ماجرای بنزین و تعرفه پزشکی
بعد از سخنرانی غریب رییس جمهور در مجلس، افزایش کمدیک تعرفه با آن اعداد دقیق و ریز نشان داد که بلوغ اجتماعی در گروه های صنفی ایران بدین زودی ها حاصل نمی شود! بخصوص اینکه تحولات شدید اقتصادی در کشور نوید روزهای سختی را می داد. مقاومت حکومت در برابر واقعی سازی تعرفه های پزشکی سابقه طولانی دارد و مطلعین ریشه آن را در استراتژی حکومت در پائین تر نگه داشتن ارزش کارهای خدماتی میدانند!
امور خدماتی در ایران همواره مشکل زا بوده و به نوعی یک حساسیت فرهنگی در برابر آن نیز وجود دارد که بحث درباره آن خود موضوعی بزرگ و تقریبا ناشناس است! و تلاش دولتها نیز در این راستا بوده و میباشد: حفظ رضایت مردم با خر ج کردن از جیب بخش دیگری از مردم که بالطبع به نوعی تفاوت و اختلاف نیز در میان مردم ایجاد میشود که به نفع دولت است..
اما این وسط علی رغم تمامی افزایش قیمتها قیمت یک کالا به نام بنزین بالا نرفته است که بسی قابل تامل است.
در حالی که ارزش ریال در برابر دلار به کمتر از یک سوم رسید و قیمت اکثر اجناس مصرفی نیز دو تا سه برابر گردید، بنزین همچنان جایگاه هزار تومانی خود را حفظ کرد تا هم قاچاقچیان ریز و درشت درآمدشان حفظ شود و هم به دلایل مختلف مردمی که با تعرفه های پزشکی بازی داده شده اند در خواب خرگوشی خود باقی بمانند!!
حفظ چرخه باطل اقتصادی که بسیاری از مردم در آن می چرخند منوط به حفظ ارزش بنزین در همان قیمت هزار تومنی خویش است. صنعت مریض و رانت پرور خودرو سازی، انحصار واردات خودرو، قاچاق سودآور سوخت و در نهایت ادامه حیات مشاغل وابسته به خودرو و غیره همگی به حفظ جریان سوخت ارزان وابسته اند و این خود فاجعهای ملی است که به دلایل مختلف خطرات جهانی نیز دارد!!
از لحاظ فرهنگ جاری امروز نیز قیمت بنزین مخاطره آمیز است چرا که عادات امروزه مردم ایران متاسفانه بشدت به بنزین با قیمت ارزان فعلی وابسته است و این خطر هست که افزایش ناگهانی چندین برابری آن در شرایط فعلی منجر به اعتراض و ناآرامی گردد (قبلا شاهد نمونه های آن بوده ایم)
اما از طرف دیگر سوبسید بزرگی که کشور برای سوخت متحمل میشود تا این چرخه معیوب اقتصاد برقرار بماند از حد و توان فزونتر شده و دیگر دولت توان مالی ادامه آن را ندارد...
به این دلیل از چند ماه قبل با دوباره راه انداختن سیرک کارت سوخت و آغاز سهمیه بندی در جایگاه ها سعی دارد به نحوی از زیر فشار شدید این رانت بزرگ خارج شود اما....
شاید باید گفت خود کرده را تدبیر نیست!
وقتی دولت خود را متولی همه چیز میداند، وقتی دولت خود را حتی فراتر از قیم و مالک همه چیز ازجمله نفت میداند، نتیجه اش همین آش شله قلمکاریست که می بینیم! متاسفانه اقتصاد میشود دستوری و سپس سیاسی که در نهایت هم باید مقاومتی گردد و فشار این اقتصاد معیوب و بیمار را ارائه دهندگان خدمات مختلف، تولید کنندگان و مردم حقوق بگیر متحمل میشوند و رانتخواران و دلالان سودش را میبرند!
مصرف بنزین روزانه حدود نود میلیون لیتر است که اگر با قیمت ممالک نفت خیز اطراف مقایسه اش کنیم چیزی حدود ماهیانه دو میلیارد دلار سوبسید از بابت آن پرداخت میشود! رقمی که شاید ناچیز بنظر بیاید (به خصوص در برابر رانتخواری ها و دزدی ها که مردم معتقدند بجای آنکه رانتخواری شود خودشان مصرف میکنند) اما وقتی با بدهی های دولت در سیستم های مختلف خدماتی بالاخص درمان، آموزش و پرورش، حمل و نقل و معوقات کارگران مقآیسه می شود آه از نهاد آدمی در می آورد!
افزایش تدریجی قیمت بنزین چاره ایست که دولت با سیرکی که به راه انداخته آغاز نموده و از طرف دیگر با ادامه ایجاد حساسیت نسبت به امور خدماتی من جمله تعرفه های پزشکی و بزرگنمایی درآمد قلیلی از پزشکان توجه مردم را به سمت دیگری منحرف نموده اند تا حساسیت فوق العاده ای که مردم روی قیمت بنزین دارند کمتر شود..
در یک اقتصاد سالم نه بنزین و نه قیمت خدمات پزشکی نباید چنین باشد اما دولت چنین تصمیمی ندارد و روش کم خرجتر برایش استفاده از جیب خود مردم است در حالی که قیمت خدمات خود دولت به مردم مدام در حال افزایش است، با ایجاد حساسیت دروغین نسبت به در آمد پزشکان آنها را سپر بلای خود ساخته است!
بنزین و نان آخرین سوبسیدهایی هستند که دولت در حال رها سازی خود از بار سنگین آنهاست در حالی که تعرفه های پزشکی همچنان موضوع تبلیغاتی خوبیست که دولت باز می تواند با ادامه حمله به پزشکان توجهات مردم را به حال و روز بنزین کمتر نماید..
اما این وسط علی رغم تمامی افزایش قیمتها قیمت یک کالا به نام بنزین بالا نرفته است که بسی قابل تامل است.
در حالی که ارزش ریال در برابر دلار به کمتر از یک سوم رسید و قیمت اکثر اجناس مصرفی نیز دو تا سه برابر گردید، بنزین همچنان جایگاه هزار تومانی خود را حفظ کرد تا هم قاچاقچیان ریز و درشت درآمدشان حفظ شود و هم به دلایل مختلف مردمی که با تعرفه های پزشکی بازی داده شده اند در خواب خرگوشی خود باقی بمانند!!
حفظ چرخه باطل اقتصادی که بسیاری از مردم در آن می چرخند منوط به حفظ ارزش بنزین در همان قیمت هزار تومنی خویش است. صنعت مریض و رانت پرور خودرو سازی، انحصار واردات خودرو، قاچاق سودآور سوخت و در نهایت ادامه حیات مشاغل وابسته به خودرو و غیره همگی به حفظ جریان سوخت ارزان وابسته اند و این خود فاجعهای ملی است که به دلایل مختلف خطرات جهانی نیز دارد!!
از لحاظ فرهنگ جاری امروز نیز قیمت بنزین مخاطره آمیز است چرا که عادات امروزه مردم ایران متاسفانه بشدت به بنزین با قیمت ارزان فعلی وابسته است و این خطر هست که افزایش ناگهانی چندین برابری آن در شرایط فعلی منجر به اعتراض و ناآرامی گردد (قبلا شاهد نمونه های آن بوده ایم)
اما از طرف دیگر سوبسید بزرگی که کشور برای سوخت متحمل میشود تا این چرخه معیوب اقتصاد برقرار بماند از حد و توان فزونتر شده و دیگر دولت توان مالی ادامه آن را ندارد...
به این دلیل از چند ماه قبل با دوباره راه انداختن سیرک کارت سوخت و آغاز سهمیه بندی در جایگاه ها سعی دارد به نحوی از زیر فشار شدید این رانت بزرگ خارج شود اما....
شاید باید گفت خود کرده را تدبیر نیست!
وقتی دولت خود را متولی همه چیز میداند، وقتی دولت خود را حتی فراتر از قیم و مالک همه چیز ازجمله نفت میداند، نتیجه اش همین آش شله قلمکاریست که می بینیم! متاسفانه اقتصاد میشود دستوری و سپس سیاسی که در نهایت هم باید مقاومتی گردد و فشار این اقتصاد معیوب و بیمار را ارائه دهندگان خدمات مختلف، تولید کنندگان و مردم حقوق بگیر متحمل میشوند و رانتخواران و دلالان سودش را میبرند!
مصرف بنزین روزانه حدود نود میلیون لیتر است که اگر با قیمت ممالک نفت خیز اطراف مقایسه اش کنیم چیزی حدود ماهیانه دو میلیارد دلار سوبسید از بابت آن پرداخت میشود! رقمی که شاید ناچیز بنظر بیاید (به خصوص در برابر رانتخواری ها و دزدی ها که مردم معتقدند بجای آنکه رانتخواری شود خودشان مصرف میکنند) اما وقتی با بدهی های دولت در سیستم های مختلف خدماتی بالاخص درمان، آموزش و پرورش، حمل و نقل و معوقات کارگران مقآیسه می شود آه از نهاد آدمی در می آورد!
افزایش تدریجی قیمت بنزین چاره ایست که دولت با سیرکی که به راه انداخته آغاز نموده و از طرف دیگر با ادامه ایجاد حساسیت نسبت به امور خدماتی من جمله تعرفه های پزشکی و بزرگنمایی درآمد قلیلی از پزشکان توجه مردم را به سمت دیگری منحرف نموده اند تا حساسیت فوق العاده ای که مردم روی قیمت بنزین دارند کمتر شود..
در یک اقتصاد سالم نه بنزین و نه قیمت خدمات پزشکی نباید چنین باشد اما دولت چنین تصمیمی ندارد و روش کم خرجتر برایش استفاده از جیب خود مردم است در حالی که قیمت خدمات خود دولت به مردم مدام در حال افزایش است، با ایجاد حساسیت دروغین نسبت به در آمد پزشکان آنها را سپر بلای خود ساخته است!
بنزین و نان آخرین سوبسیدهایی هستند که دولت در حال رها سازی خود از بار سنگین آنهاست در حالی که تعرفه های پزشکی همچنان موضوع تبلیغاتی خوبیست که دولت باز می تواند با ادامه حمله به پزشکان توجهات مردم را به حال و روز بنزین کمتر نماید..
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
1 نظر
ناشناس
۲۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۸
از فردی که به خادمان ملت توهین کند،بیش از این انتظاری نیست