من پزشکم؛ یک تافته جدابافته!
مگر میشود تافته جدابافته نباشی و بتوانی نوزاد دو هفتهایات را رها کنی و بروی کشیک بخش نوزادان بدهی؟! آن هم با حقوق ناچیز رزیدنتی که پس از شش هفت ماه برقرار میشود! مگر میشود فرزندت در خانه تب کرده باشد و تو تا صبح در بیمارستان مشغول تعویض خون نوزادان دیگر باشی؟! بله... باید تافته جدا بافته باشی، باید گداخته شوی و افروخته. باید تار و پودت سخت در هم بافته شده باشد...
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا):
من یکی از تافتههای جدابافته هستم. سالها گذشت تا حرارتدیده و تافته شدم. اصلا تافتهی ما را جدا بافته بودند، با نخی سخت نازک و تودر تو. این را سالها پیش فهمیدم. همان سالها که دانشجو بودم و اتاقی در درکه اجاره کردهبودم، فهمیدم. آنهم نه درکهی امروز، درکهی سی سال پیش و پشتبامی که چشماندازش از یکسو به دیوار اوین بود و از یکسو به نردههای دانشگاه. همان جمعههایی که چهار صبح به کوه میرفتیم و یادم نمیآید در قهوهخانههای مسیر حتی تا پلنگ چال، چای خورده باشم. هشت صبح برمیگشتیم خانه و روی پشتبام، چای میخوردیم و نگاهِ دختر پسرهای رنگارنگ میکردیم که هشت، هشتونیم صبح سلانهسلانه میروند درکه. همان روزها فهمیدم که تافتهی ما را جورِ دیگری بافتهاند که باید کتاب بیوشیمی را باز کنیم و تا شب درس بخوانیم.
همان سیزدهبدرهایی که غروباش کنار دیوارهای اوین قدم میزدیم و میخواندیم:
«پشتشون سرد و سیاه قلعهی افسانهی پیر
روبهروشون تو افق شهر غلامای اسیر...»
همان دو ماهی که کشیک بخش جراحی بودیم و ماهی پانزده شب کشیک میدادیم و ویزیتهای صبح ساعت هفت شنبه شروع میشد و یکشنبه هفت غروب برمیگشتیم و اگر با پنج دقیقه تاخیر میرسیدیم، یک کشیک اضافی بهمان میخورد.
همان روزها که صاحبخانهمان میگفت دلم برایتان میسوزد، دو ماه است برق اتاقتان روشن نشده است.
همان دو ماه زمستان که بهخاطر ندارم، نور روز را دیده باشم.
همان شبهای بیمارستان که باید هر نیمساعت با سرنگ به بیمار سوپ ژژنوستومی میدادیم.
همان شب که سوپِ آشپزخانهی بیمارستان تمام شدهبود و دکتر فرخ سعیدی رئیس بخش، ساعت دو شب، سوار ترکِ موتورش شد و رسید بیمارستان و گفت اگر پدرت بود برایش سوپ درست نمیکردی؟ مرا به آشپزخانه برد و با سرآشپز سوپ را آماده کردیم.
همان صبحی که دوستم نام بیمار بستری و آزمایشهایش را حفظ نبود و کلی شماتت شد و گریه کرد.
همان سال دوم که استاد ژنتیکمان میگفت از این جمع که اینجا نشستهاید، پایان هفت سال، چند نفرتان خودکشی خواهندکرد، دو سه نفرتان دچار سایکوز خواهد شد. چند نفری ترک تحصیل خواهند کرد و ما در هجدهسالگیمان به خود میلرزیدیم.
همان روزها که یکی از انترنهامان خودکشی کرد.
همان روزها که رزیدنت سال اولمان، پسرش در شیراز به دنیا آمدهبود و تا یک ماه به او مرخصی نداده بودند تا نوزادش را ببیند، فهمیدم حتما تافتهاش را جور دیگر بافتهاند.
مگر میشود تافتهی جدابافته نباشی و بتوانی نوزاد دو هفتهایات را رها کنی و بروی کشیک بخش نوزادان بدهی؟! آن هم با حقوق ناچیز رزیدنتی که پس از شش هفت ماه برقرار میشود!
مگر میشود فرزندت در خانه تب کرده باشد و تو تا صبح در بیمارستان مشغول تعویض خون نوزادان دیگر باشی؟!
مگر میشود تنها خاطرهای که از فرزندت تا دوسالگی داری، روزهایی باشد که با پدرش با کالسکه به بیمارستان میآمد و میرفتید دوری میزدید؟!
بله... باید تافتهی جدا بافته باشی، باید گداخته شوی و افروخته. باید تار و پودت سخت در هم بافته شده باشد.
همان روزها که ناگهان در چهل سالگی، از خواب اصحاب کهف بیدار شدیم و پس از طرح و تعهد به دولت و ... وارد جامعه شدیم.
زن، کشیک بخش جراحی بیمارستانی در شهرستان بود. ساعت شش غروب از اورژانس زنگ زدند که پسری نوزده ساله با دوستش دعوا کرده و ماءالشعیر را کوبیده بود به جدول و با شیشهی شکسته، رگ کاروتید گردنِ دوستش را زده بود. جوان را خونآلود، با خونریزی شدید کاروتید گردن آوردند. خانم دکتر جراح مقیم حیاط بیمارستان را دواندوان تا اورژانس آمد. خونریزی آنقدر شدید بود که پسر جوان از ماشین که پیاده شد، دو ملافهی بزرگ گره زدند. پرستاران، سریع رگ گرفتند و بیمار را برای جراحی آماده کردند و رساندند اتاق عمل.
دکتر جراح هنوز هم که تعریف میکند خیس عرق میشود. میگوید: «حین جراحی نگاهِ پسر میکردم که همسن پسرم بود. فکر میکردم با خونریزی شدیدی که دارد ممکن است زنده نماند. ممکناست دوستش هم اعدام شود. عرق بود که از گردن راه میگرفت به تنام. ناچار شدم وسط جراحی گان خیس از عرق را درآورم و عوضکنم. جراحی موفقیتآمیز بود.»
بعد با تاسف سر تکان داد و گفت: «آن روز آنقدر استرسکشیدم که درد قفسهی سینه پیدا کردم. بیمار هم پس از بهبود شکایتکرده که اسکار جراحی باقی مانده است.
بعد فکرکردم چه کاری است؟! با کارانههای پرداختنشده و این همه دردسر استعفا میدهم.»
روز پزشک را به همه پزشکان عزیزی که شرافت را زیرپا نمیگذارند و تحتتاثیر تبلیغات نادرست و مسموم و غرضورزانه قرار نمیگیرند، تبریک میگویم.
من یکی از تافتههای جدابافته هستم. سالها گذشت تا حرارتدیده و تافته شدم. اصلا تافتهی ما را جدا بافته بودند، با نخی سخت نازک و تودر تو. این را سالها پیش فهمیدم. همان سالها که دانشجو بودم و اتاقی در درکه اجاره کردهبودم، فهمیدم. آنهم نه درکهی امروز، درکهی سی سال پیش و پشتبامی که چشماندازش از یکسو به دیوار اوین بود و از یکسو به نردههای دانشگاه. همان جمعههایی که چهار صبح به کوه میرفتیم و یادم نمیآید در قهوهخانههای مسیر حتی تا پلنگ چال، چای خورده باشم. هشت صبح برمیگشتیم خانه و روی پشتبام، چای میخوردیم و نگاهِ دختر پسرهای رنگارنگ میکردیم که هشت، هشتونیم صبح سلانهسلانه میروند درکه. همان روزها فهمیدم که تافتهی ما را جورِ دیگری بافتهاند که باید کتاب بیوشیمی را باز کنیم و تا شب درس بخوانیم.
همان سیزدهبدرهایی که غروباش کنار دیوارهای اوین قدم میزدیم و میخواندیم:
«پشتشون سرد و سیاه قلعهی افسانهی پیر
روبهروشون تو افق شهر غلامای اسیر...»
همان دو ماهی که کشیک بخش جراحی بودیم و ماهی پانزده شب کشیک میدادیم و ویزیتهای صبح ساعت هفت شنبه شروع میشد و یکشنبه هفت غروب برمیگشتیم و اگر با پنج دقیقه تاخیر میرسیدیم، یک کشیک اضافی بهمان میخورد.
همان روزها که صاحبخانهمان میگفت دلم برایتان میسوزد، دو ماه است برق اتاقتان روشن نشده است.
همان دو ماه زمستان که بهخاطر ندارم، نور روز را دیده باشم.
همان شبهای بیمارستان که باید هر نیمساعت با سرنگ به بیمار سوپ ژژنوستومی میدادیم.
همان شب که سوپِ آشپزخانهی بیمارستان تمام شدهبود و دکتر فرخ سعیدی رئیس بخش، ساعت دو شب، سوار ترکِ موتورش شد و رسید بیمارستان و گفت اگر پدرت بود برایش سوپ درست نمیکردی؟ مرا به آشپزخانه برد و با سرآشپز سوپ را آماده کردیم.
همان صبحی که دوستم نام بیمار بستری و آزمایشهایش را حفظ نبود و کلی شماتت شد و گریه کرد.
همان سال دوم که استاد ژنتیکمان میگفت از این جمع که اینجا نشستهاید، پایان هفت سال، چند نفرتان خودکشی خواهندکرد، دو سه نفرتان دچار سایکوز خواهد شد. چند نفری ترک تحصیل خواهند کرد و ما در هجدهسالگیمان به خود میلرزیدیم.
همان روزها که یکی از انترنهامان خودکشی کرد.
همان روزها که رزیدنت سال اولمان، پسرش در شیراز به دنیا آمدهبود و تا یک ماه به او مرخصی نداده بودند تا نوزادش را ببیند، فهمیدم حتما تافتهاش را جور دیگر بافتهاند.
مگر میشود تافتهی جدابافته نباشی و بتوانی نوزاد دو هفتهایات را رها کنی و بروی کشیک بخش نوزادان بدهی؟! آن هم با حقوق ناچیز رزیدنتی که پس از شش هفت ماه برقرار میشود!
مگر میشود فرزندت در خانه تب کرده باشد و تو تا صبح در بیمارستان مشغول تعویض خون نوزادان دیگر باشی؟!
مگر میشود تنها خاطرهای که از فرزندت تا دوسالگی داری، روزهایی باشد که با پدرش با کالسکه به بیمارستان میآمد و میرفتید دوری میزدید؟!
بله... باید تافتهی جدا بافته باشی، باید گداخته شوی و افروخته. باید تار و پودت سخت در هم بافته شده باشد.
همان روزها که ناگهان در چهل سالگی، از خواب اصحاب کهف بیدار شدیم و پس از طرح و تعهد به دولت و ... وارد جامعه شدیم.
زن، کشیک بخش جراحی بیمارستانی در شهرستان بود. ساعت شش غروب از اورژانس زنگ زدند که پسری نوزده ساله با دوستش دعوا کرده و ماءالشعیر را کوبیده بود به جدول و با شیشهی شکسته، رگ کاروتید گردنِ دوستش را زده بود. جوان را خونآلود، با خونریزی شدید کاروتید گردن آوردند. خانم دکتر جراح مقیم حیاط بیمارستان را دواندوان تا اورژانس آمد. خونریزی آنقدر شدید بود که پسر جوان از ماشین که پیاده شد، دو ملافهی بزرگ گره زدند. پرستاران، سریع رگ گرفتند و بیمار را برای جراحی آماده کردند و رساندند اتاق عمل.
دکتر جراح هنوز هم که تعریف میکند خیس عرق میشود. میگوید: «حین جراحی نگاهِ پسر میکردم که همسن پسرم بود. فکر میکردم با خونریزی شدیدی که دارد ممکن است زنده نماند. ممکناست دوستش هم اعدام شود. عرق بود که از گردن راه میگرفت به تنام. ناچار شدم وسط جراحی گان خیس از عرق را درآورم و عوضکنم. جراحی موفقیتآمیز بود.»
بعد با تاسف سر تکان داد و گفت: «آن روز آنقدر استرسکشیدم که درد قفسهی سینه پیدا کردم. بیمار هم پس از بهبود شکایتکرده که اسکار جراحی باقی مانده است.
بعد فکرکردم چه کاری است؟! با کارانههای پرداختنشده و این همه دردسر استعفا میدهم.»
روز پزشک را به همه پزشکان عزیزی که شرافت را زیرپا نمیگذارند و تحتتاثیر تبلیغات نادرست و مسموم و غرضورزانه قرار نمیگیرند، تبریک میگویم.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
37 نظر
ناشناس
۱۰ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۱
تو هر صنفی تخلف وجود داره.خیلی اغراقه که فقط دست بزاریم رو همچین داستانایی و بعد بگیم همشون بدن.چرا فکر میکنید همه پزشکا باید فرشته باشن؟مگه همه معلما خوبن؟همه روحانیا خوبن؟همه کارمندا خوبن؟ کارمندا وقتتونو تلف نمیکنن؟رشوه نمیگیرن؟ زحمت کار پزشکابیشتره پولشم بیشتره،حالا چون پولش بیشتره نباید حرف بزنه؟هرکی تو حرفه خودش اندازه یه پزشک سختی بکشه موفق میشه.یه شب استرس کشیدن اونا معادل یه ماه استرس کشیدن شماست.اونم دلش ارامش و امنیت شغلی میخواد.حالا اگه یه معلم میومد از کارش میگفت های های گریه میکردید. معلمی کم از پزشکی نداره تو بازی کردن با زندگی ادما .یه معلم میتونه روح یه انسانو نابود کنه یا شکوفاش کنه .فقط فرق اونا اینه که کشته هاشون جسمی زنده میمونن!شما همه تحصیل کرده .تحصیل خالی چه فایده.یه کار مهم انجام بدید به پولشم میرسید. این مشکل تا وقتی همه مردم نسبت به هم بی تفاوت باشن هست .مردم دیگه همدلی ندارن.تو جنگل هرکی زورش بیشتر باشه گوشت شکارشو میکنه اینجا فقط میخوان هم دیگه رو از لحاظ مالی لخت کنن .این مشکل تمام جامعه ماست که حقوق همدیگه رو رعایت نمیکنن.پزشک بد هست پزشک خوبم هست.
atie.kh
۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۲
نمیدونم چی بگم...واقعا نمیدونم حق با کیه... فقط میدونم فکر به اینکه در مملکتی زندگی میکنم که ممکنه یه روز مشکلی برام پیش بیاد یا اتفاقی بیوفته که مجبور شم به ملاقات با شماها،برام یه چیزی بیشتر از اوجِ تاسفه? کینه و نفرت و تصاویری که از بعضی از شما از زمان بچگی تا به الان یادم مونده و سخت ترین کار برام فراموش کردنشونه با هیچ چیزِ دیگه ای توو دنیا قابل مقایسه نیست... این کامنتو به این دلیل نوشتم که دیگه نمیتونستم ساکت بمونم و منتظر جوابی نیستم چون خودم بهتر میدونم جواب اکثریت یا کل شما قشر محترم اگه این کامنتو بخونین اینه که خطاب به جامعه میگین بفرما اینم یه طلبکار دیگه از این همه زحمت و شب بیداریِ ما و جواب دولت و مسئولین به کامنت من اینه که ما از شما پزشکان دلسوز و گرامی از این پیام های توهین آمیز نهایت عذرخواهی رو داریم? پالنا: امیدواریم روزی قلبتون از این کینه و نفرتی که از بچگی همراهتون هست، پاک بشه و به آرامش برسید?
محمد
۶ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۵
در جامعه بدبخت ایران بالاترین ، مورد احترام ترین و بی درد ترین قشر پزشکان هستند روزبروز هم بیشتر مینالند درحالی که در جوامع پیشرفته اروپایی برنامه نویسان در سطر جامعه اول میباشند. در ایران همه فارغ التحصیلان رشته های دیگر باید بروند بمیرند درحالی که مهندس عمرانی که سخت ترین دروس محاسباتی فولاد و بتن و... را پاس کرده یا مهندس کامپیوتری که تمام زبان های برنامه نویسی را از بر شده است و پای درس و تحصیل و دانشگاه ، عینکی شده و سرش تاس شده باید باحقوق قانون کار و حتی کمتر کار بکنند . در بیمارستان من با چشمان خود دیدم که پزشک بخاطر پول ، از عمل یک زن روستایی که اورژانسی بود شانه خالی کرد و وقتی که شوهرش با گونی پر از پول از روستا به بیمارستان برگشت بیمار جان سپرد. این است شرافت پزشکی. برای مردم قصه نبافید. هر کس برای 1 بار هم که شده راهش به بیمارستان های این مملکت خورده و خوب از اوضاع و احوال پزشکان با خبر است. همه فارغ التحصیلان دانشگاهی در هر رشته ای سختی کشیده اند ولی شما تنها شانسی که آورده اید در ایران پزشک شده اید
ناشناس
۵ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۲
از قدیم طبابت قداست داشت زیرا با گرانبهاترین دارایی بشر یعنی جانش دست به گریبان است!!..طبیب نیز انسان است.خوب و بد دارد. اما سختی طبیب شدن بر کسی پوشیده نیست..راهی طولانی دشوار و طاقت فرسا دارد سلامت هدف اصلی یک پزشک است ولی باید در آرامش باشد و هر روز به طریقی آزار نبیند چرا که حواس جمع و سئوال خوب برای درمانگری ضروریست. ما که به هر کسی اذیتمان کند و حرفهایی پر ا ز طلب و کینه بزند یک جواب میدهبم: الهی فرزندت پزشک شود
ناشناس
۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۹
مطلب عالی بود. بعضی از کامنتهای رو که خوندم متوجه شدم که نویسنده کامنت فقط تیتر مطلب رو خونده و حتی متوجه کنایه ای بودن تیتر هم نشده! تو رو خدا ببین با چه کسانی شدیم ۸۰ میلیون نفر!
معاون اول
۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۰
سیستم حکومت بهترین راه رو درپیش گرفته"" تفرقه بیانداز و حکومت کن !!!"" یه روز پزشک یه روز معلم یه روز کارمند یه روز وکیل یه روز کارگر یه روز هنرپیشه یه روز قاضی و ... تمام این نارسایی ها نتیجه عملکرد و سیاست های حکومته منتهی یه سری نفهم و گاها خود فروخته اب به اسیاب اینها میریزند . کلیه مافیاهای موجود به نوعی با مراکز قدرت در ارتباطه و عملا پزشکان غیرحکومتی وضعیتشون بهتر از عامه مردم نیست
ناشناس
۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۴
فقط در این کشور پزشک ها درس می خوانند و بقیه با پارتی و آشنا می رند سر کار. به هیچ کس هم پاسخ گو نیستند دستشان توی دست هم هست و یکی که گند می زنه بقیه میداند ازش دفاع می کنند و می گن که پزشک بی گناه بوده ؟ از روی همین نظر های اینجا می شه به عینه دید که مردم به حسن نیت پزشک ها مشکوکند.
ناشناس
۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۶
حالا که پزشکا کار با دستگاه پوز رو بلد نیستن باید تا یادگیری کامل، کارتهای اعتباریشونو ازشون بگیرن چون کار با ایتیام و خرید اینترنتی به مراتب سختتره و ممکنه به خودشون یا بیتالمال ضرر برسونن.
ناشناس
۳ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۶
با تبریک روز پزشک ازشون درخواست دارم بعضی از مسئولین رو معاینه کنن ببین اینا چهشونه؟! هرچی مال مردمو میخورن سیر نمیشن؟! ?
آرتین
۳ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۹
سلام ایشان فکر کرده اند سایر مشاغل سختی ندارد .اگر یک پزشک بجای یکی دیگر از اعضای جامعه کار بکند با حقوق اندک کار بکند جایزه دارد .چقدر مظلوم نمایی می کنند.من خودم از نزدیک شاهد بودم پزشکی در استخر خانگی {.....} از طرفی مریض هایش در مطب نشسته بودند و منشی مرتب زنگ میزد دکتر کی میایی؟ دکتر هم میگفت بگو اتاق عمله. وای به این رفتار بی شرمانه پزشکان بی تعهد.وای که در بیمارستان جز {.....} کار دیگری ندارن .خدا انتقام مظلومان را از شما بگیرد .هر مریض رو ۳ دقیقه بدون معاینه بالینی نسخه می پیچید.رشته شما فساد در فساد است همه در کار بساز و بفروش هستید. مشخص نیست کی خدمت می کنید. پالنا: به دلیل استفاده از واژگان سخیف، بالاجبار برخی از عبارات حذف شد که در این موارد از {.....} استفاده شده است.
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۳۴
بله باید تافته جدا بافته باشی که از گذاشتن دستگاه پوز در مطب امتناع کنی باید تافته جدا بافته باشی که بیمار یا همراهش را وادار کنی برود عابر بانک پول بگیرد تا بتواند نوبت بگیرد باید تافته جدا بافته باشی که خرج عمل اضافه برای بیمارت بتراشی باید تافته جدا بافته باشی که تا بیمار شروع کرد دردش را گفتن بگویی تو حرف نزن من خودم از رو جواب ازمایش می فهمم چته. و مراقب باشی که بیشتر از 10 دقیقه به هر بیمار وقت ندی تا بیماران بیشتری ویزیت کنی و در نهایت واقعا باید تافته جدا بافته باشی تا بتوانی بیمار را به شکل اسکناس های درشت ببینی نه به شکل ناتوانی که به تو و تخصص ات پناه اورده
شهروند
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۶
با سلام بنده پزشک نیستم ولی متعجبم که چرا بعضی دوستان فکر میکنند پزشکان باید زندگی خود را وقف کنند بدون اینکه به فکر درآمد باشند؟ چرا چنین توقعی وجود دارد؟ هیچ کدام از دوستانی که پزشکان را طمع کار میدانند نمیتوانند شرایط و فشار و استرس این کار رو تحمل کنند اما توقع دارند پزشک به صورت رایگان و یا فقط در راه رضایخدا کار کند و دنبال معاش خود نباشد.
مسعود
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۷
دوست عزیز عقده و کینه ای درکار نیست.. چون نگارنده بلحاظ اشراف کامل به موضوع اقدام به نوشتن کرد و نیز بدلیل شغلی نزدیک با دوستان پزشک جایگاهی کمتر از دوستان ندارد. به جرأت می گویم که پزشکان به لحاظ سختی دوران تحصیل بطور ناخودآگاه از بیماران انتقام می گیرند.. هزاران مثال دارم ولی امکان نوشتن نیست.. دوستم متخصص چشم پزشک است و حصرت باجناق خود را در میدان تره بار می خورد.. دوست دیگرم ارتوپد است و در زمستانها از اینکه پیرزنی زمین بخورد و لگنش بشکند خوشحال می شود.. دوست متحصص داخلیم وفتی ویزیتور آزمایشگاهی حق و حسابش را می آورد که فقط تراول 50تومنی است، با وجود ازدحام بیماران، تک تک آنها را شمارش می کند.. و بسیار موارد دیگر،، پس دوست گرانقدر نیاز به نفرین نیست که سالهاست گرفتار بلای عظیم سودجویی شده ایم... سودجویی دلالان سیب و پیاز تا سود جویی پزشکان متخصص و فوق تخصص پالنا: نظر شما محترم. ولی بدون تردید آن دوستان شما که از شکستن لگن یک پیرزن و بیمار شدن مردم خوشحال میشوند، قطعا در اقلیت مطلق هستند.
مسعود
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۷
چقدر کینه، چقدر عقده. امیدوارم نسل تمام پزشکان متعهد و دلسوز از کشورمان برچیده شود. امیدوارم که مردم به خواسته هایشان برسند و دلسوزی از دل تمام پزشکان برود، که وقتی دم از دلسوزی میزنید، مردم آن را وظیفه شما میدانند، اما پرداخت مزد شما را وظیفه نمیدانند. خوشحالم که کشور به چنین روزی رسید که مرگ وجدان و دلسوزی این قشر هم فرا رسید. انشالله به امید دیدن گرگهای درنده و بی رحم در حرفه پزشکی که دماری از دل مردم در بیارند تا مردم آرزوی پزشکان دلسوز را بکنند. اگر تا امروز همه را به یک آتش سوزاندند و تَر و خشک را با هم سوزاندند و به همه توهین کردند و ناجوانمردانه ، زحمتکشان را سلاخی کردین، خود را آماده دوره ای جدید از پزشکانی کنین که خودتون دلسوزی رو ازشون گرفتین و اونها را به ناچار ، به سمت اون چیزی که متهم کردین سوق دادین. مردم ما، دکتر هندی ها رو یادشون نمیاد و ندیدند، اما انشالله به لطف خدا، به اونجا خواهیم رسید. انتقام گیری نیست، فقط حساب حساب خواهد شد و کاکا برادر. دقیقا مثل مسافرکش، بقال، میوه فروش، کبابی، قصاب، مرغ فروش، ماهی فروش، بوتیک، لوازم التحریر، خیاط، طلا فروش، مهندس و ......
عمادی
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۱
سلام به همه پزشکان ،لطفا کارهای خلاف دیگران را بپای همه نگذارید که این بی انصافیست .من خودم یک متخصص زنان هستم که سالها بخاطر اعتقاداتم سخت ایستادم .عاشقانه کار کردم .ناملایمات دیدم .یک خلاف نکردم .تمام وقتم را حتی بعداز ۲۱سال خدمت در محیط کار و خانه در اختیار بیمارانم گذاشتم والبته هم لذت بردم هم برکتش در زندگیم جاری شد هم بیمارانم فهمیدند و قدر شناس بودند.البته بودند کسانیکه شیطنتهایی کردند و دلمان را لرزاندند اما حساب بیماران را هم باید از هم جدا کرد خودرا شکر بجز سختیهای کار و رنج همسر و فرزندانم که البته هنوز هم مرا شرمنده کرده از خداوند شاکرم اما متاسفانه کم لطفی مسئولین و نگاه غلط و یکسان به همه پزشکان آزار دهنده است اینکه همه پزشکان به یک چشم قضاوت شوند اشتباهه همانطور که نباید همه پلیسها ،قضات،معلمین،کارمندان ...بایک نگاه قضاوت شوند بیایید انصاف را رعایت کنیم وبا نگاهی جدید و بدور از غرض همدیگر را داوری کنیم در غیر اینصورت در روز رستاخیز باید پاسخگو باشیم . این پاسخ من به این متن بود ... ۵۳ دقیقه قبل هیچ ایرادی نداره بجاش الان حسابی از مردم انتقام میگیرید
مسعود
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۵
با۶۲ سال سن و نشست و برخواست با پزشکان متعدد، تا کنون پزشک نگران حال مریض و دلسوز ندیده ام. همه از جمله نزدیکترین دوستان خودم، افرادی حریص در پول درآوردن هستند و از آزمایشگاه ها و مراکز رادیولوژی و داروخانه ها پورسانت می گیرند.. از تنها چیزی که بویی نبرده اند انسانیت است.. دلیل این رفتار هم اکثرا فقر مادی قبلی و دوران سخت و طولانی پزشکی و خوردن غذای بیمارستانها حتی در زمان تخصص است.. درمجموع دلم برایشان می سوزد چون زندگی را به معنای واقعی ازدست داده اند و فقط فرزندان آنها دارند بواسطه پول پدر یا مادر زندگی می کنند.
hasti
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۷
شما خودت این مسیر رو انتخاب کردی خانم دکتر.قبل اینکه وارد این مسیر بشی هدفت چی بود؟نجات بیماران؟کمک به مردم؟اگه آره پس هیچی نگو و به وظیفه ی انسانیت عمل کن و لذت ببر از اینکه تونستی انسان مفیدی باشی اما اگه هدف شما مثل خیلی از پزشکان این بوده که پول پارو کنی امیدوارم به بدترین دردها دچار بشین تا درد رو مزه مزه کنید.من دکتر میشناسم بسیاردلسوز و عزیز که هر بار مشکلی برای هر کدوم از بیمارهاش به وجود بیاد میتونن تماس بگیرن و ایشون همیشه در دسترس هستن من فقط و فقط به ایشون روز پزشک رو تبریک میگم و هر کس که مثل ایشون دغدغه اش سلامتی بیمارانه نه پول .نه تنها پزشکی بلکه خیلی از حرفه ها که با مردم سرو کار دارن بی وجدان شدن و فقط پول رو میشناسن.بعدشم خانم خیلیا روز و شب درس خوندن برای هدفت درس خوندی به بقیه مربوط نیست.هیچ کس دغدغه ی مردم رو نداره اگه شما داری زنده باد.ببخشید خانم دکتر که شما مخاطب این حرفای تلخ شدین.
پالنا
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۷
در پاسخ به حسن: با سلام، برای تایید و نمایش نظرات در سایت چند دقیقه زمان لازم هست، از صبر شما ممنونیم.
انشاا...
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۱
هیچ ایرادی نداره بجاش الان حسابی از مردم انتقام میگیرید
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۹
من هم معتقدم تحصیل و کار در هررشته ای سختیها و مصائب خود را دارد و این امر در واقع یک انتخاب شخصی است و ارتباطی به بیماران و ...ندارد فکر میکنم ایشان زیادی طلبکارند...
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۳
نظر بنده نه شامل تهمت بود نه افترا بخش کوچکی از حقایق مربوط به شما و همکارانتان میبینید حقیقت چقدر تلخ و گزنده است که حتی جرات نمیکنید آن را منتشر کنید این واقعیت جامعه شما پزشکان است...
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۲
جالب است که مطالب را اینجا هم سانسور میکنید
حسن
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۰
خانوم دکتر عزیز رفتار شما پزشکان در برخورد با بیماران آنقدر زشت و شرم آور شده است که بر هیچکس پوشیده نیست.. شما دقیقا تافته جدا بافته هستید انسانهایی با گره ها و عقده های روانی که هرچه نداشته اید را میخواهید از بیماران بگیرید.. برخورد های سخیف و سطح پایین شما نشان از حقارتهایی که کشیده اید دارد... بله شما دقیقا تافته جدا بافته هستید.. تافته هایی که ازپول بافته شده اید و جز پول و مادیات چیزی نمیشناسید اگر در یک کشور پیشرفته هم طبابت میکردید میتوانستید این چنین گستاخانه خود را تافته....بدانید من به دفعات درگیر بیمارستان و مراکز درمانی که تافته هایی نظیر شما در آنجا شاغل بودنده اند ،شدم ... شرم بر شما باد امیدوارم تمام رنجهایی که بخاطر سهل انگاریتان متوجه بیماران کرده اید را خودتان هم بچشید تا بدانید مردم از دست شما سنگدلان پول پرست چه میکشند..
حسن
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۰
دوست عزیز که اینقدر مظلوم نمایی میکنی اگر خیلی شرایطت سخت است و زحمتت به کارت نمی ارزد خیلی سریع رهایش کن و معلم شو،معلمی که در بهترین شرایط فقط حدود سه میلیون حقوق میگیرد،معلمی که از ابتدای ماه تا انتهای ماه،از ابتدای سال تا انتهای سال ،از ابتدای استخدام تا انتهای خدمت همیشه شرمنده خود و فرزندان خود است،معلمی که شب قبل را با گریه فرزندش برای خرید پوشاک ،خودکار،مداد،دفتر و یا کفش سپری کرده ،اما صبح سرکلاس حاضر شده ک باتمام وجود به تو درس داده تا پزشک شوی و اکنون با گستاخی تمام خود را تافته جدا بافته بدانی،آری،معلمی که وقتی مادر پیرش را که بر اثر ضعف و بیماری ازحال رفته و چشمش بر اثر برخورد با کابینت آشپزخانه خونریزی شدید دارد به صورت اورژانسی نزد شما می آورد ساعتها باید در اورژانس منتظر بماند تا خوش و بش (لاس زدن) شما با پرستاران و پزشکان دیگر تمام شود بعد با منت و بی حوصلگی نگاهی کوتاه به او بیندازید و در آخر هم بگویید کار ما نیست .... معلمی که فرزند تصادفی اش باید ۲۴ ساعت در بیمارستان منتظر بماند تا.... شرم بر شما باد ای تافته های باپول بافته...
نسرین
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۷
سلام، این متن در نوع خودش و برای گروهی از پزشکان خاص که شاید طعمش و چشیده باشند تأثیر گذاره، البته جای تأسف هم داره، ولی نمیتونه این واقعیت تلخ و عوض کنه که تو این مملکت حرفه پزشکی ، در واقع یه جور بیزنس شده متاسفانه، وقتی یه سرماخوردگی ساده میگیری و از داروخونه میخوای با بیمه تهیه کنی با یه برخورد طلبکارانه میگن با بیمه نیست داروهات آزاده یا اگر گذرت خدای نکرده به اورژانس بیوفته دیگه هیچی، خانم دکتر محترم وقتی خواهر من مجبور به زایمان زودرس شد و فرزندش داشت تو شکم خفه میشد تنها به خاطر مشکل سیستمی پول وارد حساب بیمارستان نمیشد خواهر من و همکار محترم شما پذیرش نمیکردند، خدا کمکمون کر د با ز هم میتونید اینجوری ژست مظلومان و بگیرید، نه باید به وجه عموم نگاه کنید که پزشکان چطوری با مردم تا میکنند
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۵:۱۲
دوستان پزشک که تافته جدا بافته هستید در بقیه کشورهای جهان مگه پزشک نداریم؟؟؟ پس چرا فقط در ایران این دوستان پزشک تافته جدا بافته هستند تازه ناراضی هم هستند. یعنی بقیه اقشار جامعه شیفت شب ندارند یا بقیه درس نخوانده اند. متاسفانه چون از ابتدا درآمد پزشکان سر ب فلک زده الان هم همان روند سابق ادامه دارد. این چیزی جز ناعدالتی نیست. یک نگاهی ب کشورهای دیگر جهان بندازید. پیشرفت یک کشور ب صنعت و مهندسی آن است. در کشوری ک حول پزشک بچرخد فقط بیماران بیشتر میشوند.
یک شهروند
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۴:۳۴
چقدر مظلوم و درد کشیده!
ناشناس
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۳:۴۲
روز پزشک رو به تمام پزشکان به جز اونایی که فکر میکنن به خاطر حجم زیاد درسی که میخونن منتی بر سر بقیه دارن و اونایی که نمیفهمن بقیه اغلب با نابرابری نسبی درآمدها مشکل دارن نه درآمد بالای اونها، تبریک عرض میکنیم و دمشون هم گرم. سید ســی
مجتبی تجلی
۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۲
درود و ادب. من پزشکم. ذره ذره و دم به دم آنچه را همکار عزیز نویسندهام میگوید را درک میکنم. باید وسط این کار باشی تا درک کنی. از دور قضاوت در مورد پزشک و خطاها و قصورش کار به ثوابی نیست. البته به عمل برخی همکارانم خود نیز نقد دارم. که بگذرد... ممنون که نوشتید خانم دکتر
ناشناس
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۸
چرا این قدر روی پول و کارانه و پرداخت نشده اصرار داری ؟ مگه باقی مردم وضعشون بهتره؟
ناشناس
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۴
رییس جمهور به رغم همه چیز آنقدر می فهمید که گفت بعضی پزشک ها فلانند و این درباره اهالی بسیاری رشته ها و حرفه ها درسته. شما ها اونقدر آماده تاختن و تبرئه و مظلوم بازی هستید که خود را در سلک بعضی های مورد نظر رییس جمهور قلمداد کردید. پزشکی که به خاطر پول ,درمان را پس می گیره هست و بوده و مالیات نمی ده هست و در کارش کوتاهی می کنه و سرسری با جان مردم برخورد می کنه هست . اگه اصرار داری ازشون دفاع کنی پس شاید یکی از اونها هستی یا می خوای بشی.
میترا
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۷
امیدوارم غرض از نوشتن این متن پوشاندن فساد و حرص و طمع جامعهٔ پزشکی نباشد. همانکه تمام مردم هر روز و هر روز با آن درگیرند اما از ترس جان، چارهای جز تن دادن به آن ندارند!
ناشناس
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۲
زحمات پزشکان محترم و دلسوز و با وجدان را ارج می نهم و قدردان روزها و شب هایی هستم که به رنج تحصیل و کار مشغول بوده اید و جان ما را نجات داده اید که جان بخشیدن کار شماست. این ها را گفتم که فکر نکنید قدرناشناسم. اما دوست عزیز هر حرفه ای در نوع خود تافته ی جدابافته می خواهد. کسی که در معدن کار می کند، مسئول نظافت دستشویی های عمومی است، خبرنگار آزاد است، خلبان است، مسئول نگهداری از معلولین جسمی است، معلم کودکان اوتیسم است، سرباز سرمرز است و... مثل شما کودک نوزاد خود را می گذارد و کار می کند، گاهی آدم ها قدرش را نمی دانند، درس های سخت خوانده ، درآمد ناچیز داشته ، بیدارخوابی کشیده، بی پولی کشیده، توهین دیده ... اما نه خودش و نه دیگران او را تافته ی جدابافته ندیده اند. خیلی از آنها امروز در زندان یا آسایشگاه های روانی هستند. دقیقا مثل شما. آدم های زیادی هستند که زبان شان از ابراز کوتاه است و هرگز توضیح نداده اند که چطور و چه زمانی ماتحت انسانی را نظافت کرده اند. لطفا فقط یادمان بیاورید باوجدان و وظیفه شناس و درست کارید. تافته ها را خودمان می شناسیم.
ناشناس
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۹
حتما چنین پزشکانی هم وجود دارند. اما من هم بیاد میاورم که پدر بیمارم را نیمه شب به بیمارستان بردم و تا صبح نه پزشکی در بیمارستان بود نه انترنی! تنها پرستاری بد اخلاق که از بهم خوردن خوابش دلخور بود. پدرم فردایش فوت کرد.
ناشناس
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۶
سلام ، قطعا دیگران هم در دیگر رشته های تحصیلی که شرافت داشتند و صداقت و برای انسانیت ارزش قایل بودند هم برای رسیدن به اهدافشان سختی زیاد کشیدند و تافته جدا بافته بودند . مهم این نیست که چقدر سختی کشیدیم ، مهم این است حالا که تافته شده ایم و جدابافته ، ماژور نشویم و انسانیت را فراموش نکنیم .
عباس گلستانی
۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۱
از همین جا روز پزشک را به خانم دکتر اسحاقی عزیز تبریک میگویم. فقط امیدوارم بعضی پزشکان از این متن سؤ استفاده نکنند.
بهار
۳۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۹
با تمام وجود این متن را درک کردم?