چرا باید یکسان باشند؟ کدام خدمت در کشور این طور است؟
دوم اینکه جزء حرفه ای قربانی جزء فنی شده است. سوم اینکه پرداخت به موقع انجام نمی شود و به هیچ کس هم جریمه ای بابت این دیرکرد پرداخت نمی کنند. چهارم اینکه تعرفه ها در همه جای کشور یکسان دیده شده و پنجم اینکه چرا باید تعرفه و کارانه ای که 8 ماه بعد داده می شود، همان لحظه 10 درصد آن کم شود؟ آن شخصی که این قانون را وضع کرده در دنیای دیگر چطور می خواهد جواب پس دهد؟ مگر نباید مالیات سالانه حساب و کتاب و اخذ شود؟ چرا عضو هیات علمی ما که یک خدمتی را امروز ارائه داده و 7 ماه دیگر می خواهند به او پرداخت کنند، باید سر ماه 10 درصد آن کم شود؟ آیا این ظلم به جامعه پزشکی هست یا نه؟
پزشکان و قانون: هر سال و در هر دوره نظام پزشکی سیاست خود در مورد تعرفه را اعلام می کند. اما هیچ وقت پلن دومی ندارند یا اینکه اعلام نمی کنند. سوال این است که اگر درصدی که مدنظر شما بود و در جلسات همفکری با دولت هم به توافق رسیدید، اما مثل سال های گذشته نهایتا رقم دیگری به تصویب هیات دولت رسید، آنگاه برنامه شما چیست؟
ما بارها پیگیری کردیم و حتی خود من همین دیروز با دکتر محقق صحبت کردم و پیگیر بودم. ما یک عضو در بین نه عضو شورای عالی بیمه سلامت هستیم که خریدار خدمت است. معلوم است که خریدار خدمت می خواهد خدمت هر چه دیرتر اعلام شود و پایین تر بخرد. ما برای رئیس جمهور نامه زدیم و گله کردیم. من 23 اسفند سال گذشته خدمت ایشان رفتم و گله کردم و امسال دوباره به ایشان نامه نوشتم که هنوز هیچ بحثی در مورد تعرفه نکردیم.
با این تفاسیر هنوز معلوم نیست که تعرفه به پایان سال برسد یا نه؟ قیمت تمام شده لحاظ نمی شود. تعرفه پارسال را شورای عالی بیمه در آبان 40 درصد مصوب کرد و ما همین الان دو ماه از سال گذشته عقب هستیم. پارسال آبان ماه تعرفه به سازمان برنامه و بودجه ابلاغ شد و من خیلی تعجب می کنم این بی تفاوتی و بی دغدغه ای برای امر مهم تعرفه برای یک حوزه مهم مثل سلامت کشور، چه معنایی می دهد؟ خیلی عجیب است. من متوجه نمی شوم که مسئولین این کار چه فکری پیش خود می کنند؟ خویشتن داری جامعه پزشکی را به چه حساب می کنند و تصور می کنند که تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ همه ناملایماتی های ایجاد شده در تعزیرات و دادگاه ها و نظارت و درمان دانشگاه ها، در مطبوعات و ... به گردن جامعه پزشکی می افتد. نتیجه این می شود که جامعه پزشکی احساس می کند که دوران کرونا تمام شده و این کشور و این مردم و این دستگاه هیچ حرمتی برای جامعه پزشکی قائل نیستند. نمونه آن الان 4 دی ماه است و هنوز برای تعرفه اقدامی نشده و من بعید می دانم وضعیت ما بهتر از سال گذشته باشد.
این عدم رعایت قانون، چه عدم اجرای سیاست های کلان سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری در سال 93، چه قانون برنامه های توسعه، چه قانون بودجه در حوزه سلامت، به موقع اجرا نمی شوند و ماحصل عدم اجرای قوانین، نابه سامانی در بحث های مالی است که به گردن مردم یا به گردن جامعه پزشکی سر ریز می شود. در جاهایی که سفت و سخت نظارت می کنیم، از جیب جامعه پزشکی پرداخت می شود آن جایی هم که نظارت ضعیف است، از جیب مردم پرداخت می شود. وقتی قانون درست اجرا نشود یا درست وضع نشود نتیجه آن هزار قانون غلط می شود.
یک قسمتی از جریان جامعه پزشکی که بسیار اندک است و باید هدف این هجمه ها باشند، قسر در می روند و کسی متوجه آنها نمی شود و آن جریان سالم جامعه پزشکی که دراختیار و کنترل ماست، مرتب تحت فشار هستند.
پزشکان و قانون: به عنوان حرف آخر...
ما برای خودمان نگران نیستم چون توان و تخصصی داریم که همه جای دنیا خریدار دارد. من نگران آینده پزشکی کشور و این مسیر پرافتخار و سلامت مردم هستم. هزینه خدمات پزشکی در کشور ما نسبت به منطقه و نرم جهان یک دوازدهم است. به این معنا که اگر این خدمات در داخل کشور قابل ارائه نباشد، باید دوازده برابر قیمت از خارج کشور خریداری شود که اقتصاد سلامت کشور و مردم و دولت را دچار مشکل می کند. در بعضی رشته های تخصصی و فوق تخصصی اگر درچار کمبود شویم، شان و منزلت مردم خدشه دار می شود و اقتصاد کشور آسیب جدی می بیند. میزان ارزآوری به واسطه تربیت این همه نیروی تخصصی و فوق تخصصی به دلیل این همه خدمات در کشور و بی نیازی از وارد کردن پزشک خارجی مهم است. پس شکستن هیمنه سلامت کشور، صرفا بحث اقتصادی نیست.
هجمه به جامعه پزشکی به شکل ساماندهی شده نهادینه می شود، در حالی که واقعیت ندارد. یعنی پشت پرده ای دارد و آن اینکه کسانی خواسته و ناخواسته می خواهند پزشکی پرافتخار کشور را زمین بزنند. راه آن عمل به قانون در حوزه سلامت و توجه به نظرات کارشناسان و دلسوزان حوزه سلامت است. هیچ کسی نمی تواند ادعا کند و این ادعا را اثبات کند که می توان بدون نظر تخصصی حوزه سلامت این حوزه را اداره کرد.
به نظر من باید به کلمه تعارض منافع مشکوک بود، چون وجود ندارد. هر کس این مساله را در سیاست گذاری کلان در مورد جامعه پزشکی مطرح کند، حرف او یا خود او مشکوک هستند. این فرد یا مغرض است یا اینکه حداقل آگاه نیست و واقعیت جامعه پزشکی را نمی داند که نتیجه آن، این می شود که در تلویزیون اعلام می کند که افراد می توانند از مقطع دیپلم تخصص خود را انتخاب کنند.
پایان پیام/
گفتوگو:
محسن طاهرمیرزایی
نظر خود را بنویسید