باید آموخت
چگونه مي‌توان هم انسان بود و هم اينگونه سخن گفت. هركدام از اين اعداد و درصدها نمايه‌اي از آمال و آرزوهايي است كه به راحتي بر باد مي‌رود. نشانه‌اي از زندگي‌هاي پر و فراز و نشيبي است كه باز خود را براي بهاري ديگر آماده مي‌كند و البته گواهي است بر جريان پرشور زندگي.

از چه كس بايد آموخت كه فرد همان جامعه است و جامعه همان فرد؟

چه سان بايد سخن گفتن را تمرين كرد و البته قبل از آن سكوت را؟

چگونه بايد فراگرفت كه كم كاري در آنچه كه بدان موظف و مكلف شده‌ايم، مصداق بارز خيانت است؟

آيا آنكه به احتكار و بي مسؤوليتي و دروغ پراكني و گرانفروشي و يا حتي اطلاع رساني نادرست مي‌انديشد، لحظه‌اي با اصالت خويش تنها شده است كه به خاطر آورد، آنچه كه بوده و شرمگين شود از آنچه كه هست؟

شايد بيشترين درس را بايد از خود ويروس كرونا گرفت؛ آنجا كه صادقانه به سرشت و طبيعت خويش وفادار است و جز آنچه كه هست نمي‌نمايد.

برعكس ما آدميان مدت‌هاست كه از ذات و فطرت خويش فاصله گرفته‌، بدل به موجوداتي شده‌ايم كه حتي در بحراني‌ترين لحظات كه تشنه وجود يكديگريم‌، دست از خودخواهي و منفعت طلبي نمي‌كشيم.
 

از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.