از مردان پزشک مسافرکش تا بانوان پزشک خانهدار
برخلاف تصور عمومی، عده زیادی از پزشکان از وضعیت درآمد خود راضی نیستند و طبق آمارها ۷ تا ۱۰ هزار پزشک به شغلهای دیگر روی آوردهاند. آمارها نشان میدهد حدود ۲۰۰ هزار پزشک اعم از عمومی، متخصص و فوق تخصص، داروساز، دندانپزشک و... در کشور وجود دارند که از این تعداد ۷ تا ۱۰ هزار نفر به شغلهای دیگری روی آورده یا شغل دیگری هم دارند...
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)
اشتغال زنان و ایجاد فرصتهای برابر شغلی برای آنان همواره یکی از دغدغههای فعالان اجتماعی و جامعه زنان بوده است، اما شاخص سنجش برای عمل به وعدههایی که در این خصوص داده شده تنها آمار و ارقامی است که هرازگاهی مسئولان مرتبط با این حوزه اعلام میکنند.
اشتغال زنان و ایجاد فرصتهای برابر شغلی برای آنان همواره یکی از دغدغههای فعالان اجتماعی و جامعه زنان بوده است، اما شاخص سنجش برای عمل به وعدههایی که در این خصوص داده شده تنها آمار و ارقامی است که هرازگاهی مسئولان مرتبط با این حوزه اعلام میکنند.
برای ترسیم تصویری نسبتا واقعی از مشارکت زنان بهعنوان نیروی کار و اشتغال یا بیکاری آنها در ایران پیش از سال ١٣٣٥ اطلاعات کافی در دسترس نیست اما سرشماری سراسری آن سال و بعد تداوم سرشماریهای دهساله و پنج ساله از آن به بعد نشان میدهد که در سال ١٣٣٥ نرخ مشارکت زنان در بازار کار (افراد شاغل و جویای کار) ٩.٢ درصد بود و نرخ بیکاری زنان 3 دهم درصد. از آن به بعد نرخ مشارکت زنان در بازار کار مرتب افزایش یافت و در سالهای پیش از انقلاب به نقطه اوج یعنی ١٢.٩ درصد رسید. متعاقب آن نرخ بیکاری هم بهسرعت افزایش پیدا کرد و در زمان سرشماری سال ١٣٥٥ به ١٦.٤ درصد رسید. بعد از انقلاب مشارکت زنان در بازار کار کاهش چشمگیری داشت و در سال ١٣٧٥ به ٨.٢ درصد تنزل پیدا کرد، بیکاری هم افزایش یافت و به ٢٥.٥ درصد رسید.
برای بررسی وضعیت بیکاری زنان از سال ۷۵ به بعد، باید به این نکته توجه کرد که قبل از سال 1385 فرد شاغل به کسی اطلاق میشد که حداقل یک روز در هفته مشغول به کار بوده باشد، ولی این تعریف در سال 1385 تغییرکرده و به کسی که یک ساعت در هفته مشغول به کار باشد هم اطلاق میشود.
همچنین نرخ بیکاری زنان در بازه زمانی سال 75 تا 90 افزایش یافته است. به این ترتیب کمترین نرخ بیکاری زنان 15 تا 29 ساله در سال 1375 با 20.9 درصد و بالاترین نرخ بیکاری آنان به سال 1390 با 40.3 درصد تعلق داشته است. این درحالی است که نرخ بیکاری کلیه سنین در سال 1376 برابر 13.8 درصد بوده و با کاهش ۲ درصدی در سال 94 به 11 درصد رسیده است.
براساس آماری که معاونت زنان و امور خانواده رییس جمهوری از وضعیت اقتصادی زنان منتشر کرده، کمترین نرخ بیکاری کلیه سنین به سال 1392 با 10.4 درصد اختصاص دارد.
در تحلیل نمودار نرخ بیکاری جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر کل کشور به تفکیک جنس در مییابیم که نرخ بیکاری در تمام فصول در مردان نسبت به زنان پایینتر بوده است؛ به نحوی که نرخ بیکاری زنان در پاییز ۱۳۹۶، ۱۹ درصد بوده و در تابستان ۱۳۹۷ افزایش یافته و به ۱۹.۸ درصد رسیده است اما در پاییز سال ۹۷ با کاهش ۱.۸ درصدی همراه بوده و به ۱۸ درصد تنزل یافته است. این در حالی است که در پاییز ۹۶ نرخ بیکاری مردان ۱۰ درصد بوده و در تابستان ۹۷ با ۰.۳ درصد رشد به ۱۰.۳ درصد رسیده است اما در پاییز ۹۷ دو درصد کاهش یافته است به این ترتیب اگر چه نرخ بیکاری زنان در پاییز سال گذشته نسبت به فصل مشابه سال قبل از آن کاهش داشته اما زنان در بازار کار همچنان از مردان بیکارترند.
آمارها نشان میدهد که با شروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی اوضاع کمی بهتر شده و بنا بر سرشماری سال ١٣٩٥، نرخ مشارکت اقتصادی زنان به ١٣.٢ افزایش یافته که بالاترین میزان در 60 سال اخیر است و نرخ بیکاری زنان هم با اندکی کاهش به ٢٢.٦ رسیده است.
به گفته رضا وفایی کارشناس اقتصادی، بر اساس گزارش اخیر مرکز آمار ایران از مجموع ۹۳۲ هزار نفر از زنان بیکار جامعه، ۶۵ درصد دارای تحصیلات عالیه هستند که نشان میدهد با وجود سرمایهگذاری نظام آموزشی کشور، بازار کار از وجود آنها بهره لازم را نبرده است.
وضعیت تحصیلی بیکاران چگونه است؟
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، یک میلیون و ۱۹۰ هزار نفر معادل ۴۰.۳ درصد از بیکاران کشور دارای تحصیلات عالی هستند و در بین ۹۳۲ هزار نفر از بیکاران زن، ۶۵ درصد آنها تحصیلات عالیه دارند. این امر نشان میدهد با وجود آنکه از سوی نظام آموزشی کشور سرمایهگذاری بسیاری جهت توانمندسازی آنها صورت گرفته بازار کار از وجود آنها بهره لازم را نبرده است.
نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار ایران در بهار سال ۱۳۹۸ حاکی از آن است که از مجموع ۲۷ میلیون و ۳۳۹ هزار و ۴۳۱ نفر جمعیت فعال کشور، ۲۴ میلیون و ۳۸۲ هزار و ۷۴۴ نفر شاغل و ۲ میلیون و ۹۵۶ هزار و ۶۸۷ نفر بیکار بودهاند. بر اساس این گزارش، ۹۳۲ هزار و ۸۸۱ نفر از جمعیت بیکار کشور در بهار ۱۳۹۸ را زنان و دو میلیون و ۲۳ هزار ۸۰۶ نفر را مردان تشکیل دادهاند.
در دنیای پزشکی چه خبر است؟
در این میان اما سهم بیکاران دارای مدارج عالیه تحصیلی بسیار حائز اهمیت است. جدیدترین گزارش دولت از بازار کار نشان میدهد بیشترین تعداد بیکاران هم اکنون لیسانس دارند، ۱۰۵ هزارنفر فوق لیسانس و پزشکی خواندهاند ولی بیکارند و آمار غیرفعالی و سرگردانی به طرز عجیبی میلیونی شده است.
آری. برخلاف تصور عمومي، عده زيادي از پزشكان از وضعيت درآمد خود راضي نيستند و طبق آمارها 7 تا 10 هزار پزشك به شغلهاي ديگر روي آوردهاند. آمارها نشان میدهد حدود 200 هزار پزشک اعم از عمومی، متخصص و فوق تخصص، داروساز، دندانپزشک و... در کشور وجود دارند که از این تعداد 7 تا 10 هزار نفر به شغلهای دیگری روی آورده يا شغل ديگري هم دارند.
قائم مقام سازمان نظام پزشکی ایران از وجود ۸ هزار پزشک عمومی بیکار در کشور خبر داده است که از این تعداد، برخی از پزشکان به مشاغلی همچون موبایل فروشی، بنگاه مسکن و مسافرکشی روی آوردهاند. اگرچه پذیرفتن این جمله و تصور یک پزشک در حال مسافرکشی کمی سخت به نظر میرسد اما این نکته را رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی به زبان آورده است و ظاهرا باید آن را جدی گرفت.
به گفته ایرج خسرونیا تنها 10 درصد پزشکان درآمد خوبی دارند و 40 درصد میتوانند مخارج خود را تامین کنند اما 50 درصد بقیه که اکثر آنها پزشکان عمومی هستند، دچار مشکلاند: «اغلب پزشکان در مناطق دور از پایتخت وضعیت معیشتی خوبی ندارند به طوری که برخی از آنها در روز ۲ نفر مریض هم برای ویزیت ندارند. بیشترین آمار بیکاری هم دامنگیر پزشکان عمومی است که سه چهارم اعضای جامعه پزشکی کشور را شامل میشوند.»
وضعیت پزشکان زن فاقد شغل چگونه است؟
برای دستیابی به یک آمار مستند درخصوص تعداد فارغالتحصیلان زن رشتههای علوم پزشکی به سراغ یکی از معدود اعضای زن فعال صنفي كه عضو هیات رئیسه مجمع عمومی نظام پزشكي است رفتیم.
«لاله تدین» معتقد است که هیچ آمار دقیقی در این خصوص وجود ندارد و ماهیچ مرکزی که بتواند آمار مستدلی ارائه دهد، نداریم: «اصولا هرکسی هم در هر زمینه آماري داد، ابتدا باید ثابت کند که آمار او مبتنیبر واقعیت است.»
وی در گفتوگو با پزشکان و قانون با یادآوری اینکه در دهههای گذشته ظرفیت دانشگاهها بالا رفت، میگوید: «با افزايش ظرفیت دانشگاهها، سهمیه پذيرش دختران، بومی شدن پذيرش و همچنین تغییر فرهنگ جامعه باعث شد که تعداد پذیرفته شدگان خانم دررشتههای پزشکی و دندانپزشکی افزایش پیدا کند.»
تدین میافزاید: «متاسفانه تعداد قابل توجهي از آنان بعد از فارغالتحصیلي روانه بازار کار شده و گرفتار بیعدالتی در نظام سلامت و سرخوردگی ناشی از آن میشوند که این معضل نه فقط برای خانمها بلکه برای تمام فارغالتحصیلان این رشتهها وجود دارد.»
وی تصریح میکند: «به خاطر نبود عدالت در سلامت، خیلی وقتها فارغ التحصيلان رشتههای مختلف پزشكي به این نتیجه میرسند که ميبايست شغل دیگری انتخاب کنند که شاید درآمد آن خیلی بهتر از رشتهای باشد که برای آن ساليان سال زحمت کشیده و هزینه پرداخت کردهاند.»
تدین یکی از علل عمده بیکاری بانوان فارغالتحصیل رشتههای پزشکی را مساعد نبودن زمینه کاری میداند و میگوید: «سياستگذاران عرصه سلامت وتصميم گيرندگان میبایست به تبعات تصميمات و سياستهاي خود توجه کنند و زحماتی را که فارغالتحصيل دانشگاه کشیده و ثانیا سرمایهای که عمدتا از بیتالمال صرف شده ارج نهند. کمااینکه بیکار شدن یک فارغالتحصیل رشتههای پزشکی درست مانند مهاجرت او، ضررهای مالی بسیاری برای جامعه دارد. برخی فارغالتحصیلان سرخورده مهاجرت میکنند، یک عده تغییر شغل میدهند و عده دیگر خانهنشین میشوند و البته درصد قابل توجهي كه همچنان مشغول به كارهستند درواقع شرايط سخت ناعادلانه را تحمل ميكنند.»
عضو هیات رئیسه مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی با یادآوری اینکه در یک دهه گذشته تعداد خانم دکترهایی که کار نمیکردند یا یک شیفت کار میکردند خیلی زیاد بود، تصریح میکند: «آنها مدتی مطب راهاندازی میکردند و به این نتیجه میرسیدند که درآمدشان از هزینههای سرباري مطب هم کمتر است. اما با آمدن پزشک خانواده در استانهاي فارس و مازندران علیرغم همه اشکالات و سختیها، بانوان دوباره به حوزه سلامت و خدمت برگشتند که این طرح به معنای آشتی آنها با جایگاه واقعيشان درزنجيره سلامت بود. اميدواريم در وزارت جديد به تلاشهای انان درهشتمين سال جهاد سلامت توجه شود و اداي دين واقعي مسئولين تحقق يابد.»
وی معتقد است که از ديگر اشکالات سیاستگذاری نظام سلامت، ضعف درسيستم آموزشي دانشگاهها بهخصوص در دو دهه اخير و بالطبع كاهش توانمندي فارغالتحصيلان و تب تند گرايش به سمت رشتههای فوق تخصصی است.
تدین تصریح میکند: «عدم تناسب نيروهاي فوق تخصص با نياز جامعه و تمركززدايي فاحش در مراكز استانها، ازطرف ديگر ترويج فرهنگ مراجعه به فوق تخصص از آغاز اولين سمپتوم هر بيماري و نبود سيستم ارجاع و پزشك خانواده در تمام كشور سبب شده بيماران با ناديده گرفتن سطح اول و دوم ارائه دهنده خدمت (پزشك خانواده بهعنوان سطح يك و متخصصين اطفال، داخلي، جراحي عمومي و... بهعنوان سطح دوم) مستقيما به سطح ۳ مراجعه نمايند كه در اين سطح، تشخيص و درمان عمدتا مبتنيبر بهرهگيري از تكنولوژيهاي پرهزينه بوده و متناسب با تعرفه اختصاصي هم نیست.»
وی خاطرنشان میکند: «بنابراين تعداد بيماران ويزيت شده توسط آنان بسيار بالا بوده و بخش عمده بيماران سطح ۲ و يك را در خود جاي داده است. اين همه ازجمله عوامل بيكاري فارغالتحصيلان زن رشتههاي پزشكي بود كه اميدواريم با تلاش همگان، برونرفتي از اين وضعيت اسفبار صورت گيرد.»
پایان پیام/
گزارشگر: محسن طاهرمیرزایی
نظر خود را بنویسید
1 نظر
ناشناس
۵ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۴
باید به وزیران بهداشت و درمان حاَضر و قبلی با اینهمه درایت نشان افتخار داد .