نگاهی به سرعت رشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
بهنظر میرسد اگر اینگونه پیش برود، در آیندهای نه چندان دور همه وزارتخانهها باید به یک دفتر در وزارت بهداشت تبدیل شوند و گرنه بودجه و یا پرسنلی برای انجام وظایف خود در اختیار نخواهند داشت...
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)؛
بهنظر میرسد اگر اینگونه پیش برود، در آیندهای نه چندان دور همه وزارتخانهها باید به یک دفتر در وزارت بهداشت تبدیل شوند و گرنه بودجه و یا پرسنلی برای انجام وظایف خود در اختیار نخواهند داشت.
در ارزیابی اوضاع نابسامان حاکم بر وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی سوالات زیر به ذهن هر کارشناسی خطور میکند و در جستجوی جواب بر میآید:
کمبودها در وزارت بهداشت چه زمانی مرتفع خواهد شد؟
توسعه وزارت بهداشت تا کجا ادامه مییابد؟
سقف بودجه، نیروی مجاز و فضای فیزیکی برای اجرای وظایف وزارت بهداشت چیست؟
برنامه وزارت بهداشت برای بهبود اوضاع نابسامان این وزارتخانه چیست؟
چند دانشگاه، بیمارستان و کلینیک ویژه دیگر لازم است ساخته شود؟
نقش بخش خصوصی کجاست و تکلیف باقیمانده بیروح و در حال انقراض بخش خصوصی چه خواهد شد؟
قیمت تمامشده و واقعی خدمات درمان در بخش دولتی برای دولت چقدر است؟
آیا در بخش خصوصی همین خدمات با چابکی و کیفیت بهتر و با مدیریت همه جانبه بهتری قابل انجام نیست؟
اینها سوالاتی است که مدتی ذهن مرا به خود مشغول کرده است. نمیدانم سیاستگذاران، مسئولین سازمان برنامه و بودجه و وزارت بهداشت چه برنامهای دارند؟ ولی آنچه از شواهد بر میآید، ساختوساز و ایجاد فضای درمانی و ظاهرا آموزشی و استخدام نیرو برای تکمیل کادر مورد نیاز محدودیتی ندارد و به سرعت این وزارتخانه در حال رشد تا حد انفجار است و البته آنچه در جامعه نمود دارد، حاکی از کمبودها است.
از طرفی کمبودها نمود واضح دارد و بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ با کمبود فضا و امکانات خدمات پزشکی مواجهند و از طرفی اعتبارات اختصاص داده به این امر روز به روز بیشتر میشود و از طرف دیگر وزارت بهداشت به سرعت به رسیدن به مقام اولی در کسب بزرگترین و پرهزینهترین و گستردهترین وزارتخانهها نزدیک میشود و میرود تا گوی سبقت را از وزارتخانههای دفاع و آموزش و پرورش بگیرد.
واقعا چرا؟
آیا راه به بی راهه نیست؟
آیا این سیاست با سیاستهای کلی نظام منطبق است؟
آیا این راه با محدودیتهای بودجهای منافات ندارد؟
آیا با سیاست کوچکسازی دولت همخوانی دارد؟
آیا سیاست کلی اصل ۴۴ در مورد این وزارت مستثنی است؟
آیا واقعا لازم است تا این اندازه دولت در این بخش تصدیگری کند که مجبور به کفالت صدها هزار فرد از راننده و مستخدم و بهیار و پرستار گرفته تا پزشکان با تخصصهای مختلف گرفته شود؟
آیا این تصدیگری منجر به عقب افتادگی این وزارت از سایر وظایف محوله بجز در متن نیست؟
چرا این همه تلاش برای گسترش بخش درمان میشود؟
تکلیف بخش بهداشت و آموزش و پژوهش چه میشود؟
آیا توسعه ناهماهنگ این بخش منجر به صدمه سایر بخشها و ایجا آسیبهای فراوان در آینده کشور نخواهد شد؟
آیا گذاشتن بار سیستم درمانی به دوش فراگیرندگان از اینترن و رزیدنت هم از جنبه خدمت گیرنده و هم خدمت دهنده بیمزد و مواجب، اخلاقی است؟
این که روز به روز شکاف نارضایتی مثلث خدمت دهنده، خدمت گیرنده و سیاستگزار از یکدیگر بیشتر میشود تا کجا قرار است ادامه یابد؟
به نظر میرسد سیستم در یک جای کار دچار اشتباه محاسباتی است.
مسئولین محترم سیاستگزار بیایید با بدنه کارشناسی و مجری خدمات به گفتوگو بنشینید. تنها با این روش ریشهیابی درد، انجام و راه حل پیدا خواهد شد.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید