بیمار سفارشی
تقویت اعتماد مردم به اطبا، کاریست جمعی و صنفی که با انجام آن، بسیاری از مشکلات پیش آمده حل خواهند شد. اما آگاهسازی جمعی نیز کاری واجب در این حیطه است. اینکه مردم بدانند کادر پزشکی با سفارشهای اضافی، گاه دچار اضطراب میشوند و نتیجه عکس حاصل میشود. ضمن اینکه اکثریت قاطع پزشکان توجه و تمرکز بالایی دارند؛ چرا که خود را مسئول اقدامات خود میدانند.
پدیده جدیدی در عالم پزشکی ایران بوجود آمده بنام «سفارش کردن بیمار به پزشک» که به دلیل رشته خاص همسر عزیزم شخصا با آن خیلی درگیرم! البته قبل از آن، گرفتن وقت از مطب همسرم برای دوستان و آشنایان هم قابل تامل بود که در برابر موضوع اصلی چیزی نیست و به نظر طبیعی است!
ماا سفارش کردن بیمار به پزشکش برایم یک مشکل ذهنی بوجود آورده که مدتی است درگیر آن شدهام. اینکه برای مردم وقت بگیرم یا حتی سفارش کنم گواهی بنویسند یا خارج از نوبت ببینند یا در حساب و کتاب حق الزحمه تخفیف بدهند یا اصلا ویزیت نگیرند مشکلی برایم نیست و همیشه این کارها رو میکنم! ولی درک اینکه سفارش کنم موقع ویزیت همسرم دقت کند و حواسش جمع باشد و فلان بیمار را ویژه ببیند، برایم سخت بود لذا اندیشیدم که چرا چنین شده است؟!
آیا این یک نشانه سادهاست؟ آیا یک عادت اجتماعی و جلوه فرهنگی است؟ یا یک ناهنجاری عمیق؟
راستش در ماههای اول، سفارشات مردم را به همسرجانم منتقل میکردم. ولی بعد مدتی با خودم فکر کردم چرا من اسیر این اشتباه و کار عبث مردم میشوم!؟ چرا که به همسرم اطمینان دارم زیرا فرد مسئولیتپذیر و دلسوزیست و غریبه و آشنا برایش یکی است. لذا بعد از آن هر وقت کسی سفارش میخواهد، به راحتی میگویم خیالت راحت حسابی سفارش میکنم! البته در مراحل اولیه توضیح میدادم که چنین و چنان ! ولی دیدم نه ظاهرا تا سفارش نشود مردم آرامش ندارند. لذا با همسر جان هماهنگ شدم که من همه را سفارش کردهام و شما حواست باشد.
شاید شرایط اجتماعی دیوان سالاری یکی از علل مهم اهمیت یافتن سفارش کردن به کننده کار شماست. عادتی که نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورها با شدت و یا ضعف وجود دارد،
اما چرا این مساله به حرفه مهم پزشکی سرایت کرده است؟
چرا در مطب شخصی یک پزشک یا در بیمارستان خصوصی و یا دولتی باید سفارش شده باشی تا فرضا پزشک به تو توجه کافی داشته باشد؟! این مساله آنقدر شدت دارد که در یکی از بیمارستانها تابلویی نصب شده به این مضمون که کلیه بیماران توسط ریاست بیمارستان سفارش شدهاند!
یکی از عوارض مهم سفارش، همان سندرم سفارشیست. سندرمی که برای جامعه پزشکی بسیار آشناست که منشا آن خارج شدن روند عادی تشخیص و درمان از روال عادی خودش است. آیا این حقیقت است یا توهم بیماران؟ آیا پزشکان با توصیه مخصوص دقت بیشتری میکنند؟ چرا حتی خود ما پزشکان نیز بیمارانمان را به همکارانمان سفارش میکنیم؟! آیا این سفارش کردن مفید است یا مضر؟
بررسی علل
بررسی علل ایجاد این عادت از چند جهت قابل پیگیریست. از دید بیماران چند نکته مهم وجود دارد:
1- علم پزشکی در حال گسترش و ریزبینی است لذا رشتههای فوق تخصصی بسیاری بوجود آمده و از طرفی اطلاعات پزشکی از طرق راحتتری در دسترس عموم است لذا همیشه مردم دوست دارند بهترینها در هر رشتهای آنها را ویزیت کنند؛ آن هم با حواس جمع!
2- تجارب شخصی و عمومی مردم و حتی خود پزشکان حاکی از اشتباهات فاحش پزشکان در رویت علائم ساده است! و لذا مردم میخواهند پزشک با حداکثر حواس جمع به صحبتهای آنها گوش دهد و معاینه شان کند.
3- متاسفانه عده قلیلی از پزشکان به بیمار تنها به چشم منبعی برای کسب درآمد می نگرند و نه یک انسان محتاج درمان! لذا برخی از بیماران سعی دارند با سفارش شدن جلوی این احتمال گرفته شود! از طرف دیگر نیز بسیاری از مردم در این تگنای اقتصادی میخواهند نتیجه مثبتی از مبلغی که بعنوان ویزیت پرداخت میکنند بدست بیاورند.
4- بیماری که به پزشک مراجعه میکند یک انتظار انسانی درست از پزشک خود دارد: احترام و توجه.
اگر پزشکی این دو را به بیمارش ارزانی بدارد در اصل هنرش را در اختیار وی میگذارد و این همان متاعی است که بیمار میخواهد؛ اینکه طبیبش به فکر چاره برای بیمارش باشد و همین برای وی ارزش دارد و راضی کننده که میخواهد با سفارش شدنش حتما آن را تضمین کند، از طرفی حقالزحمه پزشک برای برخی از اقشار مبلغ زیادی است که میخواهد حتما با پرداخت آن نتیجه خوبی بگیرند.
اما از دید پزشکان میتوان عدم توجه کافی به بیمار را مربوط به وقت کم ویزیت به دلیل پایین بودن شدید تعرفهها دانست (که صد البته مهم است و درصد بالایی از اشتباهات بصورت اتوماتیک با افزایش وقت ویزیت از بین میرود) و یا می توان بدلیل کثرث دانشجویان پزشکی به دلیل سهمیههای زیاد و کمبود فضا و امکانات آموزشی دانست و یا میتوان آن را بدلیل عدم تلاش اساتید در آموزش صحیح دانست و.....
از سویی یک پزشک که در سختترین امتحانات موفق بوده و پزشک شده، شاید میل و انگیزهاش درآمد زیاد است .
حال چه باید کرد؟
صاحب متاع هنر طب، پزشک است. لذا اصلی ترین نقش در این داستان را او دارد. اولین و مهمترین نکته این است که پزشک بداند که نباید به دنبال درآمد بسیار و فربه باشد، بلکه درآمدی معقول که جزو درآمدهای متوسط رو به بالای جامعه است و صد البته که حق اوست، ولی این درآمد در ازای چیست؟! صرف نام پزشک داشتن آیا کافی است؟ البته که نه و این درآمد در ازای هنری است که آموخته و آن هنر طبابت است.
از طرف دیگر در این اوضاع وانفسا که جامعه پزشکی از هر سو مورد تهاجم است چند کار مهم در حفظ حرمت جامعه پزشکی و بازسازی کامل اعتماد بیماران به پزشکان بسیار پر ثمر خواهد بود که می توان آنها را در عمل به رفتار حرفهای خلاصه کرد:
رفتار حرفهای دو وجه دارد. وجه مهمتر، اجرای صحیح پروسه معاینه و شرح حالگیری (هنرطبابت) است و وجه دوم، واکنش مناسب در هر مرحله و زمان است.
پزشک یک درمانگر است و یک سنگ صبور، آنچه که بیمار میخواهد و او را راضی خواهد ساخت برقراری یک ارتباط درست و انسانی است که در این رابطه هدف درمان بیمار باشد و کاستن آلامش، برای ایجاد چنین ارتباطی شاید علاوه بر حفظ احترام بیمار راحت بودن پزشک و رفتار سادهاش بهترین روش باشد. حتی گاهی لازم است به یک بیمار غضب کرد!
پزشک عضوی از یک صنف ممتاز است و اعتمادبه تکتک اعضای آن اعتماد به خود اوست لذا هیچگاه و هیچ زمانی نباید حرفی بزند یا حتی اشاره ای کند که موجب ایجاد عدم اعتماد به سایر همکارانش در نزد بیماران شود. نباید کارهایی نظیر انجام ویزیت رایگان بدون دلیل و اظهار نظرهای بیمورد در مورد تجویزهای همکاران انجام شود چرا که کاری غیرحرفهای است و سبب سلب اعتماد میشود.
در صورت شک و دو دلی مراجعه به کتب مراجع و یا برنامه های کامپیوتری و غیره در حضور بیمار نه تنها سبب کاهش اعتماد نمیشود بلکه نشانه دقت اوست؛ بخصوص که امروزه بیماران به پاراکلینیک و اعداد و ارقام بیشتر اعتماد دارند، لذا حس بهتری خواهند داشت اگر اپروچ و درمان بیماریشان نیز دقیق و از روی کتاب باشد !
هر وقت آشنایی از ما خواست تا بیمارش را به یکی از همکاران سفارش کنیم جوابی ساده بدهیم: «نگران نباش همکارم دقت کافی دارد و در کارش جدیست.»
از این نوشتار به راحتی درمییابیم که تقویت اعتماد مردم به اطبا، کاریست جمعی و صنفی که با انجام آن، بسیاری از مشکلات پیش آمده حل خواهند شد. اما آگاهسازی جمعی نیز کاری واجب در این حیطه است.
اینکه مردم بدانند کادر پزشکی با سفارشهای اضافی، گاه دچار اضطراب میشوند و نتیجه عکس حاصل میشود. ضمن اینکه اکثریت قاطع پزشکان توجه و تمرکز بالایی دارند؛ چرا که خود را مسئول اقدامات خود میدانند.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
3 نظر
ناشناس
۲۲ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۴
بله صد البته،عشق به رشته و علاقه مندی،همه سختی ها را حل میکند،مگر برای قبولی در رشته پزشکی کم سختی و مرارت کشیده ایم،چرا؟مگه فقط به خاطردرامدبیشتر،جوانی، ارزوهاونشاطمان را در کنج اطاق سپری کرده ایم!!!؟بیشتر کسانی که همسن و سالم درپزشکی قبول شدند(۷۰_۸۰٪بالاتر)جوانانی عاشق بودند،نفر اول دوم و سوم کنکور ونابغه بزرگ ۱۴ ساله ایران در این کلاس بودند.(منطقه ۱) حالا اگه توفیقی در این حداز رقابت سنگین علمی برای فردی با این سطح گذشت از همه چی نصیبش شده، استفاده مشروع وتامین زندگی اش،گناه تلقی میشود؟؟ ایا قبولی در این رشته که با جان عزیزترین مخلوقات خداسروکار دارند،به بهانه تامین نیروی کار،از اون سختی تبدیل به اعطایی نمودن خیانت به خدای متعال وبندگانش نیست؟ایا برای لیلای عقیدتی به جز ریاضت راه میانبری هم هست؟؟مردم لیلای پروردگارند.چرا میخواهندمجیدهارابااین فرزانگان مقایسه کنند؟خدا اگاه است!!!!!
ناشناس
۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۲
مسئله مهم دیگر، عشق و علاقه است. نهادینه بودن عشق به کار و علاقمندی در شغل و مهمتر از آن عشق به همنوع و نوعدوستی در رفع مشکلات، حال در مورد ما بیماری، که در هر کاری و نه تنها شغل مقدس پزشکی و طب بسیار مهم است. این یک مسئله بنیادی است. پزشکی که در ابتدا بدون علاقه به این شغل در کنکور انتخاب رشته نموه و سپس با این شیوه نادرست انتخاب دستیار در رشته ای به اجبار دور از علاقه خویش ادامه تحصیل داده و مشغول طبابت است، چگونه میتواند عاشق کارش باشد؟ چگونه با جان و دل میتواند طبابت کند؟ واقعا چه تعداد جوانان با استعداد و علاقمند به رشته طب پشت درب کنکورها جا می مانند؟ چه تعداد پزشک سهمیه ای و یا بی علاقه به این رشته و تخصص های آن وارد میشوند؟ و.. و.. اینها تنها جنبه های فردی در علل بی مبالاتی یا بی دقتی در کار طبابت هستند. علل اقتصادی، نیاز مالی، آزمندی، شرایط بیمه ها، وضعیت رو به انحطاط جامعه و مسایل و مشکلات جامعه شناسی.. همه و همه کلافی پیچیده ای را سبب شده اند.
ناشناس
۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۶
بسیار ممنون از بحث و مطلب مفیدتان. بنده با اکثر فرمایشات موافقم و امیدوارم با افزایش توجه و تمرکز و احترام به بیمار و با افزایش اعتمادسازی این مسئله کاهش پیدا کند. اما معتقدم اکثریت همکاران در این طیف قرار ندارند بخصوص همکاران با تجربه تر. بعبارتی دیگر همچنان که اشاره فرمودید، بنا به علل متعدد اقتصادی مالی اجتماعی فردی خستگی کاری و بی مبالاتی و.. ممکن است پزشک دقت کافی نداشته باشد و یا حداقل، بیمار چنین تصوری نماید. و این یک مسئله شایع و متاسفانه رو به افزایش است. برعکس، بنده سفارش کردن به برخی و نه همه همکاران را موثرتر میدانم. یکی از روشهای اساسی حل این معضل، برگزاری سمینارها با این موضوع و بیان بحث در همایشهای پزشکی است و لزوم رعایت احترام و توجه و استفاده از حداکثر توان ذهنی در ویزیت و اقدامات پزشکی و صد البته که در کنار آن حل مسایل و مشکلات عدیده پزشکان و همکاران توسط مدیران کشوری و سیاستگذاران می باشد