اهدای عضو در ایران با موانع فرهنگی مواجه است
مرگ مغزی نقطهای از پایان است که میتواند آغاز یک زندگی جدید باشد. هر ساله تعداد زیادی از ایرانیان بر اثر سوانح رانندگی دچار مرگ مغزی میشوند، اما کمبود فرهنگ اهدای عضو و موانع مختلف اجتماعی و فرهنگی مانع استفاده کامل از اعضای این افراد برای نجات جان دیگران میشود.

به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، در هر حادثهای فرصتی نهفته است، فرصتی برای نجات، برای ادامه زندگی دیگران. در ایران با وجود پیشرفتهای پزشکی هنوز موانع فرهنگی و ضعف آموزش مانع بزرگی برای گسترش اهدای عضو است. این گزارش نگاهی است به چالشها، ضرورتها و تصمیمهایی که میتوانند مرز بین مرگ و زندگی را جابهجا کنند.
ساعت ۴ بعدازظهر یازدهم فروردین ۱۴۰۴ در نوار ساحلی جزیره کیش سانحهای مرگبار رخ داد. ریحانه نتوانست موتورسیکلت را متوقف کند و ناگهان از ارتفاعی به پایین سقوط کرد، موتورسیکلت با شدت بر صخرههای کنار ساحل برخورد کرد. دختر جوان که کلاه ایمنی بر سر نداشت بهشدت آسیب دید و از هوش رفت. دوست او و شاهدان حادثه بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند و دقایقی بعد ریحانه به بیمارستان کیش منتقل شد. پزشکان اعلام کردند که بر اثر شدت ضربه به سر دچار خونریزی مغزی شده و به کما رفته است، او در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد و با وجود تلاش بیوقفه تیم پزشکی تمامی علائم و آزمایشها حکایت از وقوع فاجعهای دردناک داشتند.
پدر ریحانه میگوید: کلیهها و کبد او برای نجات جان چند نفر به شیراز منتقل شد و پس از آن پیکر دخترم به تهران منتقل و به خاک سپرده شد، یکی از هزاران نمونهای که با وجود اندوه جانکاه از دست دادن عزیز تصمیم به اهدای عضو میگیرند.
البته با وجود تمام تلاشهایی که برای فرهنگسازی در زمینه اهدای عضو صورت گرفته همچنان موانع فرهنگی قابل توجهی در کشور ما وجود دارد. سالانه بیش از ۲۰ هزار نفر در سوانح رانندگی جان خود را از دست میدهند، میانگین سنی این افراد ۳۵ سال است و بسیاری از آنان شرایط لازم برای اهدای عضو را دارند اما پرسش اینجاست: چند درصد از این افراد دارای کارت اهدای عضو هستند؟ و از میان افرادی که امکان اهدای عضو دارند، چند نفر و خانوادههایشان آمادگی فرهنگی برای این اقدام ارزشمند را دارند؟
پدر ریحانه میگوید: کلیهها و کبد او برای نجات جان چند نفر به شیراز منتقل شد و پس از آن پیکر دخترم به تهران منتقل و به خاک سپرده شد، یکی از هزاران نمونهای که با وجود اندوه جانکاه از دست دادن عزیز تصمیم به اهدای عضو میگیرند.
البته با وجود تمام تلاشهایی که برای فرهنگسازی در زمینه اهدای عضو صورت گرفته همچنان موانع فرهنگی قابل توجهی در کشور ما وجود دارد. سالانه بیش از ۲۰ هزار نفر در سوانح رانندگی جان خود را از دست میدهند، میانگین سنی این افراد ۳۵ سال است و بسیاری از آنان شرایط لازم برای اهدای عضو را دارند اما پرسش اینجاست: چند درصد از این افراد دارای کارت اهدای عضو هستند؟ و از میان افرادی که امکان اهدای عضو دارند، چند نفر و خانوادههایشان آمادگی فرهنگی برای این اقدام ارزشمند را دارند؟
چه فردی حق تصمیمگیری درباره اهدای عضو در بیماران مرگ مغزی را دارد؟
بر اساس مقالهای با عنوان «مرگ مغزی و اهدای عضو» که توسط «سعید متولی زاده» دانشجوی MPH با گرایش اخلاق از دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و «شعله زکیانی» دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه تربیت مدرس در تابستان ۱۳۸۶ در مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان منتشر شده اهدای عضو در بیماران در هنگام مرگ یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز اخلاقی است که در جوامع و فرهنگها و مذاهب مختلف براساس ارزشها و قوانین صورت میپذیرد. ۲ چالش اساسی در زمینه اهدای عضو در بیماران در هنگام مرگ تعیین زمان مرگ و چگونگی تصمیم گیری درباره اهدای عضو است.
زمان مرگ از دیدگاه علم پزشکی با توجه به شاخصهای مرگ مغزی تعیین میشود که در کشورهای مختلف اعم از مسلمان و غیرمسلمان پذیرفته شده است. در اسلام اعتقاد داریم که مرگ زمانی به وقوع میپیوندد که روح از بدن انسان خارج شود اما به دلیل عدم امکان تعیین دقیق زمان خروج روح از بدن در بیماران مرگ مغزی شاخصهای مرگ مغزی برای تعیین زمان مرگ پذیرفته شدهاند.
چالش بعدی چگونگی تصمیمگیری درباره اهدای عضو است که از دیدگاه کشورهای غربی، این تصمیم گیری باید به وسیله فردی که از تمایلات و خواستههای بیمار اطلاعات دقیق دارد انجام شود. این فرد میتواند از نزدیکترین بستگان بیمار تا یک دوست یا حتی دادگاه یا پزشک بیمار تغییر کند. از دیدگاه کشورهای مسلمان فقط ولی فرد حق تصمیمگیری درباره اهدای عضو در بیماران مرگ مغزی را دارد. این تصمیمگیری باید با توجه به تمایلات و خواستههای بیمار براساس مصالح عالیه او انجام شود.
فرهنگسازی در کادر درمان برای افزایش اهدای عضو اولویت دارد
نکته جالب توجه درباره فرهنگسازی برای اهدای عضو این است که علاوه بر جامعه باید آموزش لازم از همه ابعاد به کادر درمان نیز داده شود. به طور مثال امکان دارد که پزشک یا پرستار به دلیل نگرانی از واکنش خانواده از اعلام مرگ مغزی بیمار به خانواده او خودداری کنند، هرچند با توجه به برخوردها و ضرب و شتم کادر درمان در برخی بیمارستانها اقدام معقولی به نظر میرسد اما به گفته کارشناسان اگر دانشگاههای علوم پزشکی در زمینه فرهنگ اهدای عضو کار کرده و تلاش کنند و آموزش مناسبی بدهند میزان اهدای عضو افزایش پیدا خواهد کرد.
ساناز دهقانی مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان امام خمینی «ره» و بیمارستان سینا تهران در این خصوص گفت: فرهنگسازی اجتماعی برای اهدای عضو بخشی از موضوع محسوب میشود و بخش مهم دیگر فرهنگسازی میان کادر درمان است. اگر آگاهی و دانش کادر درمان در زمینه اهدای عضو افزایش پیدا کند میتوان میزان اهدای عضو را افزایش داد. اهدای عضو شامل سه بخش، فرهنگ، علم و ساختار است تا این فرآیند به درستی انجام شود. در کشور ما در زمینه فرهنگ سازمانی اهدای عضو در بیمارستانها به درستی کار نشده و حتی گاهی پرسنل از اعلام مرگ مغزی به خانواده خودداری میکنند. بنابراین باید فرهنگ اهدای عضو در کادر درمانی را افزایش بدهیم.
وی افزود: فرهنگ اهدای عضو باید در دانشگاههای علوم پزشکی جا بیفتد در واقع کار گروهی و آموزش به درستی انجام شود. هرچند شاخص اهدای عضو کشور ما در خاورمیانه بالاتر از سایر کشورهای منطقه است اما نسبت به دنیا شاخص اهدای عضو پایینتری داریم و این میزان در کشور ما ۱۳ تا ۱۴ است، در کشور اسپانیا که بیشترین شاخص اهدای عضو را در جهان دارد مشاهده کردند اکثر افرادی که تصادف میکنند در همان صحنه فوت کرده و به بیمارستان نمیرسیدند در نتیجه آموزشی برای کادر اورژانس پیش بیمارستانی گذاشتند تا بتوانند عملیات احیای موفقی داشته باشند. با این مداخله توانستند مواردی که در صحنه تصادف فوت میکردند، کاهش پیدا کرده و مصدوم به بیمارستان منتقل شود.
سیاوش غلامی مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز در این خصوص گفت: یکی از مشکلات در زمینه اهدای عضو این است که حقیقت تلخ توسط کادر درمان به خانواده فرد مرگ مغزی گفته نمیشود. از طرفی مسائل اجتماعی نیز بر اهدای عضو موثر هستند، اعتماد عمومی در تصمیمگیری خانواده برای اهدای عضو فرد مرگ مغزی اهمیت دارد و همچنین نقش کادر درمان برای جلب اعتماد مهم است. هرچند فرهنگسازی در زمینه اهدای عضو میتواند شرایط را تسهیل کند اما همیشه کافی نیست بلکه مهمترین نقش را تیمهای پیوند و واحدهای فراهمآوری اعضای پیوندی دارند.
عاطفه عابدینی مسئول داخلی تیم پیوند ریه بیمارستان مسیح دانشوری و فوق تخصص ریه نیز در این خصوص گفت: پیوند عضو یک جراحی تخصصی است که به یک تیم متخصص و پیشرفته و همدل نیاز دارد. نگاه کادر درمان به پیوند عضو آن چیزی نیست که باید باشد. اینکه باور کنیم پیوند عضو زندگی آفرین است به نظر میرسد در آموزشها در این زمینه باید بازنگری شود. به طور مثال گاهی کادر درمان به حفظ ریه در فرد مرگ مغزی توجهی نمیکنند و در نتیجه ریه آن فرد از دست میرود.
فرصتی برای زندگی، وقتی اهدای عضو از دل بحرانها معنا پیدا میکند
وی افزود: باید توجه کنیم خیلی وقتها پیوند تنها راهی است که میتوان یک بیمار را نجات داد که هیچ نقشی در شکلگیری بیماری خود نداشته و به طور مثال بیماری مادرزادی داشته است.
آیا پروتکلی برای حفظ اعضای فرد مرگ مغزی وجود دارد؟
یکی از نکات قابل تامل این است که قاعدتاً باید پروتکلی برای حفظ اعضای فرد مرگ مغزی پس از این رخداد وجود داشته باشد زیرا اگر به موقع این اعضا مورد مراقبت قرار نگیرند امکان دارد برخی از اعضای فرد از دست رفته و دیگر برای پیوند قابل استفاده نباشند.
ساناز دهقانی مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان امام خمینی «ره» در این خصوص گفت: براساس پروتکلهایی به بیمارستانها اعلام شده که اگر در آی سی یو، سطح هوشیاری بیماران کمتر از ۵ باشد حتماً باید به بازرسان اطلاع داده شود اما این موضوع ضمانت اجرایی ندارد. تا زمانی که پزشک یا پرستار اطلاعات درباره مرگ مغزی را به خانواده فرد منتقل نکند خانواده نمیتواند تصمیم بگیرد. به طور مثال اگر پرستار به هر دلیلی اعتقادی به مرگ مغزی نداشته باشد امکان دارد به خانواده بگوید که فعلا صبر کند در این صورت صحبت با خانواده برای اهدای عضو بیفایده خواهد بود، در حالیکه مرگ مغزی برابر با مرگ قطعی است.
ساناز دهقانی مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان امام خمینی «ره» در این خصوص گفت: براساس پروتکلهایی به بیمارستانها اعلام شده که اگر در آی سی یو، سطح هوشیاری بیماران کمتر از ۵ باشد حتماً باید به بازرسان اطلاع داده شود اما این موضوع ضمانت اجرایی ندارد. تا زمانی که پزشک یا پرستار اطلاعات درباره مرگ مغزی را به خانواده فرد منتقل نکند خانواده نمیتواند تصمیم بگیرد. به طور مثال اگر پرستار به هر دلیلی اعتقادی به مرگ مغزی نداشته باشد امکان دارد به خانواده بگوید که فعلا صبر کند در این صورت صحبت با خانواده برای اهدای عضو بیفایده خواهد بود، در حالیکه مرگ مغزی برابر با مرگ قطعی است.
عاطفه عابدینی مسئول داخلی تیم پیوند ریه بیمارستان مسیح دانشوری نیز در این خصوص گفت: پروتکلهای سخت گیرانهای برای تایید مرگ مغزی وجود دارد که باید حتماً ثابت شود. پس از آن با اجازه پزشک معالج با خانواده صحبت شده و پس از اجازه خانواده برای اهدای عضو فرآیند ادامه پیدا میکند. گاهی همکاران اعتقادی به پیوند عضو ندارند و به طور مثال میگویند هنوز زود است به خانواده بگوییم مرگ مغزی رخ داده، در حالیکه باید مراقب اعضای فرد مرگ مغزی باشیم که از دست نرود و بتوان جان بیماران دیگری را نجات داد. حتی آموزشها در رابطه با نگهداری اعضا کم ارائه میشود، اعتقاد و ایمان به پیوند عضو باید به این شکل وجود داشته باشد که آموزشها ارائه شود. هرچند پروتکل تایید مرگ مغزی وجود دارد اما پروتکلهای دیگری نیز باید به موضوع پیوند عضو اضافه شود.
اهدای داوطلبانه یا فروش عضو؟
اعلان فروش عضو پیوندی روی در و دیوار شهرها و به خصوص در نزدیکی برخی مراکز درمانی به وفور مشاهده میشود. گاهی با ماژیک و اسپری نوشتهاند و گاهی اعلان چسباندهاند. اتفاقی که در تناقض با اهدای عضو داوطلبانه و اهدای عضو پس از مرگ مغزی زیر پوست شهرها و روی در و دیوار مشاهده میشود.
فرصتی برای زندگی، وقتی اهدای عضو از دل بحرانها معنا پیدا میکند
علی اکبر پورفتحاله رئیس انجمن علمی انتقال خون ایران و مدیرعامل اسبق سازمان انتقال خون ایران در این خصوص گفت: در زمینه اهدای عضو فاقد نگاه جامع هستیم و بر همین اساس مشکلاتی وجود دارد از طرفی فرهنگسازی برای اهدای عضو در کشور انجام میشود که اقدامی ارزشمند است اما از طرف دیگر روی در و دیوار شهرها اعلان فروش عضو نصب میشود. همه کشورها فروش عضو را ناپسند میدانند، وقتی چنین اقداماتی در حال انجام است چطور میتوان فرهنگسازی موفقی در زمینه اهدای عضو داشت؟ این موضوع باید به شکلی مورد توجه قرار گرفته و شاهد چنین اعلانهایی نباشیم.
وی افزود: در روشهای اهدای داوطلبانه خون و کلیه در دنیا، به صورت داوطلبانه و خانوادگی انجام شده و حس ایثار را وارد خانواده میکنند. در مدل اهدای داوطلبانه خانوادگی، امکان سازگاری بافتی و امکان گروهبندی خونی وجود دارد. به نظر میرسد که باید تجدید نظر اساسی در روشهای اهدای عضو در کشور داشته باشیم.
جمعبندی
موضوع پیوند عضو ابعاد مختلفی دارد که نیازمند فرهنگسازی است، در سال حدود پنج تا هشت هزار مرگ مغزی به دلایل مختلف در کشور رخ میدهد، اینکه باید برای این موارد و حوادث منجر به مرگ مغزی پیشگیری شود درست است اما چقدر از اعضای این افراد برای پیوند استفاده میشود؟ شاید حدود یک سوم اعضای این افراد برای پیوند مورد استفاده قرار میگیرد.
در کشور ما عمل جراحی پیوند عضو در بیمارستانهای دولتی انجام میشود و هزینه بستری و عضو پیوندی رایگان است. همچنین هزینه تیم پیوند نیز توسط دولت به بیمارستانها پرداخت میشود. آنچه در زمینه پیوند عضو اهمیت دارد فرهنگسازی برای جامعه و کادر درمان است، به نظر میرسد نظام سلامت با همکاری رسانهها باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند.
مرگ مغزی به معنای پایان زندگی است و امکان برگشتن فرد مرگ مغزی به زندگی وجود ندارد. از طرفی باید توجه کرد که هر سال حدود سه هزار نفر نیز بر اثر نبودن عضو پیوندی از دنیا میروند. نکته مهم دیگر اینکه هر بیمار مرگ مغزی میتواند هشت عضو خود را اهدا کند و یاد یک انسان مرگ مغزی میتواند جان چند بیمار را نجات بدهد. ایرنا
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید