اثر القایی منفی
همیشه هروقت بحث طرح تحول سلامت مطرح میشود از افزایش نیاز القائی و درمان زیاده حرف میزنیم. حتماً با توجه به بیضابطه بودن امکان دریافت خدمت درمانی در کشور با طرح تحول رایگانی سلامت، سیستم درمانی ما ماموریت حمل آب حیات با ظرف آبکش! را از چشمه بودجه به عهده گرفت. یعنی هرکس هر میزان توانست از خدمات درمان رایگان برای هر کسی از سبد یارانه ملی خانواده درمان برداشت کرد...
یک معنای رانت درمانی همین بود که در نقص عدالت استحقاقی، آدم شهری به علت شهرنشینی توانست خدمات گرانقیمت بیشتری را رایگان دریافت کند. اما نکته مهم اتفاق افتاده را کسانی که دوره درمان و استراحتهای بیمهای را کارشناسی میکنند، میتوانند درک کنند. بیشتر کسانی که دستی در تایید گواهی استراحت و از کار افتادگی دارند، میتوانند شهادت بدهند که انتخابی شدن درمان در کشور چه بلایی بر سر هزینه موج دوم استراحتها آورد. انصراف از درمانهای الکتیو ضروری که ماهیت فوریتی ندارند بلکه در صورت انجام آنها کارگر سریعتر به چرخه کار و تولید بر میگشت اتفاقی نیست که بشود تک به تک رصد کرد. انصراف درمانگر از درمان به علت عدم صرفه تعرفهها انتهای تفریطی همان درمان القایی افراطی است. به عبارتی القاء منفی موجب شد با سرکوب شدید تعرفهای و بگیر و ببندهای تعزیراتی و آنچه به زعم لهجه رسمی حاکم، زیرمیزی نامیده شد، با پاک شدن صورت مساله، اتفاق پرداخت خارج از تعرفه متوقف شود. به عبارتی در بسیاری از مواقع این هدایت افراد به راه راست و سلامت مالی نبود که پرداخت خارج از تعرفه را به صفر نزدیک کرد؛ بلکه انصراف درمانگر از درمان اتفاق اصلی بود، که رخ داد.
درمان ها به دو دسته بامشقت و بیصرفه در برابر درمانهای با تعرفه متناسب و نُقلی تقسیم شدند. جراحان و درمانگران با انتخاب چهار عمل اصلی ساده از بسیاری از اقدامات مشقتبار منصرف شدند و در دل یک افراط، انصراف تفریطی متولد شد. توجه به کمیت به جای کیفیت و محاسبه دستمزد جراحی به شکل کیلویی به جای چگالی کیفی، کاری کرد که افراد با بالابردن ضریب تعداد در بستههای کم حجم به درآمد قبلی نزدیک شوند. انصراف از درمان درمانگر را لازم نیست از جایی جز دفتر ثبت اتاق عملهای شهرستانی سراغ بگیرید. کافی است کارشناسی که تفاوت جنس عملها را میشناسد و نه فقط کسی که عمل جراحی را مثل خیار دانه دانه میشمارد، از کاهش تعداد اعمال جراحی الکتیو با چگالی سنگین در اتاق عملهای شهرستانی مشخص کند. جراحان با انصراف از انجام جراحیهای مشقت بار الکتیو، ترافیکی را در شهرهای بزرگ و مراکز دانشگاهی ایجاد کردند که با فشار تعزیراتی و حاکمیتی در بخش اورژانس و بستری قدری لاپوشانی شد. انصراف در بخش الکتیو و مراجعه سرپایی انتخابی را بسیار ساده میشود در انتخاب درمانهای کانزرواتیو در کمیسیونهای استراحت پزشکی کارگری مشاهده کرد. فقط یک چشم هوشیار میتواند انصراف از درمان درمانگر را درک کند که تا مجبور نباشد، دیگر دست به جراحی پیچیده نمیزند.
پرداختن جراحان و درمانگران به چهار عمل اصلی چیپ را میشود انکار کرد، اما لازم نیست ریاضیدان باشی تا بدانی که به جای دو متغیر اصلی یک معادله، میشود با افزایش ضریب تعدادی، مشکل کوچکی اندازه متغیر را حل کرد. بیمهها در بخش درمان مکلف به پرداخت غرامت بیکاری و از کارافتادگی زودرس با درمانهای محافظه کارانه شدند و ماجرا آنقدر مزمن و زیرپوستی رخ داد که کسی درک نکرد پاکسازی هزینه یک درمان که لقب خارج تعرفه میگرفت با انصراف، منجر به چند ماه پرداخت حقوق کارگر، عدم پرداخت حق بیمه و در نتیجه نهایی، ازکارافتادگی زودرس و افزایش تعداد بازنشستههای جوان مستمریبگیر، در سرجمع هزینه ملی برابر شد.
چیزهایی که امروز من از اثر انصراف درمانگر با عنوان اثر القائی منفی سرکوب تعزیراتی تعرفه و حذف پرافتخار زیرمیزی گفتم را جامعه هنوز درک نمیکند. هنوز مانده تا فهمیده شود پاک کردن صورت مساله به شکل حذف کلی یک فعل، هرگز نشانه تبدیل فعل به فعل سالم نیست.
جامعه روزی متوجه میشود که پاک شدن با محو اتفاق افتاد و نه پالایش و اینطور زدن گنجشک با موشک مثل شیمیدرمانی مخربی است که سلولی در بدن باقی نگذاشت تا معنای اصلاح فساد انتخابی را احساس کنیم.
درمان ها به دو دسته بامشقت و بیصرفه در برابر درمانهای با تعرفه متناسب و نُقلی تقسیم شدند. جراحان و درمانگران با انتخاب چهار عمل اصلی ساده از بسیاری از اقدامات مشقتبار منصرف شدند و در دل یک افراط، انصراف تفریطی متولد شد. توجه به کمیت به جای کیفیت و محاسبه دستمزد جراحی به شکل کیلویی به جای چگالی کیفی، کاری کرد که افراد با بالابردن ضریب تعداد در بستههای کم حجم به درآمد قبلی نزدیک شوند. انصراف از درمان درمانگر را لازم نیست از جایی جز دفتر ثبت اتاق عملهای شهرستانی سراغ بگیرید. کافی است کارشناسی که تفاوت جنس عملها را میشناسد و نه فقط کسی که عمل جراحی را مثل خیار دانه دانه میشمارد، از کاهش تعداد اعمال جراحی الکتیو با چگالی سنگین در اتاق عملهای شهرستانی مشخص کند. جراحان با انصراف از انجام جراحیهای مشقت بار الکتیو، ترافیکی را در شهرهای بزرگ و مراکز دانشگاهی ایجاد کردند که با فشار تعزیراتی و حاکمیتی در بخش اورژانس و بستری قدری لاپوشانی شد. انصراف در بخش الکتیو و مراجعه سرپایی انتخابی را بسیار ساده میشود در انتخاب درمانهای کانزرواتیو در کمیسیونهای استراحت پزشکی کارگری مشاهده کرد. فقط یک چشم هوشیار میتواند انصراف از درمان درمانگر را درک کند که تا مجبور نباشد، دیگر دست به جراحی پیچیده نمیزند.
پرداختن جراحان و درمانگران به چهار عمل اصلی چیپ را میشود انکار کرد، اما لازم نیست ریاضیدان باشی تا بدانی که به جای دو متغیر اصلی یک معادله، میشود با افزایش ضریب تعدادی، مشکل کوچکی اندازه متغیر را حل کرد. بیمهها در بخش درمان مکلف به پرداخت غرامت بیکاری و از کارافتادگی زودرس با درمانهای محافظه کارانه شدند و ماجرا آنقدر مزمن و زیرپوستی رخ داد که کسی درک نکرد پاکسازی هزینه یک درمان که لقب خارج تعرفه میگرفت با انصراف، منجر به چند ماه پرداخت حقوق کارگر، عدم پرداخت حق بیمه و در نتیجه نهایی، ازکارافتادگی زودرس و افزایش تعداد بازنشستههای جوان مستمریبگیر، در سرجمع هزینه ملی برابر شد.
چیزهایی که امروز من از اثر انصراف درمانگر با عنوان اثر القائی منفی سرکوب تعزیراتی تعرفه و حذف پرافتخار زیرمیزی گفتم را جامعه هنوز درک نمیکند. هنوز مانده تا فهمیده شود پاک کردن صورت مساله به شکل حذف کلی یک فعل، هرگز نشانه تبدیل فعل به فعل سالم نیست.
جامعه روزی متوجه میشود که پاک شدن با محو اتفاق افتاد و نه پالایش و اینطور زدن گنجشک با موشک مثل شیمیدرمانی مخربی است که سلولی در بدن باقی نگذاشت تا معنای اصلاح فساد انتخابی را احساس کنیم.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید