«ماگادان» و آموزش دستیاری
عدم وجود هرگونه بیمه و تامین اجتماعی و حقوقهای بسیار کم و بدون تناسب با حجم بالای کار از مشکلات همهگیر سازوکار آموزشی دستیاری است. ساعات کار طاقتفرسای بدون شباهت با هیچ سیستم استاندارد جهانی، خصوصا در سالهای پایینتر دستیاری، رفتار تحقیرآمیز دستیاران سال بالا و حتی اساتید و اولویت داشتن گرداندن مراکز درمانی به اهداف آموزشی در برخی مراکز آموزشی از جمله موارد دیگر است...
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
کتاب «در ماگادان کسی پیر نمیشود» شرح خاطرات عطا صفوی است که در دهه بیست شمسی به سبب داشتن افکار سوسیالیستی و مشکلات امنیتی با دولت وقت ایران در رویای آزادی، زندگی بهتر و عشق پزشک شدن از مرز ترکمنستان به شوروی سابق میگریزد اما از بدو ورود با رفتار عجیب و ظالمانه ماموران و کارگزاران حزبی مواجه میشود و به جرمهای واهی به اردوگاه کار اجباری به بندرماگادان سیبری - در دورترین مرزهای شرقی روسیه- فرستاده میشود و مورد بدترین رفتارهای غیرانسانی در اردوگاه کاراجباری قرار میگیرد. نام کتاب کنایهای است از این که به دلیل فشار جسمی و روحی سنگین کار و شدت رفتارهای تحقیرآمیز زندانبانان و حتی زندانیان نسبت به یکدیگر - به سبب نبود قانون و ضوابط مشخص- همه در ماگادان زود میميرند و کسی به پیری نمیرسد. تمام اعتماد و اعتقادات صفوی در کوران زندگی در تبعیدگاه دهشتناک ماگادان رنگ میبازد . البته صفوی این شانس را دارد که پس از مرگ استالین تبرئه شده، از او اعاده حیثیت شود، به تاجیکستان برود و حتی پزشکی بخواند و ... اما در زمینه آرمانهایش هیچگاه انسان قبلی نمیشود.
متاسفانه در بخش آموزش پزشکی ما نیز به - تمثیل البته - همین شرایط به نوعی حکم فرماست و پزشکان - خصوصا دستیاران تخصصی- که با رویای پزشک و متخصص شدن، خدمت خالصانه به مردم و البته زندگی بهتر و تامین معاش وارد آن میشوند با سرخوردگیهای فراوان روبهرو میشوند.
عدم وجود هرگونه بیمه و تامین اجتماعی و حقوقهای بسیار کم و بدون تناسب با حجم بالای کار از مشکلات همهگیر سازوکار آموزشی دستیاری است .ساعات کار طاقت فرسای بدون شباهت با هیچ سیستم استاندارد جهانی، خصوصا در سالهای پایینتر دستیاری، رفتار تحقیرآمیز دستیاران سال بالا و حتی اساتید و اولویت داشتن گرداندن مراکز درمانی به اهداف آموزشی در برخی مراکز آموزشی از جمله موارد دیگر است.
اینکه صرفا بگوییم دستیاران سال پایین وقتی سال بالا شدند، رعایت کنند و این چرخه را بشکنند، قسمت کوچکی از راهحل اما ابدا همه آن نیست و اساسا تمرکز مجرد همه انتظارها بر دستیار سال پایینی که خود قربانی امپراطوری وحشت آموزشی در برخي موارد است، وقتی سال بالا شد، بدون توجه به سایر علتها میتواند یک اشتباه استراتژیک باشد.
نکته اصلی نبود ضابطه مشخص برای جلوگیری از رفتارهای تحقیرآمیز و انجام نصفه و نیمه همین کوریکولومهای پرنقد موجود و چراغ سبز برخی گروهها در برخی مناطق به چنین اقداماتی است که خودبخود چنین رفتارهایی را ترویج میکند. چنانکه در ماگادان نیز قسمت عمدهای از آزارهای روحی و جسمی توسط همقطاران و زندانیان نسبت به هم روا میشد.
نتیجه این روند خصوصا در مواردی که چنین سازوکارهای بیماری غالب است ممکن است باعث پرورش متخصصینی-در بعضی موارد- شود که تحت فشارهای غیرعادلانه اعمال شده طی تحصیل، آسیبهای جدی روحی- جسمی یا آرمانی ببینند و این آسیبهای گاهی ماندگار، میتواند به نظام سلامت کل کشور و خود این متخصصین (که طبعا آنها نیز از مردم کشور و دارای حقوق شهروندی هستند) صدمات غیرقابل جبرانی وارد نماید.
بر مقامات مربوط در وزارت بهداشت واجب است با قاعدهمندی هرچه شفافتر ساختار آموزش پزشکی و خصوصا دستیاری به این سیکل معیوب پایان دهند و با تاباندن نور به این دهلیز در جاهایی تاریک مواردی که از نظر خود شایعه یا بزرگنمایی تاویل میکنند را نیز روشنگری کنند.
بر نظام پزشکی و سایر نهادهای صنفی نیز فرض است با مدد از خبرگان قانونی-پزشکی به تنظیم دقیق و بازآرایی قوانین موجود کمک کنند.
نویسنده برخود وظیفه میداند از تمام دستیاران و اساتیدی که با منش خود در صدد شکستن این چرخه هستند، تشکر خالصانه نماید و آنان را با کمال احترام به عرصه این اصلاحگری دعوت کند.
شفافیت و ضابطهمندی تنها راه اصلي نجات از این وضعیت است. دستیاران نیاز به حمایت همه جامعه پزشکی دارند.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید