شناختنامه شادروان پرفسور «یحیی عدل»
«امروز گاهی به من ایراد میگیرند و میگویند تو به جراحان خیانت کردی. چون رسمی از اول گذاشتی که جراح پول کم بگیرد خودشان را با ارتوپدها یا جراحان زنان و زایمان یا اعصاب مقایسه میکنند. در واقع راست میگویند ما آن روزها برای پول کار نمیکردیم اصلا بلد نبودیم، نمیدانستیم مریض برای این است که پول بدهد. فکر میکردیم برای این است که خوب بشود. من به شاگردانم تقلب یاد ندادم. هیچکدام از شاگردانم بلد نیستند پول بگیرند.»
پرفسور عدل، پايهگذار جراحي نوين ايران و استاد پر تلاش اين رشته پس از 96 سال حيات بابركت و سراسر خدمت، روز ۱۴ بهمن سال ۸۱ در بيمارستان مهر تهران دعوت حق را لبيك گفت.
پایگاه خبری پزشکان و قانون با گراميداشت ياد و خاطره اين دانشمند پرتلاش و تسليت اين ضايعه اسفبار به جامعهي پزشكي و دانشگاهي كشور، فرازهايي از زندگي پربركت او را مرور ميكند.
شادروان پرفسور يحيي عدل در سال 1287 شمسي در تهران به دنيا آمد. دوران كودكي وي به مقتضاي شغل پدرش “مكرمالملك” كه چندين بار حاكم مناطق مختلف از جمله گرگان، تبريز و كردستان شده بود، در مسافرتهاي متعدد سپري شد. استاد تحصيلات ابتدايي خود را در تبريز تحت تعليمات معلمان خانگي فارسي و عربي شروع كرد. يحيي با تاسيس مدرسهي ”حكمت” كه نخستين مدرسهي امروزي در تبريز بود، به موازات كسب فيض از معلمان خانگي، آموزش دروس جديد نظير فيزيك و رياضي را در آنجا آغاز كرد.
يحيي عدل مدت كوتاهي نيز در مدرسهي ”رشديه” تحصيل كرد. وي در 13 سالگي با ماموريت پدرش ناگزير به مهاجرت به تهران شد و چهارماه بعد به واسطهي انتصاب پدرش به حكومت كرمانشاه كلاس هشتم و نهم را در شهرستان پشت سرگذاشت.
مكرمالملك كمي بعد يحيي 14 ساله و برادر بزرگترش غلامرضا را جهت ادامهي تحصيلات راهي اروپا كرد. يحيي تحصيلات دبيرستاني را در فرانسه ادامه داد و كلاس چهارم را در مدت شش ماه به پايان رساند و سپس به كلاس دوم رفت.
عدل از ميان سه رشتهي ”زبان و علوم”، ”علوم خالص” و لاتين و يوناني” رشتهي اول را برگزيد و در سال 1927 پس از اتمام كلاس اول، از هر دو قسمت رياضيات و فلسفه ديپلم گرفت.
وي به واسطهي علاقه به رياضيات تصميم به ادامهي تحصيل در دانشكدهي پليتكنيك گرفت و در دورههاي آمادگي براي آزمون مهندسي نيز ثبت نام كرد ولي پس از سه ماه نامهاي از عمويش در ايران دريافت كرد كه او از تحصيل در رشتهي مهندسي، كه به زعم وي آتيهاي جز كارمندي دولت در ايران نداشت، منصرف كرد. به اين ترتيب، يحيي جوان مهندسي را رها كرد و در سال 1928 (1308) وارد دانشكدهي پزشكي شد.
وي به واسطهي علاقه به رياضيات تصميم به ادامهي تحصيل در دانشكدهي پليتكنيك گرفت و در دورههاي آمادگي براي آزمون مهندسي نيز ثبت نام كرد ولي پس از سه ماه نامهاي از عمويش در ايران دريافت كرد كه او از تحصيل در رشتهي مهندسي، كه به زعم وي آتيهاي جز كارمندي دولت در ايران نداشت، منصرف كرد. به اين ترتيب، يحيي جوان مهندسي را رها كرد و در سال 1928 (1308) وارد دانشكدهي پزشكي شد.
با اين حال تسلط و علاقهي وافر عدل به رياضيات باعث شد كه همزمان در رشتهي رياضي دانشگاه “سوربن” به تحصيل بپردازد.
وي طي دو سال اول تحصيل علاوه بر درسهاي معمول دانشكده، در آزمايشگاه پرفسور “گريگوار”، از استادان برجستهي جراحي و آناتومي، كار ميكرد و همزمان خود را براي امتحان “اكسترنا” كه از دورههاي ويژه آموزش پزشكي فرانسه براي رسيدن به درجات بالا بود آماده ميكرد. عدل در سال 1310 در امتحان اكسترناي بيمارستان پاريس موفق شد ولي اين موفقيت نيز روح جستجوگر و دانشطلب استاد را اغني نميكرد. بنابراين طي دو سال بعد خود را براي شركت در امتحان ”اينترنا” كه از سختترين آزمونهاي پزشكي بود آماده ميكرد.
پيش از پرفسور عدل، تنها يك ايراني و پس از او نيز معدودي از جمله زنده ياد دكتر “محمد قريب” و پرفسور “محمدقلي شمس” به اين مقام دست يافتند.
دكتر عدل در سال 1313 (1934) در امتحان “اينترنا” شركت كرد و در ميان حيرت ديگران در همان امتحان اول پذيرفته شد. شايعه درز سوالات امتحان به بيرون باعث ملغي شدن نتايج شد. اما يحيي اميدوارانه در آزمونهاي بعدي شركت كرد و با وجود يك بار مردودي بار ديگر قبول شد.
دكتر عدل كه علاقه فراوان به بازگشت به كشور و خدمت به هموطنان داشت سعي كرد در مدت اقامت خود در فرانسه بر زمينههاي مختلف جراحي مسلط شود، بنابراين حدود دو سال به كار در جراحي عمومي و دو سال ديگر در بخشهاي ارتوپدي، زنان و زايمان و جراحي اعصاب به مطالعه و جراحي پرداخت.
دكتر عدل سه سال دورهي “اينترني” خود را نزد پرفسور “گريگوار” از استادان عالي جراحي فرانسه گذراند.
استاد فرانسوي كه شيفته استعداد و تواناييهاي سرشار شاگرد جوانش شده بود، تمايل بسياري به نگهداشتن او در فرانسه و جايگزيني وي در مقام استادي آناتومي در دانشكده پزشكي داشت. اما از آنجا كه براي استادشدن قبولي در امتحان ”آگريگاسيون” كه طبق قانون اتباع خارجي حق شركت در آن را نداشتند الزامي بود. پرفسور گريگوار پيشنهاد تغيير اين قانون را در شوراي دانشگاه مطرح كرد و سرانجام به واسطه پافشاري وي و شهرت ويژهي دكتر عدل، قانون تازهاي تصويب شد.
به اين ترتيب دكتر يحيي عدل كه از سال 1317 رياست درمانگاه بخش جراحي پرفسور گريگوار را برعهده داشت، در امتحان شركت كرد و به سادگي قبول شد.
اگريگاسيون” تقريبا معادل دانشياري بود با اين تفاوت كه تا پيداشدن يك كرسي عملي يا تئوري، كرسي تدريس نداشت.
پرفسور عدل با وجود اصرارهاي موكد استاد و آيندهي مطمئني كه در فرانسه در انتظارش بود سرانجام در سال 1318 به ايران بازگشت.
شادروان پرفسور عدل در همان سال پيش از بازگشت به كشور موفق به دريافت دانشنامهي دكتري، درجه ”لورهآ” و مدال نقرهاي دانشكدهي پزشكي و عضويت در مجمع كالبدشناسي پاريس شده بود.
اين جراح برجسته در سال 1318 يك ماه پيش از آغاز جنگ جهاني دوم پا به خاك وطن نهاد و بلافاصله پس از ورود به خدمت نظام وظيفه رفت. در حين خدمت سربازي دانشياري دكتر لقمان الملك (صاحب كرسي جراحي عملي بيمارستان سينا) به پرفسور پيشنهاد شد اما وي نپذيرفت و كار در بيمارستانهاي خصوصي نظير بيمارستانهاي “نجميه” و حتي بيمارستان “شماره يك ارتش” را ترجيح داد. در همان دوران پرفسور “ابرلين” كه يك پاتولوژيست بزرگ فرانسوي بود به دستور رضا شاه براي رياست دانشكدهي پزشكي و ساماندهي اوضاع اين دانشكده با اختيارات كامل به ايران آمد. ابرلين از پرفسور عدل نيز براي تدريس جراحي تئوري با رتبهي دانشياري دعوت كرد و به اين ترتيب استاد عدل از سال 1319 و در حالي كه هنوز لباس سربازي به تن داشت تدريس در دانشگاه تهران را آغاز كرد. پرفسور در سال 1320 پس از پايان خدمت نظام وظيفه به سمت استاد كرسي جراحي رسيد و رياست بخش جراحي بيمارستان سينا را نيز بر عهده گرفت. به اين ترتيب پرفسور عدل در سن سي و سه سالگي به بالاترين مقام دانشگاهي كه براي بسياري در دهههاي پاياني عمر محقق ميشود دست يافت.
با ورود پرفسور عدل جوان به عنوان رييس بخش و استاد كرسي جراحي، بيمارستان سينا و رشتهي جراحي جاني دوباره گرفت. او براي نخستين بار درهاي اين رشتهي مهم را بر روي نسل جوان گشود و دورهي مدون دستياري را راهاندازي كرد. اولين دستياران (آسيستانتها) پرفسور تحصيل كردههاي فرانسه و استادان دانشكده بودند كه دورهي جراحي خود را نزد وي تكميل ميكردند. پس از آن هر سال چهارنفر جهت دستياري و پنج نفر طي دوره انترني بخش جراحي بيمارستان سينا پذيرفته ميشدند.
استاد در كنار فعاليتهاي گستردهي آموزشي و تربيت صدها جراح از جمله نخستين جراح زن ايراني (دكتر كيا) بسياري از اعمال جراحي را نظير جراحي مري، سرطان، كيست هيداتيد، اعصاب، قلب، اورولوژي، ارتوپدي و ترميمي نيز براي نخستين بار در كشور انجام داد.
تابستانهاي دههي 20 و 30 براي پرفسور نه فرصت استراحت كه زمان براي فراگيري تازههاي جراحي جهاني بود. در آغاز هر سال تحصيلي استادان و دستياران منتظر او بودند تا با يك يا چند تكنيك جراحي جديد و انبوهي از تجهيزات مربوطه كه با هزينهي شخصي خريداري كرده بود از اروپا بازگردد. البته رهاوردهاي استاد محدود به تكنيكهاي جراحي نبود بلكه بسياري از روشها و تجهيزات و داروهاي بيهوشي و خدمات پس از جراحي نيز براي نخستينبار توسط وي به كشور منتقل شده است.
دكتر عدل در سال 1328 بخش ويژهي سوانح را در بيمارستان سينا كه به عنوان نخستين بيمارستان امروزي كشور، بهترين بيمارستان تهران نيز محسوب ميشود راهاندازي كرد. حدود ده سال بعد بخش جراحي اورژانس اين بيمارستان نيز به همت پرفسور عدل ايجاد شد. ميراث اين بخش كه سالها فعالترين بخش اورژانس كشور بود امروزه بيمارستان سينا را به عنوان مركز تروماي ايران مطرح كرده است.
از ديگر خدمات ماندگار شادوران پرفسور عدل راهاندازي نخستين بانك خون ايران ميباشد كه به صورت محدود و خصوصي در بيمارستان سينا ايجاد شد.
پرفسور عدل كه از نخستين دورهي نظام پزشكي عضو هيات مديره و مدتي نيز رييس سازمان بود، همواره از اعتبار و نفوذ در اجراي برنامههاي آموزشي و عمراني و دفاع از حقوق پزشكان و بيماران استفاده ميكرد كه در اين مورد خاطرات فراواني نقل شده است.
پرفسور عدل سرانجام پس از 40 سال تدريس و خدمت در مسووليتهاي مختلف از جمله مديريت گروه آموزشي جراحي و عضويت در كميتهي انتصابات و ترفيعات و كميسيون آموزشي دانشكدهي پزشكي در سال 1358 بازنشسته شد. با اين همه تا آخر ماههاي حيات پربركت او از خدمت در كسوت جراحي و استادي دانشگاه بازنايستاد. استاد با وجود تعطيلي مطب خود در سالهاي اخير عمدتا به مشاوره و راهنمايي و راهنمايي جراحان مشغول بود و گاهي با تقاضاي آنان به انجام عمل جراحي بر روي بيماران ميپرداخت.
پرفسور عدل پايهگذار جراحي نوين ايران و استاد مسلم اين رشته سرانجام پس از طي يك دوره بيماري، روز گذشته در بيمارستان مهر تهران دعوت حق را لبيك گفت. ندا
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید