مردم از مسئولین چه میخواهند؟ (قسمت سوم)
درخواست زندگی عادی، واقعا خواسته عجیب و غریبی نیست؛ مگر آن که عدهای زندگی عادی را غیرعادی بدانند! زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی. زندگی عادی، حق مسلم مردم است...
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
درخواست زندگی عادی، واقعا خواسته عجیب و غریبی نیست؛ مگر آن که عدهای زندگی عادی را غیرعادی بدانند!
درخواست زندگی عادی، واقعا خواسته عجیب و غریبی نیست؛ مگر آن که عدهای زندگی عادی را غیرعادی بدانند!
زندگی عادی نه با عزت در تضاد است و نه با منافع ملی. زندگی عادی، حق مسلم مردم است. شرایط عادی هم چیز عجیب و غریبی نیست. همین که مردم نگران ارزش پول خود نباشند، همین که نگران خرید گوشت نباشند، بس است.
مردم آنقدر نگران زندگی خود هستند که لذتی از این روزها نمیبرند. همه به فکر پول در آوردن هستند تا بتوانند زندگی روزمره را بگدرانند. کار کردن در دو یا سه شیفت برای تامین مخارج روزانه را نمیشود زندگی کردن نامید.
امروزه ما در ایران با یک مشکل بسیار بزرگ مواجهیم و آن این است که برخی مسئولین خود وخانوادهشان را تافته جدابافته از مردم میدانند. برخی خود را حتی صاحب اختیار مملکت میدانند و قبول ندارند مردم را در امور مرتبط با خود شریک بدانند. زندگی برخی مسئولین و خانوادههایشان به زندگی اشرافی تبدیل شده و فاصله میان آنها و مردم خیلی بزرگ شده است.
اگر مسئولین میخواهند اتفاق خوبی در کشور رخ دهد، باید بین آنها و ملت الفت بیشتری رخ دهد، بالقوهها به فعلیت برسد یا بالفعلها بیشتر بروز پیدا کنند، و باید اقدام عملی کنند.
اتفاقات کنونی، ناشی از بیاعتمادی و کمرنگ شدن سرمایه اجتماعی است. مسئولین باید به شکل عملی به خواست مردم گوش کنند. اگر میخواهند کشور به سلامت و امید بازگردد، باید به عملگرایی باز گردند.
در واقع دولتمردان باید بدانند خادم، نوکر و خدمتگزار مردمند. مردم احتیاج به آقابالاسر و ارباب ندارند؛ مردم نیاز به کارفرما ندارند؛ آنها کارگر میخواهند. مردم نیاز به شعار و سخنرانی ندارند؛ آنها به عمل نیاز دارند.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید