کودکان کار و راههای فرار
در تماس تلفنی با دوستی حرفها و جملهها جوری به هم چفت میشوند که نمیدانم چگونه صحبت به کودکان کارمیرسد و باران سوال ها با تون صدایی که هر لحظه بالاتر میرود بر سرم میریزد که این همه نوشتن برای کودکان کار مگر اثری هم دارد؟ مگر بر رفتن به گودها و گاراژهای تفکیک زباله، فایدهای مترتب است؟ مگر همه اینها جزئی از مافیای کودکان کار نیستند؟ آیا تلاش سازمانهای غیردولتی حمایت از کودکان کار تعداد آنان را کمتر کرده است؟ وسوالهایی از این دست....
این سوالات الزاما بد یا خوب نیستند اما سوال های درگیر کننده ذهن بسیاری از افراد در جامعهاند.
برای پاسخ دادن به این نوع سوالها شاید بهتر باشد از اینجا شروع کنیم که آیا اساسا موضوعی با عنوان کودک کار به عنوان یک حقیقت در جامعه وجود دارد یا نه ؟ پاسخ حتی با نگاهی بی توجه به اطراف بله هست.با همین «بله» وظایفی برای دولت در درجه اول -به طور مثال سازمان بهزیستی- و مردم در مرتبهی دوم تعریف میشود موضوع این یادداشت البته مردم است (مورد اول خودیادداشتی جدا میطلبد.)
وظایف اجتماعی در ذهن و وجدان اکثریت افراد جامعه مینشیند و چون وجدان جامعه حساس شده به دنبال راهی برای آسودگی خیال میگردد و آسان ترین راه خلاصي، زدن زیر میز این مساله و انکار آن است؛ باور نادرستی که همه کودکان کار باندهای مافیایی هستند از رایجترین راههای انکار اصل موضوع است و وجدان تا حدی با این روش تسکین یافته اما هنوز درگیر است و برای رهایی یافتن بیشتر، به سرعت راه حل هم ارائه میدهد؛بهتر است این کودکان از خیابان جمع شوند که اگر چنین شود کودک کاری در سطح چهارراههای شهر و متروها و اتوبوسها و...دیده نمی شود و حتی ذهن این افراد خود را به خاطر به دام انداختن مافیای کودکان کار تشویق می کند و به آرامش کامل می رسد.
اما واقعیت عریان چیست؟ حقیقت این است که اکثریت این کودکان عضو هیچ باندی نبوده و نیستند و بسیاری از آنان نان آور خانه هستند .
ضمنا اگر از سطح شهر جمع شوند صبح فردا بعد از خوردن صبحانهای مفصل به مدرسه نمیروند بلکه به بخشهای پنهانیتر و خطرناکتر کار کودکان مثل گود و گاراژهای تفکیک زباله و کارگاههای غیراستاندارد و...رانده میشوند و به علت در دید جامعه نبودن در معرض آسیب و سوءاستفاده بیشتر قرار میگیرند.
پس در گام اول باید با خود روراست باشیم و حقایق را آن طور که هست و نه آنگونه که دلمان میخواهد ببینیم. موضوع مهم این است که مساله کودکان کار به عنوان یک واقعیت در گوشه ذهن ما چشمک بزند و انکار نشود.
بعد از این، هرکس به اندازه خود به وظیفهی اجتماعیاش عمل خواهد کرد. سازمانهای معتبر غیردولتی کودکان کار با آغوش باز منتظر نیروهای داوطلب هستند و اگر امکان کمک حضوری نیست راه دیگر کمکهای مالی است که کم و زیادش مهم نیست و بر حسب وسع افراد مختلف است و باز تاکید میشود مساله اصلی زنده نگه داشتن موضوع،فراموش نکردن و کمک بر حسب شرایط است.
از آن سوی خط صدای سکوت میآید و دوستم ظاهرا در اندیشهای عمیق فرو رفته است که آغازی خوب میتواند باشد.خداحافظی آرام و کوتاهی میکنم تا مزاحمش نباشم و رشته افکارش پاره نشود.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید