آن سوی داستان مثلث تعرفه
پیشتر در نوشتارهایی تحت عنوان «مثلث تعرفه» به اثرگذاری مولفههای بیمه، دولت و مردم بر قیمت گذاری تعرفههای پزشکی اشاره کردیم که بر خلاف غالب کشورها که بیمه نقش یک واسطه را بین مردم و پزشکان، با نظارت دولت دارد. در ایران این سه مولفه با هم مثلثی ساخته اند که تعرفه و پزشکان را در محاصره خود دارند و عملا پزشکان از تعیین تعرفه خود که حقی صنفی آنان است دور افتاده اند! اما در نوشتار اخیر سعی میکنیم فرضیه ای را مطرح کنیم که با توجه به شواهدی که موجود است، خطر بالقوه منتج از تعرفه غیرواقعی است...
دراین روزها که صعود قیمتها جنون سرسام آوری دارد و دولتمردان با جیبهای پر پولشان در حل مشکلات عاجزند، پروژه ترمز تعرفه پزشکی به شدت ابعاد مرموز و مخوف خود را نمایان میکند.
فرضیه های متعددی در مورد علت مخالفت با افزایش معقول تعرفه بیان میشود اما همیشه بنظر میرسد یک بعد داستان پنهان است و دلایل گفته شده ذهن را اقناع نمیکند!
همه میدانیم مردم همیشه در تمام شرایط برای دو نیاز ضروری خود دست به جیب میشوند: نخست «غذا» و دوم «حفظ سلامت».
مافیای اقتصادی نیز با علم به این ویژگی خاص سعی میکند تا سرمایه گذاری خود را برای سوددهی بیشتر و سریعتر روی این دو زمینه متمرکز کند ، لذا باید شاهراهها و شاه کلیدهای این دو زمینه را به دست بگیرد تا در شرایط بد اقتصادی که مردم از خرج کردن در سایر زمینه ها امتناع میکنند از سود آوری باز نیافتد! و همچنان در منجلابی که ساخته به سودآوری کلان خود ادامه دهد پس سناریوی زیبایی طراحی نموده تا شاه کلیدها بدست آید.
در زمینه غذایی که معابر ورودی و خروحی داخلی و خارجی به راحتی در اختیار عده خاصی است و من بعد نیز با تسلط بیشتر سود آوری بیشتر خواهد شد، اما در زمینه سلامت و درمان از آنجایی که سود آوری به سادگی خرید و فروش نیست و نیازمند کار افرادی حرفه ای و دانا بنام پزشکان، دندانپزشکان ، داروسازان و پرستاران است لذا باید سناریویی پیچیده نوشت تا بتوان حاصل کارشان را به چنگ آورد، اما چگونه؟
البته باید در نظر داشت که شاید طراحی چنین سناریویی از ابتدا با چنین منظوری نبوده منتهی شرایط چنان بوده که تمامی اقدامات در نهایت به نفع آن است و آبی بوده در آسیاب مافیای اقتصادی.
ابعاد این سناریو کلان است. سناریویی که خود در کش و قوس گذر حوادث و سیاستها ، بصورتی پویا و با تمرکز بر اهداف مافیایی مراحل را پشت سر هم به سر انجام میرساند که در این نوشتار بصورت تیتروار اشاره ای به این مراحل میکنم:
1- تربیت مدرک بدستان زیاد خیلی سریع با بهانه های دهان پر کن تا کسی شکایت نکند که چرا بدون امکانات و شرایط لازم اقدام به تربیت این نیروی کار میکنید! با اینکار نیروی کار ارزان و مطیع فراهم میشود که برای پیشبرد اهداف گوناگون لازم است. ضمنا در این مرحله به انحاء مختلف مافیا برای خود سودهایی را تدارک میبیند، من جمله از راه فروش صندلی، فروش سوال، کلاسهای آموزشی ،فروش کتب ، هزینه تحصیل و...
2- کم رنگ کردن الویت سرانه سلامت و پایین نگه داشتن آن در بودجه بندی سالانه کشور تا بیمه ها همیشه تحت فشار اقتصادی تامین در آمد باشند. بهانه خاصی بر اساس الویتهای مهم لازم دیگر لازم نیست و همیشه دولتمردان نیز از این موصوع راضی بودند.
3- هجمه شدید به پرسنل سلامت به روشهای مختلف و بهانه های مختلف تا احترام ریشه دار فرهنگی به اطبا در جامعه از بین برود و راه مقابله آنان با سناریو بسته شود. با اینکار عملا سقوط اطبا به دهکهای پایینتر برای کل جامعه قابل قبولتر خواهد شد.
4- مقابله شدید با افزایش سالیانه معقول تعرفه های بخش خصوصی با بهانه های کذایی که خود ساخته است، آنهم توسط مهره هایی معلوم الحال که علی الظاهر جزیی از صنف اطبا هستند ولی راههای در آمدیشان غیر پزشکی است !
5- ایجاد اختلاف فاحش و غیر معقول بین تعرفه بخش خصوصی و دولتی تا بخش بیشتری از مردم به سمت خدمات دولتی مایل شوند و با اینکار بخش خصوصی در حمله گازانبری رو به نابودی میرود.
6- جلوگیری از رشد بخشهای دولتی ، عدم تامین اعتبار و کسورات پلکانی وحشتناک توام با تاخیر در پرداختها! تا هم ابن مراکز نیز به ورطه ورشکستگی بیافتند و هم پزشکان بخش دولتی را نیز همانند بخش خصوصی به روز سیاه بکشانند.
همه این پروسه دست به دست هم داده تا اعضای جامعه پزشکی به مرحله ای برسند که هر گونه راه حلی را برای حفظ در آمد خود پذیرا باشند. در نظر داشته باشید که طراحی سناریو به گونه ایست که با توجه به تورم وحشتناک اقتصادی قدرت خرید جامعه پزشکی نسبت به سایر اقشار عملا افت بیشتری دارد و این بزرگترین زنگ خطری است که این جامعه تا بحال شنیده، لذا آمادگی بیشتری برای امتحان راههای فرار دارد، من جمله مهاجرت که خوب عملا راهکاری برای بدنه اصلی نخواهد بود و قطعا در طراحی سناریو توسط مافیای اقتصادی مورد توجه بوده است.
با این شرایط جامعه پزشکی، کل جامعه (که مشتری خدمات پزشکیست) و دولت به شرایط آچمز خواهند رسید که طلیعه رسیدن آن مشهود است، عملا بسیادی از بیمارستهای خصوصی و مراکز خصوصی غیروابسته رو به تعطیلیاند و در حال تعدیل نیرو و بیمارستانهای دولتی نیز ترازهای منفی بسیار بالایی دارند، (کرونا نیز بدان سرعت بخشیده است) بخش خصوصی عملا نابود میشود و کم کاری در بخش دولتی غوغا خواهد کرد و کار به جایی میرسد که بزودی پزشکان کلا دست از کار خواهند کشید و بسیار جالب است که شرایط اقتصادی امروز که معلول اتفاقات خاصی نیز میباشد بشدت بنفع این سناریو عمل میکند!
در این زمان فشار باعث رهاسازی تعرفه ها خواهد شد اما داستان نوشدارو بعد از مرگ سهراب تکرار میشود، مراکز ورشکسته دیگر قادر به تامین منابع نیستند و مردم بشدت محتاج درمان و این زمانیست که ورود پولهای کثیف مافیا به صنعت سود آور درمان مرهمی میشود بر زخم همه و مفری میشود برای پولشویی کلان. پزشکان و پرستاران به سرکار بر میگردند، بیمارستانهای دولتی خصوصی میشوند و غولهای هایی سر از زمین بر می آورند بنام mega center.
مگا سنترها در همه رشتهها مشغول به فعالیت خواهند شد و درست شبیه به مگا استورها تمام مراکز و فعالیتهای خصوصی دیگر را خواهند بلعی.، خدمات دهنده و خدمات گیرنده هر دو جذب این مراکز خواهند شد تا مافیا براحتی و تا ابد پول روی پول بگذارد.
مافیای اقتصادی با تکیه بر درزهای قانونی و اداری کنترل اقتصاد و سیاست اکنون در نقاط بسیار حساس مستقر شده و در حال رسیدن به نقطه ایست که هدفش در متمرکز کردن سرریز شدن منافع مالی حاصل از اقتصاد سلامت به جیبش کاملا دست یافتنی شود. در حال حاضر شواهد زیادی از ساخت و ساز بیمارستانها و مراکز درمانی متعدد توسط افراد غیر پزشک و مشکوک در نقاط مختلف کشور در دست است که با توجه به رکورد اقتصادی و سردر گمی اجتماعی فعلی، نشان از تایید پیش بینی ماست !
گرچه مقابله با این مافیا کار صنف پزشکی نیست و میبایست سکانداران اقتصاد و دستگاه قضایی کشور به فکر چاره باشند اما
.ga center...نا: در این بین نوع واکنش جامعه پزشکی کشور در مقابله با سنایوری گفته شده بسیار تاثیر گذار و یا حتی شاید بتوان گفت بنوعی بتواند مقاومت و مانع باشد ،اما باید دید که چه اتفاقاتی خواهد افتاد ، چرا که به یقین مافیا در برآورد و پیش بینی نوع واکنشها بسیار دقت نموده و حتی جایی برای آن ، بالاخص در اعتراض به تعرفه پیش بینی کرده است (قبلا اشاره شد) لذا فعالان صنفی علاوه بر تمرکز بر واقعی سازی تعرفه میباست در نوع واکنشهای خود دقت نظر کافی داشته باشند تا از نفوذ مافیا در زمان حساس تا حد امکان جلوگیری شود و راه تنها برای ورود سرمایه گذاران دلسوز و واقعی باز گردد، اما اینکار چگونه امکانپذیر است؟
اولین گام در این مسیر ایجاد آگاهیست. آگاه کردن صنف از حق واقعی خود، آگاه کردن مردم از علل اقتصادی و ایجابی افزایش واقعی تعرفه، و آگاه کردن حکومت از حق صنف، حق مردم و همچنین راه صحیح برخورد با این معضل. آگاهی کافی در هر مساله ای شاید گره گشا نباشد اما نصف راه است و راه بهانه را بر همگان میبندد.
اما دومین گام تبیین دقیق روش افزایش تعرفه و لزوم آزادی و اتحاد صنفی در تعیین آن بجهت حفظ آزادی شغلی از لحاظ حفظ انگیزش کافی برای ادامه حیات پزشکی در جامعه و دفاع از این ساختار است، که در این زمینه به حق تلاشهای زیاد اما ناکافی شده که ضرورت ادامه و وسعت دهی به آن شدیدا حس میشود.
گام سوم باید آشکار سازی خطر ایجاد کارتلهای درمانی توسط مافیای اقتصادی جهت بهره کشی از کادر درمان و سود آوری بالا باشد که سعی میکند با استفاده از خلا مدیریت صحیح دولتی ، نخوت صنف و در نهایت با به بن بست رسیدن نیروهای اثر گذار در این صحنه ، به این هدف دست یابد. باید دقت کرد که این افشا گری منوط به اجرای گام دوم و اتحاد صنفیست.
و بالاخره گام نهایی تلاش در جهت حفظ موقعیتهای شغلی بخصوص در سیستم خصوصی میباشد، حتی اگر این تلاش نیازمند تعطیلی موقت مطب یا سایر مراکز باشد ،چرا که لاجرم چاره ای جز واقعی سازی تعرفه ها نیست و درست در آن نقطه حساس است که مقاوم ها برنده اند .
آشکار است که زیان اقتصادی و علمی به جامعه پزشکی و به طبع آن کل جامعه در صورت به ثمر رسیدن اهداف اقتصاد مافیایی در زمینه درمان، بسیار بالا خواهد بود و این اثر بحدی عمیق و پیچیده است که شالوده فرهنگی و علمی طب در جامعه ما بشدت مضروب شده و باید برای بهبودش منتظر گذر دهه ها باشیم!
گوشزد کردن این خطر و اشاره به روش مقابله وظیفه ای بود که حقیر بر خود واجب میدانستم و الباقی همت جمعی را میطلبد.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید