درمانگران مبتلا
آن زمان که ذهن ژنرالها از تخمین خطر ناتوان است و نبرد ناگزیر میشود، آرامش شهر تنها مدیون سربازانی است که شب و روزِ سالیان جوانی خویش را سپرِ بلای ناخواندهای کردهاند تا مبادا ترس و اندوه و دلهره - آنچنان که هست و نه آنچنان که نشانش میدهند- از مرز میدان نبرد در بیمارستانها فراتر رفته، به اندرون خانهها پرتاب شود.
نگاه دوباره به آمار كشتهشدگان كرونا در ميان پرسنل درماني كشورهاي مختلف، درد بر درد ميافزايد؛ آماري كه بيش از هر عدد ديگري واقعي است.
براي نخستين بار دلم دروغ ميخواهد.
چه دردناك است نگريستن به اعدادي كه سخن ميگويند. رتبه برتر بيشترين آمار مرگ و مير در ميان كادر درمان نصيب ما شده است.
اين نشان ِشوم البته برازنده كساني است كه پيش از بلاي همه گير، سينه سربازان سلامت را آماج تيرهاي خويش ساخته بودند و اينك كمانها به پستو برده، در كنج اتاقكهاي امنِ خويش خزيدهاند.
از فقدان درمانگران هموطني كه در مسلخ كرونا قرباني شدهاند، فرياد به آسمان بلند است و گوش شنوا ناياب؛ درد سترگ است و مرهم ناچيز .
سدّ نازك چشمانم، تاب سيلاب ِاندوه را نميآورد...
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید