واکاوی نسخه ۰۲ طرح پزشک خانواده (قسمت دوم)
در قسمت قبلی یادداشت «جامعهای پر از طرحهای نافرجام» گفته شد که برای آغاز هر کاری، به چند فاکتور ساده نیاز است: هدف، ابزار، نقشه. در بررسی و واکاوی نسخه ۰۲ طرح پزشک خانواده به عنوان یکی از دو طرح ماژور حوزه سلامت، به هدف این طرح اشاره شد. در این نوشتار، به فاکتور «ابزار» میپردازیم...

پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)؛
ابزار اجرای نسخه 02 ، تنها یک چیز بود: پزشکان عمومی!
ابزار اجرای نسخه 02 ، تنها یک چیز بود: پزشکان عمومی!
یعنی بدون تعیین بودجه اضافی و تغییرات ساختاری نظام سلامت و بدون اینکه شالوده این کار آماده شده باشد، تنها با تکیه بر نیروی پزشکان عمومی و امکانات مادی و معنوی خود آنها، طرح آغاز گشت! همانگونه که گفته شد، و علیرغم اینکه وزیر بهداشت سابق، به طور دائم با «ناتوان» خواندن پزشکان عمومی، کارایی آنها را زیر سوال میبرد، کوریکولوم نیم قرنی آموزش پزشکی در ایران، مبتنی بر تربیت پزشکان عمومی بود که بتوانند عمده مشکلات بیماران را در گام اول مدیریت کنند. این، همان ایدهآل کشورهای پیشرو در بحث سیستم ارجاع بود که حتی تا 90% مراجعات را در همان سطح اول هندل میکردند و تنها 10% آنها را به سطوح بالاتر ارجاع میدادند. اما از یک سو، افزایش همزمان تعداد دانشجویان پزشکی داخل و خارج، که در اقصی نقاط جهان تحصیل میکردند و با نظر مساعد دولت به کشورمان باز می گشتند، و از سوی دیگر، ظهور یک وزیر بهداشت عجیب که مدام با «بی سواد» و ناقص الخلقه خواندن پزشکانی که خود متولی تربیتشان بود، تتمه اعتماد به نفسشان را هدف قرار می داد، باعث میشد که آنها آماده فروش خدمات خود به نازلترین قیمت شوند! لذا در حالی که انتظار میرفت «از نظر صنفی» تفکرات و اهداف ما به گونه ای باشد که فرصت را غنیمت دانسته و با تأثیرگذاری بر چنین طرحهایی، زمینه آن را فراهم آوریم تا عمده پزشکان عمومی کشور به اصل خویش بازگشته و از فیلدهای متعدد و بعضا کاذبی که اکنون در آن مشغولند بر «وظایف واقعی» خویش تمرکز نمایند، با سکوت حمایتگونه مجامع صنفی، دولت با جذب تعدادی پزشک عمومی که میتوانستند «حداقل» نیازهای مجریان را در آغاز طرح بر طرف نمایند، عملا یک فیلد تازه به فیلدهای کوچک و پراکنده پزشکان عمومی افزودند و «شق» جدیدی آفریدند.
در هر حال، ابتداییترین و ریشهای ترین بحث ما در آغاز 02 ، «ارزش خدمات» بود! علیرغم تمام انتقادات به معاونت فعلی بهداشتی دانشگاه مازندران، جمله ای از «چرچیل» در آغاز طرح بهداشت عمومی جدید انگلیس (NHS) و در مواجهه با اعتراضات آن زمان پزشکان روایت نمودند که بسیار جالب بود: دهان پزشکان را با «شیلینگ» پر کنید تا ساکت شوند! اما «سرانه» تعیین شده در 02 به قدری عجیب بود که تنها گروه کوچکی از پزشکان عمومی را به معنای واقعی راضی میکرد و برای جبران این سرانه حقیر، با زیاد کردن افراد تحت پوشش و رساندن آن به 3000 نفر برای هر پزشک، سعی میشد با نوعی «حیله» این سرانه محقر را پنهان نمایند. در همان زمان، نگارنده بطور مستدل و با استفاده از آمار رسمی بیمهها در مورد «بار مراجعه» و استانداردهای دانشگاه از نظر متوسط خدمات جنبی (تزریقات و...) این «سرانه» را «حداقل» 4 برابر میزان تعیین شده در 02 محاسبه نموده بود. البته طبیعی است که سرانه پیشنهادی ما برای پزشکانی که پیشتر درآمد ناچیزی داشتند بسیار بالا و برای پزشکان پردرآمد، پایین محسوب میشد. اما با توجه به مکانیسمهای در نظر گرفته شده در پروتکل پیشنهادی ما، علاوه بر اینکه مکانیسم پرداخت ترکیبی هم قابلیت اجرا داشت و به نوعی بار مراجعه و بار مالی بیمهها را کاهش می داد، تعداد افراد تحت پوشش بطور سالانه و با افزایش سنوات خدمت، افزایش می یافت و لذا رضایت همه پزشکان عمومی، چه تازه کار و کم مراجعه و چه کهنه کار و با تجربه، از همان ابتدا تأمین میشد و درآمدها به قدری بود که مطمئنا تعداد زیادی از پزشکان عمومی را مشتاق ورود به طرح می نمود و نهایتا موجب تقسیم متناسب و عادلانه نفوس بین پزشکان، و افزایش کیفیت خدمات می شد. یعنی اگر «هدف» صادقانه انتخاب و بیان شده بود، طبیعتا باید عمده مساعی و هزینههای دولت، بر تأمین پزشکان عمومی و جلب رضایت آنان متمرکز میشد. اما قضیه کاملا برعکس شد و قشری که در سیستم سلامت همیشه مظلوم بود، مظلومتر هم شد...
به هر حال، هم اکنون به دلیل اینکه «تمام» درآمد پزشکان خانواده از طریق پرداختی بیمهها تأمین میشود و بیمهها هم همانگونه که پیش بینی میشد، بهخصوص با تعلیق سیستم ارجاع، در پرداخت همین سرانههای ناچیز ناتوان بودند، حتی معدود پزشکان عمومی درگیر در 02 نیز که برخی حتی با شوق فراوان وارد آن شده بودند، بشدت از پرداختها ناراضیند و این در حالی است که هر روز فشار کاریشان بیشتر و بیشتر میشود...
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید