با آمدن کرونا داستانها کمی تغییر یافت، در ابتدا کشتگان رشتههای پزشکی را که به خاطر نوع شغلشان در محیط های انباشته از ویروس ، بسیار تنش برانگیز مینمود شهید نامیدند و سپس پرسنل درمان را سرباز نیز نام نهادند!! تا گویی مردن در راه مبارزه با کرونا نوعی وظیفه است برای پرسنل درمان و پزشکان!! و در حالیکه در تمام دنیا قدر دانی از پزشکان و پرستاران به طرق گوناگون و مرتب انجام میشد با دادن حق کروناهای طعنه آمیز و در برخی مواقع توهین آمیز به پزشکان و پرستاران، سعی بر این شد که وانمود کنند از قافله جهانی در قدر دانی عقب نیستند!!
در هر حال پرسنل درمان به حسب وظیفه تا به امروز تلاش خود را به بهترین وجه انجام داده و میدهند و منتظرند تا بیینند در موسم تعیین تعرفه باز حاکمیت چه گلی به جمالشان خواهد زد.
جهان در قریب به یکسال گذشته منتظر تولید دارو و یا واکسنی برای مقابله با کرونا بود که بالاخره این طلسم به مدد دانشمندانی در نقاط مختلف جهان شکسته شده و نویدهای دل انگیزی از ساخت واکسن به گوش رسید اما مشکلات بزرگی سر راه است، نخست میزان اثر این واکسنها و عوارضشان و دوم تهیه واکسن برای بیش از هشت میلیارد انسان در سراسر جهان!
انتظار جهانی برای ساخت و توزیع این حجم گسترده از واکسن آنهم در زمانی کوتاه از یک طرف و از طرف دیگر نا آگاهی از میزان سودمندی واقعی واکسن ها و جهشهای متعدد ویروس دیوانه کرونا ، شرایط را بسیار بحرانی ساخته که در کشور ما نیز مسایل دیگری به این داستان اضافه شده است من جمله ، الویت دادن به برخی رقابتهای سیاسی داخلی و خارجی و وجود مشکلات بزرگ عمیق در ارتباطات بانکی ایران با سایر کشورها !
به هر حال تهیه و توزیع واکسن برای تمامی افراد جامعه یک ضرورت بزرگ حیاتی است تا بتوان چرخه زندگی و اقتصاد را به روال عادی خود برگرداند که در غیر اینصورت این ویروس دیوانه تا جان همه را چه مستقیم یا غیر مستقیم نگیرد دست بردار نیست.
واکسن بسان چسبی است که گفته میشود قطعات شالوده اجتماع را نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا نزدیک بهم نگاه خواهد داشت و از گسست آن جلوگیری خواهد نمود ، البته آنهم به شرطها و شروطها.
علیرغم این مشکلات و بلوفهای مسئولان که خود را در مبارزه با کرونا پیشرو میپندارند! (در این بین آنچه پرسنل درمان را بیشتر از همه شگفت زده میکند عدم توجه به رشادتهای کادر درمان خسته و فرسوده است که به حساب دیگران نیز نوشته میشود!!) مسئولان مبارزه با کرونا و سایر مسئولان کلان کشوری بخوبی از ضرورت تهیه واکسن مناسب و واکسیناسیون سریع کل جامعه (که انشالله با الویت بندی علمی انجام گردد) آگاهند و خبرهایی که از گوشه و کنار به گوش میرسد حاکی از تایید این مطلب است.
مسئولین بخوبی دریافته اند (البته شخصا امیدوارم دریافته باشند) که جامعه بشری برای رهایی از این ویروس دیوانه چاره ای جز واکسیناسیون همگانی کل بشریت ندارد و برای ادامه ارتباطات تجاری و بشری که لازمه بالندگی انسانیست این یک ضرورت فوق العاده است و بزودی هر کشوری که در آن این کار صورت نگرفته باشد به جزایری دور افتاده مبدل خواهد شد و هیچ ارتباطی با سایر نقاط جهان ، حتی همسایگان خویش نخواهند داشت . لذا مسئولین ما نیز در تب و تاب خرید واکسن از راههای مختلف و حتی ساخت آن در درون کشورند.
در یک کلام عدم واکسیناسیون کشور را به ورطه یک سقوط و گسست اجتماعی بزرگ میکشاند، چرا که چرخهای اقتصادی ایستاده و کم کم بحران های مختلفی خود را نمایان خواهند ساخت.
و اما تعرفه پزشکی..
در شرایط مثل همیشه حساس کنونی که اینبار به فوق العاده حساس رسیده است ، ظرفیت کادر درمان و بخصوص پزشکان به منتهی الیه تحمل خود رسیده و دیگر اینبار نمیتوان با افزایش ده تا پانزده درصدی تعرفه دفتر امسال را بست چرا که به 2 دلیل واضح و آشکار توقع کادر درمان و بالاخص پزشکان ، اتخاذ یک استراتژی درست و منطقی در تعیین تعرفه است؛
دلیل اول تورم افسار گسیخته کنونیست که باعث شده تقربیا تمامی اصناف تعرفه های خود را به روز نمایند و حتی فواصل این بروز رسانی را به ماهیانه تقلیل دهند!
و دلیل دوم مبارزه نفسگیر کادر درمان با کرونا در هر دو شاخه دولتی و خصوصی با حداقل امکانات و پشتیبانی و حداکثر تلفات است که این توقع به حق و منطقی را در آنان ایجاد نموده که میبایست حق الزحمه آنان با شایستگی و اهمیت کار آنان همخوانی داشته باشد.
لازم به توضیح نیست که در حالیکه کادر درمان در این مدت شاهد کاهش قدرت خرید خود بوده اند، کارشان بیش از بیش با توجه به تلفات سنگین کادر درمان خطرناک و سنگین جلوه مینماید و مقایسه کار خطرناکشان و حق الزحمه ناچیزی که در قبال آن دریافت میدارند شبهات زیادی را در ذهن آنان بوجود آورده است.
بر خلاف سال گذشته که دولت با فریز تعرفه سعی نمود، به خیال خود کمی در قبال افزایش سیصد درصدی قیمت بنزین از مردم دلجویی نماید و از طرفی فضای مطالبه گری را تغییر دهد ، این بار دیگر چنین امکانی وجود نخواهد داشت چرا که در شرایط بسیار حساس کنونی، مطالبه گری کادر درمان و بخصوص پزشکان در حد چانه زنی و حفظ شرایط زندگی مساعد قبلی نیست بلکه اینبار مطالبه گری پزشکان در جهت حفظ موجودیت و ادامه حیات است ، شاید در سالهای گذشته بی ارزش نمودن هنر طبابت با پایین نگه داشتن تعرفه ها قابل تحمل بود ولی اگر اینبار نیز مسئولان به فریز تعرفه ادامه دهند گسست شدیدی در بدنه جامعه پزشکی اتفاق خواهد افتاد که در وهله اول دودش به چشم همین مردمی خواهد رفت که ادعای حمایت از حقوق آنان میشود.
بلا شک بخش زیادی از بدنه جامعه پزشکی ریزش خواهد داشت ، بسیاری از کشور خواهند رفت، و بسیاری نیز تغییر شغل خواهند داد و قطعا جایگزینی نیروهای جوانتر و بی تجربه پاسخ مناسبی به این ضایعه عمدی نبوده و لطمات حاصله جبران ناپذیر خواهد بود .
آنچه شرط عقل است بصورتی خلاصه و فشرده گفته شد و نکته دیگری نیز که باید افزود اینست که حتی واقعی سازی تعرفه با تاخیر نیز جبران مافات نخواهد نمود چرا که دیگر جامعه پزشکی توان تحمل این نامهربانی مسئولان را ندارند.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید