رزیدنتی اونا یا دستیاری ما؟!
نگاه اقتصادی به رزیدنت در همه جای دنیا هست ولی احترامش هم سرجاشه. رزیدنت باید سخت کار کنه ولی باید فرصت درس خوندن هم داشته باشه! رزیدنت باید فرصت تحقیق داشته باشه لذا هر ماه یک نفر تو شیفت نیست و تو بخش تحقیقاته! ضمن اینکه رزیدنت انسانه و امکان داره مریض بشه!...
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)؛
سال یک داخلی بودم؛ عصر یک روز آذر ماه؛ با اینکه سابقه هفت سال کار تو اورژانس یه بیمارستان شلوغ رو داشتم و آدم سریعی هستم اما به خاطرحجم زیاد کاری که رو سرم آوار بود یه لحظه خواستم برم یه گوشه گریه کنم!! یادمه تو شش ماه اول ۱۲ کیلو کم کردم و......
سال یک داخلی بودم؛ عصر یک روز آذر ماه؛ با اینکه سابقه هفت سال کار تو اورژانس یه بیمارستان شلوغ رو داشتم و آدم سریعی هستم اما به خاطرحجم زیاد کاری که رو سرم آوار بود یه لحظه خواستم برم یه گوشه گریه کنم!! یادمه تو شش ماه اول ۱۲ کیلو کم کردم و......
سال سه بودم و چون همه اتفاق نظر داشتن، بدون هیچ رای گیری شدم «چیف»!
اما بعد از مدتی ورق برگشت و اساتیدی که باهام خوب بودن شروع کردن باهام مخالفت! از جلساتشان خبر می رسید که از چیف بد میگن: «چیف یهدنده ست، به حرف ما گوش نمیده! طرف رزیدنتهاست، بدون اجازه ما شیفتشون رو کممیکنه و...»
تا اینکه غفلت یکی از رزیدنتهای سال یک سبب یک آسیب جبرانناپذیر شد! استاد مسئول آموزش وقتی خواستم از رزیدنت دفاع کنم چنان سر من داد زد و تهدید به توبیخم کرد که خشکم زد. گفت منتظرم براش تنبیه در نظر بگیری.
منم همه رزیدنتها رو جمع کردم و جیغهای بنفشی کشیدم که: «آآای بسه دیگه که من هیچی نگم و شماهم به من گند بزنین !! چنین و چنانتون میکنم اگر فلان و بهمان ...»
فرداش به پسر عموجانم که در آمریکا رزیدنت بود، زنگ زدم: «پسر عمو جان اگر اونجا رزیدنت خطایی ازش سر زد چجوری تنبیهش میکنن؟» پسر عمو جان خندید و گفت: «اینجا رزیدنت را تنبیه نمیکنن!! ما یه program manager داریم که کارش رسیدگی به کارهای رزیدنتهاست. فقط دنبال علت میگردن و مساله رزیدنت رو برطرف میکنن! و شروع کرد سیستم رزیدنتی رو برام توضیح دادن...» دنیا دور سر من چرخید. اگر اونها رزیدنتن، ما بردهای بیش نیستیم. ا گر ما رزیدنتیم، اونها سلطانن!
خلاصه به جد حسرت رزیدنتی با حقوق دریافتی (بعد مالیات) ماهیانه ۳۵۰۰ دلار رو خوردم! شیفتهای ۱۲ ساعتی، حضور دائمی استاد تو بخش و چک کردن تمامorder ها، داشتن آزمایشگاه فوق العاده که نمونه خون اولیه رو تا ۲۴ ساعت نگه می داره و هر نوع آزمایشی بخوای از همون نمونه اول استفاده میکنه، داشتن ریل مخصوص ارسال نمونه خون به آزمایشگاه که دیگه لازم نیست از کارگری به اسم «انترن»! جهت ارسال نمونه به آزمایشگاه استفاده کرد، دوست بودن اساتید با رزیدنتها بطوریکه بچهها رو خونه خودشون دعوت به مهمانی میکردن! داشتن رادیولوژیست تمام وقت واقعی تو بیمارستان و مشورت دهی آسان اون بهت و تعداد کم مریض نهایت ده تا در یک شیفت! (البته برای هر مریض کلی وقت میذارن و برای همین شیفتهاشون معمولا تا ۱۵ ساعت طول میکشه و در نهایت هم یه متخصص مثل من بعد از فارغالتحصیل شدنش لااقل ماهی بین ۱۵ تا ۲۰ هزار دلار درآمد داره.)
یادم اومد وقتی که سال دو بودم یک شب ساعت ۱۲ برای یه بیمار به استاد ریه که آنکال بود، زنگ زدم و یه سری توضیحاتی دادم و پرسیدم که باید برای بیمار چه کنم؟ جواب استاد معزز این بود: «بزن تو سرت!» منم عرض کردم: «بعد اینکه زدم تو سرم چه کنم؟» که گوشی رو قطع کرد!
درسته که الباقی اساتید انصافا باهام مودب بودن ولی ....
مشابه این داستانها تو دل تک تک متخصصین و انترنهای ایران هست؛ حتی همه اونهایی که الان استاد شدن...
چرا باید دوران رزیدنتی باعث بشه همه ما پیر بشیم؟! چرا باید برامون یک PTSD باشه؟!
امروز هم که وزارتخانهایها خوابهای تازهای برای رزیدنتها دیدن که در یک کلام میشه بهش گفت: «ورژن جدید و بالاتر بردهداری مدرن»
نگاه اقتصادی به رزیدنت در همه جای دنیا هست ولی احترامش هم سرجاشه. رزیدنت باید سخت کار کنه ولی باید فرصت درس خوندن هم داشته باشه! رزیدنت باید فرصت تحقیق داشته باشه لذا هر ماه یک نفر تو شیفت نیست و تو بخش تحقیقاته! ضمن اینکه رزیدنت انسانه و امکان داره مریض بشه! خود من هم سال یک و هم سال دو در حالی که سرم توی دستم بود، شیفت دادم و مریض دیدم. تو زمستان سال یک رزیدنتی، یک هفته تمام علائم ذاتالریه داشتم و علی رغم آنتی بیوتیک خوب نمیشدم. بیحالی شدیدی داشتم و تو دو تا شیفت سرم زدم.. ماشاالله هیچکدوم از دوستان، اساتید و خودم به عقلمون نرسید ولی سرپرستار اورژانسمون گفت: «برو از لوزههات سواب بگیرن و تامی فلو شروع کن.» منم سریعا اجرا کردم و از فرداش خوب شدم! میدونید چرا اون فهمید؟! به این دلیل که رزیدنتهای بدبخت و پرستارها مرتب جلوش مریض شده بودن و کسی اهمیتی نداده بود!
در دانشگاههای آمریکا، رزیدنتی که نوبت بخش تحقیقاتشه، اگر کسی از همکارانش مریض بشه یا کار واجبی داشته باشه، جاشو پر میکنه تا بلای مشابهی که سر من اومد، سر اونا نیاد! ضمنا یکی از عالیترین بیمهها هم شامل حال رزیدنتها میشه؛ هم درمانی و هم مسئولیت .
متاسفم که عمریست در ایران به دوران رزیدنتی به چشم سربازی نگاه میشه. تازه برای شخص خودم و مطمئنم برای همه دوستان بدتر از سربازی بود و امیدوارم که مدیران فعلی کمی خودشونو جای رزیدنتها بگذارند... اشکالی نداره اگر شما هم سختی کشیدین و ما هم همینطور! مهم اینه بعد از این هدفتون این باشه که بچههای ما به جای گذراندن این دورههای عذاب، پزشکان عمومی و متخصصین خوبی از آب در بیان. مهارتهاشون زیاد بشه تا بتونن سطح آگاهی و سلامت مردم رو بالا ببرن. به دوران خودتون فکر نکنین بلکه به دستاوردهایی که باید این دوره ها برای دانشجویان داشته باشه فکر کنین. اونها برده نیستند بلکه فرداروز میان و جای شما میشینن و این دور تسلسل لعنتی رو تکرار میکنن؛ اگر شما هم تکرارش کنین.
درسته ما پراید درست میکنیم و اونا شورولت ولی لااقل پرایدمونو هر روز بی کیفیت ترش نسازیم!
ما حقوق اون جوری نخواستیم ولی قرار هم نیست همه بیماران ایران رو رزیدنتها ببینن! قرار نیست شما زرنگ باشین و با حقوق زیر دومیلیون، کار صد میلیونی از گرده رزیدنت بکشین! قرار نیست بیمارستان آموزشی درمانی بشه درمانی و گاهی آموزشی!
نکنید این کارها رو.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
2 نظر
A
۲۱ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۹
تمام این ملغمه [...] بی ارزش نتیحه اقدامات مرندی [...] است. ساختار وزارت ببببهداشششتتتتت و درررمان و آموزش پزشکی، آش شله قلم کار بعضی از خیانتکاران است
ناشناس
۱۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۲
کاملن موافقم چون خودم دارم حسش می کنم اگه بخاطر پدر و مادرم گیر اینجا نبودم حتمن می رفتم ولی چه کنم که دلم گیره اینم تاوان ش فقط می خوام با تموم این فشارا نشم اونی که این سیستم قصد داره من رو بار بیاره امیدوارم موفق بشم آخرش بازم مودب باشم شاد باشم دکتر خوبی باشم و از اون مهمتر انسان تر بشم همین