پزشکان آئینه تمامنماى صبر بر شدائد هستند
درحیرت ازسخنان رئیس جمهور (پزشکان تافته جدابافته)
اگرزباغ رعيت ملك خوردسيبى/
برآورندغلامان اودرخت ازبيخ/
به پنج بيضه كه سلطان ستم روادارد/
زنندلشكريانش هزارمرغ برسيخ.
)باب اول گلستان سعدى، حكايت١٩- درسيرت پادشاهان)
گمان آن بود به دليل آن كه بيش ازهمه ما بر"انتظام وانضباط" امور پاى ميفشرد و از اختلاط و اختلال در شرح وظايف منع ميكند و حرمت مردمان را درك ميكند، لياقت رئيس ما شدن را دارد!
آن گونه برخاطر ميگذشت كه چون بيش و پيش از همه ما بايد مفهوم "سرمايه اجتماعى" را فهم كند و چوب حراج بر آن نخواهد زد، لابد بايد رئيس شود!
آن سان باورى بود كه چون بر طبل اتحاد ميكوبد و تجزيه و انفكاك و تضعيف حبلالمتينهاى جامعه را "تدبير" نميداند و نيز ميداند پاشيدن بذر كدورت و كينه و حسد و درگيرىهاى اجتماعى و تجاسُر به حريم يكديگر، "اميد" به بار نخواهد آورد، بهناچار رئيسمان خواهد شد!
چنين انديشيده ميشد به حكم اينكه هم "كليد" دارد و هم "كليددار" است، پاس حرمتِ خانه و صاحبخانه ميدارد و از سَرِ عدم علم به موضوع و يا ايجاد انحراف درافكارعمومى، "مهميز" بر گُرده فرهيختگان نمىتازاند، پس رئيس ماست!
اعتقاد آن بود كه چون جايگاه و تأثير آن بر كلام و نيز قضاوت مردمان راميشناسد، لابد رئيس ما "جمهور" است!
ندانستيم كه ازآفاتِ مافاتِ طرح تحول نظام سلامت و تالى فاسد گفتار و كردار متولى آن، اين سخنان است كه به ناگاه ازكوزه برون ميتراود! و حال بر قال درانداخته و نقاب ازسترِ درون گشوده و برآفتاب انداخته!
اِى ازپى آشوب ما، از رخ نقاب انداخته/
لعل تو سنگِ سرزنش برآفتاب انداخته/
اِى خوش به تو ايام ما، بر دفترتو نام ما/
مدح تو اندر كام ما ذوق شراب انداخته!( خاقانى)
پزشكان آئينه تمامنماى صبر بر شدائد هستند، چون اعتقاد دارند؛
"صبر، قدرت است" و پزشكان همچنان قدرتمند مىمانند.
آرى
"ما دانيم قدر ما".
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید