از "بهداری ۵۷" تا "تحول ۹۷"
۴۷ وزیر در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ۱۳ وزیر هم پس از انقلاب، سکاندار وزارتخانه مربوط به سلامت ایرانیان از قبل تولد تا بعد از مرگ، بوده و هستند؛ وزارتخانهای که به لحاظ تشکیلات و پرسنل و بازنشستگانش دومین وزارتخانه بزرگ کشور است و در طول تاریخ تشکیلش فراز و فرودهای بسیاری را از سر گذارنده است...
به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون، از زمان تشکیل «اداره کل صحیه» در سال ۱۳۲۰ تا کنون قوانین زیادی مرتبط با سلامت ایرانیان، در کشور مصوب شده و وزرای زیادی هم در کابینههای مختلف آمده و رفته و هر کدام به نوبه خود سهمی، چه خوب و چه بد، در بهداشت و درمان ایرانیان داشتهاند.
در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران، تاریخ وزارت بهداشت را از زمان تشکیل آن در حد "اداره کل" تا کنون که به دومین وزارتخانه بزرگ کشور بدل شده، مرور میکنیم:
از اداره کل صحیه در وزارت داخله تا وزارت بهداری و بهزیستی
اداره امور درمان کشور تا سال ۱۳۲۰ توسط اداره کل صحیه (بهداری) وابسته به وزارت داخله (کشور) بود. به موجب ماده ۳ قانون اصلاح بودجه سال ۱۳۲۰ که در هشتم آبان ماه آن سال به تصویب مجلس شورای ملی رسید، اداره کل بهداری به وزارت بهداری تبدیل شد و قبل از تصویب قانون مزبور یعنی در سیام شهریور ماه ۱۳۲۰، اسماعیل مرآت توسط محمدعلی فروغی - نخست وزیر وقت در ضمن معرفی کابینه به مجلس شورای ملی، به عنوان وزیر بهداری تعیین شد.
در ۲۷ اسفند ماه ۱۳۵۱ برای تأمین خدمات درمانی کارکنان دولت، قانونی تحت عنوان «خدمات درمانی مستخدمین دولت» تصویب شد. به موجب ماده ۲ این قانون، سازمانی تحت عنوان سازمان تأمین خدمات درمانی تشکیل شد و در سال ۱۳۵۲ اساسنامه این سازمان به تصویب مجلس شورای ملی رسید. اما در سال ۱۳۵۳ (۱/۵/۱۳۵۳) به منظور فراهم آوردن و گسترش خدمات رفاهی تشکیل وزارت رفاه اجتماعی به تصویب مجلس شورای ملی رسید و به موجب بند الف ماده ۱ این قانون، وظیفه تأمین بیمه درمان همگانی به این وزارتخانه محول شد و به موجب بند ج ماده ۲ این قانون، سازمان تأمین خدمات درمانی مستخدمین دولت از وزارت بهداری منتزع و به این وزارت وابسته شد.
در سال ۱۳۵۴ (54/4/3) به منظور اجرا، تعمیم و گسترش بیمههای اجتماعی با تصویب مجلس شورای اسلامی، سازمان تأمین اجتماعی تشکیل شد و در سال ۱۳۵۵ (55/4/16) با ادغام وزارت رفاه اجتماعی در وزارت بهداری، وزارتخانه جدید تحت عنوان وزارت بهداری و بهزیستی و با هدف یکپارچگی خدمات بهداشتی درمانی و بیمه خدمات درمانی تشکیل شد.
به این ترتیب بود که با تصویب این قانون تولیت امور بهداشت و درمان و تأمین اجتماعی (بیمهای و حمایتی) از جمله بیمه خدمات درمانی به صورت یکپارچه در حوزه اختیار وزارتخانه واحدی تحت عنوان وزارت بهداری و بهزیستی قرار گرفت.
البته در این سالها واحدهای بهداشتی درمانی از جمله بیمارستانها علاوه بر بخش دولتی عمدتا توسط جمعیت شیر و خورشید وقت (هلال احمر)، سازمان خدمات اجتماعی، دانشکدههای علوم پزشکی، وزارت بهداری و بهزیستی، بنیادها و مؤسسات خیریه اداره میشدند. به این ترتیب در سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی، تولیت امور بهداشت، درمان و تأمین اجتماعی از جمله بیمه خدمات درمانی یا وزارت بهداری و بهزیستی و مدیریت واحدهای بهداشتی درمانی از جمله بیمارستانها با دستگاههای مذکور بود.
آمد و شدهای "بهزیستی" در "بهداری"
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطابق مصوبات شورای انقلاب، بیمارستانهای وابسته به جمعیت هلال احمر، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بیمارستانهای وابسته به بنیادها به وزارت بهداری و بهزیستی منتقل شدند.
بنابر اعلام وزارت بهداشت، در سال ۱۳۵۹ (59/3/24) با تصویب شورای انقلاب، سازمان بهزیستی به صورت سازمانی مستقل از وزارت بهداری و بهزیستی، ترکیب کمیته امداد امام خمینی (ره)، بنیاد شهید و سازمان تربیتی شهرداری تهران تشکیل شد و اداره آن به عهده رئیس سازمان بهزیستی محول شد. در سالهای بعد کمیته امداد و بنیاد شهید نیز از سازمان بهزیستی منتزع و مؤسسات مستقلی شدند.
در سال ۱۳۵۹ (59/12/10) با توجه به تشکیل سازمان بهزیستی، نام وزارت بهداری و بهزیستی نیز به وزارت بهداری تغییر یافت، البته شرح وظایف این وزارت بهداری فراتر از وزارت بهداری قبل از سال ۱۳۵۲ بود. وزارت بهداری اخیر کلیه وظایف بهداری و بهزیستی را به استثنای وظایف معاونت بهزیستی عهدهدار بود.
در سال ۱۳۶۳ (63/10/16) مطابق مصوبه مجلس شورای اسلامی، مجددا سازمان بهزیستی به وزارت بهداری ملحق و نام وزارت بهداری به وزارت بهداری و بهزیستی تبدیل شد.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
در سال ۱۳۶۴ به منظور استفاده مطلوب و هماهنگ از امکانات پزشکی کشور در جهت تأمین و تعمیم بهداشت و درمان و بهزیستی و آموزش و پژوهش، وزارت "بهداشت، درمان و آموزش پزشکی" تشکیل شد و به موجب این قانون کلیه اختیارات وزیر بهداری و بهزیستی و آن قسمت از وظایف و اختیارات وزیر فرهنگ و آموزش عالی که در ارتباط با امور بهداشت، درمان، آموزش و پژوهش پزشکی بود به وزیر این وزارتخانه محول شد. تشکیلات و وظایف این وزارتخانه در سال ۱۳۶۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
در سال ۱۳۷۳ (73/8/4) با تصویب قانون بیمه همگانی، سازمان بیمه خدمات درمانی وابسته به وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی تشکیل شد.
در سال ۱۳۸۳ (83/3/21) با تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی کلیه وظایف تأمین اجتماعی (بیمهای و حمایتی) از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منفک و به وزارت اخیر داده شد. وابستگی سازمانهای بهزیستی، خدمات درمانی و تأمین اجتماعی نیز از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به وزارت جدیدالتأسیس منتقل شد.
وزرای "بهداری" و "بهداشت" در سالهای قبل و بعد از انقلاب
در مجموع وزارت بهداشت از بدو تاسیس آن که به عنوان "وزارت صحیه" شناخته میشد تا قبل از انقلاب اسلامی، ۴۷ وزیر را در کابینههای مختلف، به خود دید؛ اولین آنها دکتر علی اصغرخان مودبالدوله در کابینه میرزاسید ضیاءالدین طباطبایی در سال ۱۲۹۹ شمسی و آخرینشان هم دکتر منوچهر شاهقلی با عنوان وزیر بهداری در کابینه امیرعباس هویدا در سال ۱۳۴۳ بود.
در دوران پس از انقلاب نیز تا کنون ۱۳ نفر بر کرسی وزارتخانه متولی سلامت مردم، تکیه زدهاند که البته آخرین آنها چند روزی است به عنوان سرپرست از سوی رییس جمهور معرفی شده و هنوز برای وزارت به مجلس معرفی نشده است.
یک روانپزشک؛ اولین وزیر بهداری بعد از انقلاب
اولین وزیر بهداشت پس از انقلاب که درست شش روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت منصوب شد دکتر کاظم سامی بود. او تخصص روانپزشکی داشت و از بهمن ماه ۱۳۵۷ تا آبان ماه سال بعد مسئولیت این وزارتخانه را برعهده گرفت.
دکتر موسی زرگر - جراح عمومی نیز دومین وزیر بهداشت پس از انقلاب بود. او پس از پایان دوره فعالیت دکتر سامی، تا تیر ماه ۵۹ در وزارت بهداشت فعالیت کرد.
دکتر هادی منافی جراح عمومی نیز سومین وزیر بهداشتی بود که مسند وزارت بهداری آن زمان را در دست گرفت. دوران مسئولیت او در این وزارتخانه به آذر ماه ۱۳۵۹ تا مرداد ماه ۱۳۶۳ محدود میشود. او به عنوان وزیر بهداری دولتهای محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و دولت اول میرحسین موسوی شناخته میشود. همچنین در دولت دوم میرحسین موسوی و دولت اول و دوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران فعالیت کرد.
وی که تصدی وزارت بهداشت در دوران جنگ را بر عهده داشت در بخشی از خاطراتش از حال و هوای خدمترسانی پزشکی در جبهههای جنگ میگوید: « درباره جنگ نمیتوانم هیچچیز بگویم جز اینکه واقعا معجزه میشد. پزشکان ما داوطلبانه به جبهه میرفتند. بهطوریکه ما میگفتیم نیازی نیست، اینقدر پزشک به منطقه رود.
در آن زمان ما پزشکانی را به جبهه میفرستادیم که به صورت داوطلبانه میرفتند. البته من یک کار اشتباه هم در آن دوران انجام دادم؛ آن هم این بود که در مجلس قانونی را تصویب کردم که بر اساس آن هر پزشکی سالی یک ماه به جبهه برود. اما این کار درست نبود. زیرا پزشکی که به زور جبهه میرود، اقدام درستی انجام نمیدهد و از روزی که میرفت، به فکر بازگشتش بود. درحالیکه عدهای از پزشکان هم با اختیار، اراده، ذوق و به صورت داوطلبانه به جبهه میرفتند و این افراد بودند که وضعیت را اداره میکردند.»
تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
دکتر سید علیرضا مرندی چهارمین وزیر بهداشت پس از پیروزی انقلاب بود که دو دوره بر این مسند تکیه زد. دور اول وزارت مرندی از مرداد ماه ۱۳۶۳ تا شهریور ماه ۱۳۶۸ بود و دوره دوم وی نیز به مرداد ماه ۱۳۷۲ تا شهریور ماه ۱۳۷۶بازمیگردد. مرندی همان وزیری است که در دوره او وزارت بهداری و بهزیستی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تغییر نام و ساختار داد.
"مرندی" در زمان وزارت "منافی" نیز معاون بهداشت وزارت بهداری آن زمان بود. اقدام برای ساخت دانشگاههای علوم پزشکی و توسعه آن، تربیت نیروی متخصص و فوق تخصص در جهت بینیاز کردن کشور به پزشکان هندی، پاکستانی و بنگلادشی، راهاندازی شبکه بهداشت کشور و اقداماتی همچون واکسیناسیون و رساندن سطح آن به بالای ۹۰ و ۹۵ درصد و به این ترتیب افزایش شاخصهای بهداشتی کشور آن هم در شرایط جنگ تحمیلی، از جمله اقدامات موثر دوران کاری وی در وزارت بهداشت بود.
وزارتِ جراح امام
دکتر ایرج فاضل فوق تخصص جراحی عروق پنجمین وزیر بهداشت پس از انقلاب و البته نخستین وزیر بهداشتی بود که در دولت اول اکبر هاشمی رفسنجانی توسط مجلس سوم استیضاح و برکنار شد. وی پس از مرندی به وزارت بهداشت راه یافت و تا مرداد ماه ۱۳۷۲ در وزارت بهداشت ماند.
فاضل سابقه وزیری وزارت علوم را نیز دارد و در دوران تصدی وی بر وزارت علوم و وزیری "مرندی" در وزارت بهداشت، بحث انتزاع آموزش پزشکی از وزارت علوم و انتقال آن به وزارت بهداشت، رقم خورد.
فاضل همچنین از پزشکان و جراحان امام خمینی (ره) بود و از جمله پزشکانی بود که در جریان و روند درمان امام (ره) حضور داشت و روزهای پایانی حیات امام کنار ایشان بود. وی همچنین چندین سال ریاست فرهنگستان علوم پزشکی را عهدهدار بود. همچنین در دوره اخیر انتخابات نظام پزشکی به عنوان رییس کل این سازمان انتخاب شد اما با مطرح شدن بحث قانون منع بکارگیری بازنشستگان، خود به این دلیل استعفا داد.
پس از برکناری فاضل، دکتر رضا ملکزاده جایگزین وی شد. او فوق تخصص گوارش و کبد بود و از ۲۳ دی ماه ۱۳۶۹ تا مرداد ماه ۱۳۷۲ در وزارت بهداشت فعالیت کرد. وی نیز از دولت یازدهم تا کنون، معاون پژوهشی وزارت بهداشت است.
پس از ملکزاده نیز دکتر سید علیرضا مرندی بار دیگر به وزارت بهداشت راه یافت. دومین دوره وزارت وی از مرداد ماه ۱۳۷۲ تا شهریور ماه ۱۳۷۶ بود.
دکتر محمد فرهادی نیز پس از مرندی به وزارت بهداشت راه یافت. وی متخصص گوش، حلق و بینی است و از شهریور ماه ۷۶ تا شهریور ماه ۱۳۸۰ در وزارت بهداشت ماند. فرهادی نیز علاوه بر وزارت بهداشت، در وزارت علوم نیز سابقه وزارت دارد.
نهمین وزیر نیز مسعود پزشکیان بود. پزشکیان از شهریور ماه ۱۳۸۰ تا شهریور ماه ۱۳۸۴ در این وزارتخانه فعالیت داشت. وی آخرین وزیر بهداشت در دولت اصلاحات بود و فوق تخصص قلب و عروق است. شاید بتوان اجرای برنامه پزشک خانواده روستایی در اواخر دولت هشتم را از جمله نقاط عطف مسئولیت پزشکیان در وزارت بهداشت خواند؛ برنامهای که از آن به عنوان "نسخه شفابخش نظام سلامت" یاد میشود و از آن سالها تا کنون بارها دستخوش تغییر شده است و همچنان ورود آن به شهرها با اما و اگر روبروست و نسخه شهری آن چند سالی است که به دو استان مازندران و فارس محدود شده است.
همزمان با روی کار آمدن دولت نهم، دکتر کامران باقری لنکرانی - فوق تخصص گوارش و کبد به عنوان وزیر پیشنهادی دولت به مجلس معرفی شد. دوره وزارت وی به شهریور ماه ۱۳۸۴ تا شهریور ماه ۱۳۸۸ مربوط میشود و با تعریف رییس جمهور وقت از وی، به "هلو" معروف شد که البته بعدها عنوان کرد که از اینگونه خطاب کردن رییس جمهور دلخور شده است.
با روی کار آمدن لنکرانی در وزارت بهداشت دولت نهم، جهت استقرار برنامه پزشک خانواده در روستاها و شهرهای زیر ۲۰هزار نفر به حدود ۷هزار پزشک خانواده نیاز بود و این درحالی بود که این تعداد پزشک برای اجرای این برنامه فراهم نبود و به این ترتیب به دنبال اقداماتی که صورت گرفت و بنابر اعلام مسوولان وقت، حدود ۶۵۰۰ پزشک در شهرهای زیر ۲۰هزار نفر و مناطق روستایی مستقر شدند.
شاید بتوان اقدام مهم دیگر این دوران را برداشتن گامی در جهت کاهش مرگهای ناشی از حوادث ترافیکی خواند. در این راستا کاری بین بخشی با همکاری پلیس و سایر دستگاههای مرتبط آغاز شد و پایگاههای اورژانس شهری و جادهای نیز گسترش یافت. به این ترتیب بود که علیرغم افزایش سفرها، مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی کاهش یافت.
تامین مالی درمان برخی بیماریهای خاص نظیر پیوند کبد و رایگان شدن آن نیز در این دوران صورت گرفت.
تصمیم رییس دولت دهم برای استفاده از زنان در کابینه، مقدمات خداحافظی لنکرانی از وزارت بهداشت را فراهم کرد. البته با داغ شدن بحث انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، گمانه زنیهایی برای حضور لنکرانی در عرصه رقابت انتخابات یازدهم مطرح شد و وی در آخر با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور و ثبت نام پا به عرصه رقابت گذاشت؛ رقابتی که البته چندان دوام نیاورد و نهایتا وی به نفع یکی دیگر از کاندیداها کنار رفت.
نخستین وزیر زن تاریخ انقلاب
با خداحافظی لنکرانی از وزارت بهداشت، دکتر مرضیه وحید دستجردی به عنوان نخستین وزیر زن کابینه در دولت دهم به مجلس معرفی شد. وی متخصص زنان و زایمان و البته دومین وزیر بهداشت برکنار شده در طول سالهای پس از انقلاب است. دوران فعالیت دستجردی به شهریور ماه ۱۳۸۸ تا دی ماه ۱۳۹۱ محدود میشود. او در دوران فعالیتش بواسطه اصرارش بر آنچه که "روشن کردن چراغ پزشک خانواده در شهرها" میخواند، به وزیر پزشک خانواده معروف شد.
نهایتا نیز دستجردی بواسطه برخی اختلافاتش با رییس جمهور وقت، کنار گذاشته شد؛ اختلافاتی که البته تاثیر منفی بویژه در حوزه دارویی داشت و کمبودهای بیش از ۳۰۰ قلم دارو را رقم زد؛ به طوری که وی چندین مرتبه از عدم تخصیص ارز دارو و آنچه که "اختصاص ارز دارو به واردات اقلامی مانند دسته بیل، غذای سگ و لوازم آرایشی و ..." خواند، گلایه کرد.
به دنبال حواشی ایجاد شده در ماههای پایانی دولت دهم در وزارت بهداشت و اختلاف نظر دستجردی با رییس دولت وقت که در آخر به برکناری وی منجر شد، دکتر محمد حسن طریقت منفرد -چشم پزشک- جایگزین او شد. وی از دی ماه سال ۹۱ تا روزهای پایانی دولت دهم در این سمت فعالیت کرد. وی نیز خود را بزرگ شده "پزشک خانواده" خواند و در دوران کوتاه حدود شش ماه فعالیتی که در این وزارتخانه داشت، تلاش کرد که پزشک خانواده را به سرعت در چند استان پیاده کند؛ برنامههایی که به سرانجامی نرسید و در دولت بعدی به دلیل آنچه که "اجرای شتابزده" آن خوانده شد، متوقف شد.
سیدحسن هاشمی و "تحول" در سلامت
با روی کار آمدن دولت یازدهم و عزم روحانی برای تغییر و تحول در نظام بهداشت و درمانی کشور، دکتر سید حسن هاشمی - چشم پزشک به مجلس شورای اسلامی معرفی و نهایتا هم با ۲۶۰ رای موافق، به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انتخاب شد.
حجم زیاد کسری اعتبارات انباشه شده از سالهای قبل، کمبودهای قابل توجه دارویی تحت تاثیر اختلافات دستجردی با رییس جمهور وقت در اواخر دولت دهم و عدم تخصیص ارز دارو و... از بزرگترین چالشهای پیش روی دولت یازدهم در حوزه سلامت بود.
بر همین اساس در ابتدای تصدی هاشمی بر وزارت بهداشت، اقدامی فوری جهت حل بحران دارو و بازگشت قیمت آن به سال ۹۱، مهمترین ماموریت وی در نظر گرفته شد و به این ترتیب بود که "بازگشت آرامش به حوزه دارو" به عنوان یکی از دستاوردهای دولت در پایان یکصد روز کاری، خبرساز شد.
آغاز جراحی در وزارتخانه بیمار
بعد از این تغییرات و ایجاد ثبات نسبی در حوزه دارو و درمان مردم، زمزمههای جراحی در وزارتخانهای که وزیر آن را "بیمار" میخواند، آغاز شد.
بر همین اساس بود که در ۱۵ اردیبهشت ۹۳ طرح تحول نظام سلامت که از محورهای شعارهای انتخاباتی رییس جمهور نیز بود، با اولویت "درمان" به عنوان اقدام اورژانسی نظام سلامت و با هشت بسته درمانی و با هدف تحقق اهداف بر زمین مانده برنامه پنجم توسعه و ارتقای وضعیت بهداشت و درمان مردم آغاز شد.
افزایش پوشش بیمه سلامت و کاهش هزینه بیماران در بیمارستانهای وزارت بهداشت از جمله مباحثی بود که در ابتدای طرح تحول بر آن تاکید شد و به این ترتیب بود که در قالب این طرح حدود ۱۱ میلیون تن بیمه شدند و به اذعان مسوولان امر سطح پوشش بیمه سلامت به حدود ۹۵ درصد رسید.
اقدام بعدی که بسیار هم بر آن تاکید و خط قرمز وزارت بهداشت در تمام این چند سال مطرح شد، کاهش سهم مردم در پرداخت هزینههای بستری بود؛ به طوری که در ابتدای امر به اذعان مسوولان پرداختیهای مردم در بیمارستانهای وزارت بهداشت از ۳۷درصد به سه درصد برای روستاییان و شش درصد در شهرها رسید.
عملیات نوسازی بیمارستانها و افزایش تختهای بستری
عملیات نوسازی بیمارستانها و افزایش تختهای بستری (ساخت بیش از ۳۰هزار تخت بیمارستانی و افزایش ۵۰ درصدی تختهای مراقبت ویژه)، طرحهایی برای ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و همچنین مقیمی پزشکان، ساخت بیش از ۲۵۰ کلینیک ویژه، تحول در اورژانسهای بیمارستانی و پیش بیمارستانی بویژه در پایگاههای اورژانس هوایی، رایگان کردن زایمان طبیعی و راهاندازی مراکز درمان ناباروری دولتی و ... از جمله اقدامات تحولی در حوزه درمان بود.
در حوزه بهداشت نیز کمی کار سختتر بود و بالطبع بروز نتایج آن هم به سرعت اقدامات درمان و البته ملموس نبود، اما در هر حال علاوه بر از سرگیری برنامه مکملیاری برای گروههایی نظیر روستاییان و دانشآموزان و ورود واکسن پنتاوالان به برنامه واکسیناسیون ملی و اقداماتی از این قبیل، شاید بتوان تکمیل شبکه بهداشت و توسعه آن به شهرها و البته راهاندازی پرونده الکترونیک سلامت را از جمله اقدامات هاشمی در این دوره وزارت بهداشت خواند.
سی و چند سال بعد و بازطراحی شبکه بهداشت
در همین راستا بعد از حدود سی و چند سال فعالیت شبکه بهداشتی کشور، بازطراحی آن با توجه به ساختار جمعیتی و تغییر سیمای بیماریها، کلید خورد. به این ترتیب بسته خدمات سلامت روان و آسیبهای اجتماعی، مشاوره تغذیه، خدمات مراقبتهای دهان و دندان و همچنین مبارزه با بیماریهای غیرواگیر وارد شبکه بهداشت شد.
همچنین تلاش شد شبکه بهداشت به شهرها و بویژه حاشیه شهرها وارد شود و در این راستا پایگاههای سلامت و مراکز جامع خدمات سلامت طراحی و اجرایی شد و طبق آخرین آمار ارایه شده تا کنون حدود ۵هزار پایگاه سلامت و ۲هزار مرکز جامع خدمات سلامت راهاندازی شده است. همچنین به اذعان مسوولان وزارت بهداشت تا کنون برای حدود ۶۵ تا ۷۰ میلیون ایرانی پرونده الکترونیک سلامت تشکیل شده و در همین قالب نیز خدمات زیادی ارایه شده است.
در مجموع میتوان گفت که تغییرات و برنامههایی که بخشی از آنها به اذعان خود وزیر بهداشت هم "ریسک" بود، از جمله بازنگری در کتاب تعرفهها، در دوره وزارت سیدحسن قاضیزاده هاشمی و البته با تایید شرکایش در دیگر ارکان موثر در نظام سلامت، کلید خورد و به این ترتیب بود که اجرای "تحول سلامت"، پناهی شد برای دستتنگی بیماران و تحول در سیمای سلامت ایرانیان.
البته در ادامه کار به دلیل آنچه که کمبود اعتبارات مالی مطرح شد، برخی از بستههای طرح تحول بویژه در حوزه درمان، تعدیل یافته و یا به قولی اصلاح شدند.
بازگشت به وزارت بهداشت بعد از ۲۰ سال
در دولت دوازدهم نیز "هاشمی" مجددا به مجلس معرفی و با رای بالای نمایندگان، فعالیتش در وزارت بهداشت را ادامه داد. اما در ادامه راه به دلیل آنچه که "عدم هماهنگی با سازمان برنامه و بودجه" و فراهم نشدن اعتبارات مربوط به طرح تحول عنوان شد، استعفا داد.
اوایل دی ماه امسال نیز با پذیرش استعفای هاشمی از سوی رییس جمهور، دکتر سعید نمکی دارای دکترای ایمنولوژی به عنوان سرپرست وزارت بهداشت معرفی شد. وی پیش از این و حدود بیش از ۲۰ سال قبل، معاون بهداشت وزارت بهداشت بوده است.
طرح تحول نظام سلامت در دولت یازدهم و دوازهم با هدف گسترش خدمات سلامتی و البته حفاظت مالی از شهروندان کار خود را آغاز کرد و در مسیر اجرا نیز چندین مرتبه مورد بازدید رییس و کارشناسان سازمان جهانی بهداشت قرار گرفت و تا این مقطع زمانی ادامه یافته است. اما با خداحافظی هاشمی از کابینه، سوال اساسی این بود که سرنوشت این طرح به عنوان بزرگترین پروژه اجتماعی دولت چه میشود و با توجه به تمام موافقان و مخالفانی که دارد، دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟. سوالی که سعید نمکی - سرپرست وزارت بهداشت اینگونه به آن پاسخ داد: «طرح تحول نظام سلامت طرح دولت روحانی است و ما هم با قوت و شدت آن را پیش میبریم. بر این اساس در زمینه برنامهها و اقدامات برای کاهش هزینههای کمرشکن، توسعه زیرساختها، تامین داروهای اساسی بیماران خاص و صعب العلاج، ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و ... که از پکیجهای طرح تحول بودند با شدت بیشتر ادامه خواهند یافت.» ایسنا
در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران، تاریخ وزارت بهداشت را از زمان تشکیل آن در حد "اداره کل" تا کنون که به دومین وزارتخانه بزرگ کشور بدل شده، مرور میکنیم:
از اداره کل صحیه در وزارت داخله تا وزارت بهداری و بهزیستی
اداره امور درمان کشور تا سال ۱۳۲۰ توسط اداره کل صحیه (بهداری) وابسته به وزارت داخله (کشور) بود. به موجب ماده ۳ قانون اصلاح بودجه سال ۱۳۲۰ که در هشتم آبان ماه آن سال به تصویب مجلس شورای ملی رسید، اداره کل بهداری به وزارت بهداری تبدیل شد و قبل از تصویب قانون مزبور یعنی در سیام شهریور ماه ۱۳۲۰، اسماعیل مرآت توسط محمدعلی فروغی - نخست وزیر وقت در ضمن معرفی کابینه به مجلس شورای ملی، به عنوان وزیر بهداری تعیین شد.
در ۲۷ اسفند ماه ۱۳۵۱ برای تأمین خدمات درمانی کارکنان دولت، قانونی تحت عنوان «خدمات درمانی مستخدمین دولت» تصویب شد. به موجب ماده ۲ این قانون، سازمانی تحت عنوان سازمان تأمین خدمات درمانی تشکیل شد و در سال ۱۳۵۲ اساسنامه این سازمان به تصویب مجلس شورای ملی رسید. اما در سال ۱۳۵۳ (۱/۵/۱۳۵۳) به منظور فراهم آوردن و گسترش خدمات رفاهی تشکیل وزارت رفاه اجتماعی به تصویب مجلس شورای ملی رسید و به موجب بند الف ماده ۱ این قانون، وظیفه تأمین بیمه درمان همگانی به این وزارتخانه محول شد و به موجب بند ج ماده ۲ این قانون، سازمان تأمین خدمات درمانی مستخدمین دولت از وزارت بهداری منتزع و به این وزارت وابسته شد.
در سال ۱۳۵۴ (54/4/3) به منظور اجرا، تعمیم و گسترش بیمههای اجتماعی با تصویب مجلس شورای اسلامی، سازمان تأمین اجتماعی تشکیل شد و در سال ۱۳۵۵ (55/4/16) با ادغام وزارت رفاه اجتماعی در وزارت بهداری، وزارتخانه جدید تحت عنوان وزارت بهداری و بهزیستی و با هدف یکپارچگی خدمات بهداشتی درمانی و بیمه خدمات درمانی تشکیل شد.
به این ترتیب بود که با تصویب این قانون تولیت امور بهداشت و درمان و تأمین اجتماعی (بیمهای و حمایتی) از جمله بیمه خدمات درمانی به صورت یکپارچه در حوزه اختیار وزارتخانه واحدی تحت عنوان وزارت بهداری و بهزیستی قرار گرفت.
البته در این سالها واحدهای بهداشتی درمانی از جمله بیمارستانها علاوه بر بخش دولتی عمدتا توسط جمعیت شیر و خورشید وقت (هلال احمر)، سازمان خدمات اجتماعی، دانشکدههای علوم پزشکی، وزارت بهداری و بهزیستی، بنیادها و مؤسسات خیریه اداره میشدند. به این ترتیب در سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی، تولیت امور بهداشت، درمان و تأمین اجتماعی از جمله بیمه خدمات درمانی یا وزارت بهداری و بهزیستی و مدیریت واحدهای بهداشتی درمانی از جمله بیمارستانها با دستگاههای مذکور بود.
آمد و شدهای "بهزیستی" در "بهداری"
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطابق مصوبات شورای انقلاب، بیمارستانهای وابسته به جمعیت هلال احمر، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بیمارستانهای وابسته به بنیادها به وزارت بهداری و بهزیستی منتقل شدند.
بنابر اعلام وزارت بهداشت، در سال ۱۳۵۹ (59/3/24) با تصویب شورای انقلاب، سازمان بهزیستی به صورت سازمانی مستقل از وزارت بهداری و بهزیستی، ترکیب کمیته امداد امام خمینی (ره)، بنیاد شهید و سازمان تربیتی شهرداری تهران تشکیل شد و اداره آن به عهده رئیس سازمان بهزیستی محول شد. در سالهای بعد کمیته امداد و بنیاد شهید نیز از سازمان بهزیستی منتزع و مؤسسات مستقلی شدند.
در سال ۱۳۵۹ (59/12/10) با توجه به تشکیل سازمان بهزیستی، نام وزارت بهداری و بهزیستی نیز به وزارت بهداری تغییر یافت، البته شرح وظایف این وزارت بهداری فراتر از وزارت بهداری قبل از سال ۱۳۵۲ بود. وزارت بهداری اخیر کلیه وظایف بهداری و بهزیستی را به استثنای وظایف معاونت بهزیستی عهدهدار بود.
در سال ۱۳۶۳ (63/10/16) مطابق مصوبه مجلس شورای اسلامی، مجددا سازمان بهزیستی به وزارت بهداری ملحق و نام وزارت بهداری به وزارت بهداری و بهزیستی تبدیل شد.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
در سال ۱۳۶۴ به منظور استفاده مطلوب و هماهنگ از امکانات پزشکی کشور در جهت تأمین و تعمیم بهداشت و درمان و بهزیستی و آموزش و پژوهش، وزارت "بهداشت، درمان و آموزش پزشکی" تشکیل شد و به موجب این قانون کلیه اختیارات وزیر بهداری و بهزیستی و آن قسمت از وظایف و اختیارات وزیر فرهنگ و آموزش عالی که در ارتباط با امور بهداشت، درمان، آموزش و پژوهش پزشکی بود به وزیر این وزارتخانه محول شد. تشکیلات و وظایف این وزارتخانه در سال ۱۳۶۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
در سال ۱۳۷۳ (73/8/4) با تصویب قانون بیمه همگانی، سازمان بیمه خدمات درمانی وابسته به وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی تشکیل شد.
در سال ۱۳۸۳ (83/3/21) با تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی کلیه وظایف تأمین اجتماعی (بیمهای و حمایتی) از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منفک و به وزارت اخیر داده شد. وابستگی سازمانهای بهزیستی، خدمات درمانی و تأمین اجتماعی نیز از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به وزارت جدیدالتأسیس منتقل شد.
وزرای "بهداری" و "بهداشت" در سالهای قبل و بعد از انقلاب
در مجموع وزارت بهداشت از بدو تاسیس آن که به عنوان "وزارت صحیه" شناخته میشد تا قبل از انقلاب اسلامی، ۴۷ وزیر را در کابینههای مختلف، به خود دید؛ اولین آنها دکتر علی اصغرخان مودبالدوله در کابینه میرزاسید ضیاءالدین طباطبایی در سال ۱۲۹۹ شمسی و آخرینشان هم دکتر منوچهر شاهقلی با عنوان وزیر بهداری در کابینه امیرعباس هویدا در سال ۱۳۴۳ بود.
در دوران پس از انقلاب نیز تا کنون ۱۳ نفر بر کرسی وزارتخانه متولی سلامت مردم، تکیه زدهاند که البته آخرین آنها چند روزی است به عنوان سرپرست از سوی رییس جمهور معرفی شده و هنوز برای وزارت به مجلس معرفی نشده است.
یک روانپزشک؛ اولین وزیر بهداری بعد از انقلاب
اولین وزیر بهداشت پس از انقلاب که درست شش روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به این سمت منصوب شد دکتر کاظم سامی بود. او تخصص روانپزشکی داشت و از بهمن ماه ۱۳۵۷ تا آبان ماه سال بعد مسئولیت این وزارتخانه را برعهده گرفت.
دکتر موسی زرگر - جراح عمومی نیز دومین وزیر بهداشت پس از انقلاب بود. او پس از پایان دوره فعالیت دکتر سامی، تا تیر ماه ۵۹ در وزارت بهداشت فعالیت کرد.
دکتر هادی منافی جراح عمومی نیز سومین وزیر بهداشتی بود که مسند وزارت بهداری آن زمان را در دست گرفت. دوران مسئولیت او در این وزارتخانه به آذر ماه ۱۳۵۹ تا مرداد ماه ۱۳۶۳ محدود میشود. او به عنوان وزیر بهداری دولتهای محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و دولت اول میرحسین موسوی شناخته میشود. همچنین در دولت دوم میرحسین موسوی و دولت اول و دوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران فعالیت کرد.
وی که تصدی وزارت بهداشت در دوران جنگ را بر عهده داشت در بخشی از خاطراتش از حال و هوای خدمترسانی پزشکی در جبهههای جنگ میگوید: « درباره جنگ نمیتوانم هیچچیز بگویم جز اینکه واقعا معجزه میشد. پزشکان ما داوطلبانه به جبهه میرفتند. بهطوریکه ما میگفتیم نیازی نیست، اینقدر پزشک به منطقه رود.
در آن زمان ما پزشکانی را به جبهه میفرستادیم که به صورت داوطلبانه میرفتند. البته من یک کار اشتباه هم در آن دوران انجام دادم؛ آن هم این بود که در مجلس قانونی را تصویب کردم که بر اساس آن هر پزشکی سالی یک ماه به جبهه برود. اما این کار درست نبود. زیرا پزشکی که به زور جبهه میرود، اقدام درستی انجام نمیدهد و از روزی که میرفت، به فکر بازگشتش بود. درحالیکه عدهای از پزشکان هم با اختیار، اراده، ذوق و به صورت داوطلبانه به جبهه میرفتند و این افراد بودند که وضعیت را اداره میکردند.»
تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
دکتر سید علیرضا مرندی چهارمین وزیر بهداشت پس از پیروزی انقلاب بود که دو دوره بر این مسند تکیه زد. دور اول وزارت مرندی از مرداد ماه ۱۳۶۳ تا شهریور ماه ۱۳۶۸ بود و دوره دوم وی نیز به مرداد ماه ۱۳۷۲ تا شهریور ماه ۱۳۷۶بازمیگردد. مرندی همان وزیری است که در دوره او وزارت بهداری و بهزیستی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تغییر نام و ساختار داد.
"مرندی" در زمان وزارت "منافی" نیز معاون بهداشت وزارت بهداری آن زمان بود. اقدام برای ساخت دانشگاههای علوم پزشکی و توسعه آن، تربیت نیروی متخصص و فوق تخصص در جهت بینیاز کردن کشور به پزشکان هندی، پاکستانی و بنگلادشی، راهاندازی شبکه بهداشت کشور و اقداماتی همچون واکسیناسیون و رساندن سطح آن به بالای ۹۰ و ۹۵ درصد و به این ترتیب افزایش شاخصهای بهداشتی کشور آن هم در شرایط جنگ تحمیلی، از جمله اقدامات موثر دوران کاری وی در وزارت بهداشت بود.
وزارتِ جراح امام
دکتر ایرج فاضل فوق تخصص جراحی عروق پنجمین وزیر بهداشت پس از انقلاب و البته نخستین وزیر بهداشتی بود که در دولت اول اکبر هاشمی رفسنجانی توسط مجلس سوم استیضاح و برکنار شد. وی پس از مرندی به وزارت بهداشت راه یافت و تا مرداد ماه ۱۳۷۲ در وزارت بهداشت ماند.
فاضل سابقه وزیری وزارت علوم را نیز دارد و در دوران تصدی وی بر وزارت علوم و وزیری "مرندی" در وزارت بهداشت، بحث انتزاع آموزش پزشکی از وزارت علوم و انتقال آن به وزارت بهداشت، رقم خورد.
فاضل همچنین از پزشکان و جراحان امام خمینی (ره) بود و از جمله پزشکانی بود که در جریان و روند درمان امام (ره) حضور داشت و روزهای پایانی حیات امام کنار ایشان بود. وی همچنین چندین سال ریاست فرهنگستان علوم پزشکی را عهدهدار بود. همچنین در دوره اخیر انتخابات نظام پزشکی به عنوان رییس کل این سازمان انتخاب شد اما با مطرح شدن بحث قانون منع بکارگیری بازنشستگان، خود به این دلیل استعفا داد.
پس از برکناری فاضل، دکتر رضا ملکزاده جایگزین وی شد. او فوق تخصص گوارش و کبد بود و از ۲۳ دی ماه ۱۳۶۹ تا مرداد ماه ۱۳۷۲ در وزارت بهداشت فعالیت کرد. وی نیز از دولت یازدهم تا کنون، معاون پژوهشی وزارت بهداشت است.
پس از ملکزاده نیز دکتر سید علیرضا مرندی بار دیگر به وزارت بهداشت راه یافت. دومین دوره وزارت وی از مرداد ماه ۱۳۷۲ تا شهریور ماه ۱۳۷۶ بود.
دکتر محمد فرهادی نیز پس از مرندی به وزارت بهداشت راه یافت. وی متخصص گوش، حلق و بینی است و از شهریور ماه ۷۶ تا شهریور ماه ۱۳۸۰ در وزارت بهداشت ماند. فرهادی نیز علاوه بر وزارت بهداشت، در وزارت علوم نیز سابقه وزارت دارد.
نهمین وزیر نیز مسعود پزشکیان بود. پزشکیان از شهریور ماه ۱۳۸۰ تا شهریور ماه ۱۳۸۴ در این وزارتخانه فعالیت داشت. وی آخرین وزیر بهداشت در دولت اصلاحات بود و فوق تخصص قلب و عروق است. شاید بتوان اجرای برنامه پزشک خانواده روستایی در اواخر دولت هشتم را از جمله نقاط عطف مسئولیت پزشکیان در وزارت بهداشت خواند؛ برنامهای که از آن به عنوان "نسخه شفابخش نظام سلامت" یاد میشود و از آن سالها تا کنون بارها دستخوش تغییر شده است و همچنان ورود آن به شهرها با اما و اگر روبروست و نسخه شهری آن چند سالی است که به دو استان مازندران و فارس محدود شده است.
همزمان با روی کار آمدن دولت نهم، دکتر کامران باقری لنکرانی - فوق تخصص گوارش و کبد به عنوان وزیر پیشنهادی دولت به مجلس معرفی شد. دوره وزارت وی به شهریور ماه ۱۳۸۴ تا شهریور ماه ۱۳۸۸ مربوط میشود و با تعریف رییس جمهور وقت از وی، به "هلو" معروف شد که البته بعدها عنوان کرد که از اینگونه خطاب کردن رییس جمهور دلخور شده است.
با روی کار آمدن لنکرانی در وزارت بهداشت دولت نهم، جهت استقرار برنامه پزشک خانواده در روستاها و شهرهای زیر ۲۰هزار نفر به حدود ۷هزار پزشک خانواده نیاز بود و این درحالی بود که این تعداد پزشک برای اجرای این برنامه فراهم نبود و به این ترتیب به دنبال اقداماتی که صورت گرفت و بنابر اعلام مسوولان وقت، حدود ۶۵۰۰ پزشک در شهرهای زیر ۲۰هزار نفر و مناطق روستایی مستقر شدند.
شاید بتوان اقدام مهم دیگر این دوران را برداشتن گامی در جهت کاهش مرگهای ناشی از حوادث ترافیکی خواند. در این راستا کاری بین بخشی با همکاری پلیس و سایر دستگاههای مرتبط آغاز شد و پایگاههای اورژانس شهری و جادهای نیز گسترش یافت. به این ترتیب بود که علیرغم افزایش سفرها، مرگ و میر ناشی از حوادث ترافیکی کاهش یافت.
تامین مالی درمان برخی بیماریهای خاص نظیر پیوند کبد و رایگان شدن آن نیز در این دوران صورت گرفت.
تصمیم رییس دولت دهم برای استفاده از زنان در کابینه، مقدمات خداحافظی لنکرانی از وزارت بهداشت را فراهم کرد. البته با داغ شدن بحث انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، گمانه زنیهایی برای حضور لنکرانی در عرصه رقابت انتخابات یازدهم مطرح شد و وی در آخر با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور و ثبت نام پا به عرصه رقابت گذاشت؛ رقابتی که البته چندان دوام نیاورد و نهایتا وی به نفع یکی دیگر از کاندیداها کنار رفت.
نخستین وزیر زن تاریخ انقلاب
با خداحافظی لنکرانی از وزارت بهداشت، دکتر مرضیه وحید دستجردی به عنوان نخستین وزیر زن کابینه در دولت دهم به مجلس معرفی شد. وی متخصص زنان و زایمان و البته دومین وزیر بهداشت برکنار شده در طول سالهای پس از انقلاب است. دوران فعالیت دستجردی به شهریور ماه ۱۳۸۸ تا دی ماه ۱۳۹۱ محدود میشود. او در دوران فعالیتش بواسطه اصرارش بر آنچه که "روشن کردن چراغ پزشک خانواده در شهرها" میخواند، به وزیر پزشک خانواده معروف شد.
نهایتا نیز دستجردی بواسطه برخی اختلافاتش با رییس جمهور وقت، کنار گذاشته شد؛ اختلافاتی که البته تاثیر منفی بویژه در حوزه دارویی داشت و کمبودهای بیش از ۳۰۰ قلم دارو را رقم زد؛ به طوری که وی چندین مرتبه از عدم تخصیص ارز دارو و آنچه که "اختصاص ارز دارو به واردات اقلامی مانند دسته بیل، غذای سگ و لوازم آرایشی و ..." خواند، گلایه کرد.
به دنبال حواشی ایجاد شده در ماههای پایانی دولت دهم در وزارت بهداشت و اختلاف نظر دستجردی با رییس دولت وقت که در آخر به برکناری وی منجر شد، دکتر محمد حسن طریقت منفرد -چشم پزشک- جایگزین او شد. وی از دی ماه سال ۹۱ تا روزهای پایانی دولت دهم در این سمت فعالیت کرد. وی نیز خود را بزرگ شده "پزشک خانواده" خواند و در دوران کوتاه حدود شش ماه فعالیتی که در این وزارتخانه داشت، تلاش کرد که پزشک خانواده را به سرعت در چند استان پیاده کند؛ برنامههایی که به سرانجامی نرسید و در دولت بعدی به دلیل آنچه که "اجرای شتابزده" آن خوانده شد، متوقف شد.
سیدحسن هاشمی و "تحول" در سلامت
با روی کار آمدن دولت یازدهم و عزم روحانی برای تغییر و تحول در نظام بهداشت و درمانی کشور، دکتر سید حسن هاشمی - چشم پزشک به مجلس شورای اسلامی معرفی و نهایتا هم با ۲۶۰ رای موافق، به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انتخاب شد.
حجم زیاد کسری اعتبارات انباشه شده از سالهای قبل، کمبودهای قابل توجه دارویی تحت تاثیر اختلافات دستجردی با رییس جمهور وقت در اواخر دولت دهم و عدم تخصیص ارز دارو و... از بزرگترین چالشهای پیش روی دولت یازدهم در حوزه سلامت بود.
بر همین اساس در ابتدای تصدی هاشمی بر وزارت بهداشت، اقدامی فوری جهت حل بحران دارو و بازگشت قیمت آن به سال ۹۱، مهمترین ماموریت وی در نظر گرفته شد و به این ترتیب بود که "بازگشت آرامش به حوزه دارو" به عنوان یکی از دستاوردهای دولت در پایان یکصد روز کاری، خبرساز شد.
آغاز جراحی در وزارتخانه بیمار
بعد از این تغییرات و ایجاد ثبات نسبی در حوزه دارو و درمان مردم، زمزمههای جراحی در وزارتخانهای که وزیر آن را "بیمار" میخواند، آغاز شد.
بر همین اساس بود که در ۱۵ اردیبهشت ۹۳ طرح تحول نظام سلامت که از محورهای شعارهای انتخاباتی رییس جمهور نیز بود، با اولویت "درمان" به عنوان اقدام اورژانسی نظام سلامت و با هشت بسته درمانی و با هدف تحقق اهداف بر زمین مانده برنامه پنجم توسعه و ارتقای وضعیت بهداشت و درمان مردم آغاز شد.
افزایش پوشش بیمه سلامت و کاهش هزینه بیماران در بیمارستانهای وزارت بهداشت از جمله مباحثی بود که در ابتدای طرح تحول بر آن تاکید شد و به این ترتیب بود که در قالب این طرح حدود ۱۱ میلیون تن بیمه شدند و به اذعان مسوولان امر سطح پوشش بیمه سلامت به حدود ۹۵ درصد رسید.
اقدام بعدی که بسیار هم بر آن تاکید و خط قرمز وزارت بهداشت در تمام این چند سال مطرح شد، کاهش سهم مردم در پرداخت هزینههای بستری بود؛ به طوری که در ابتدای امر به اذعان مسوولان پرداختیهای مردم در بیمارستانهای وزارت بهداشت از ۳۷درصد به سه درصد برای روستاییان و شش درصد در شهرها رسید.
عملیات نوسازی بیمارستانها و افزایش تختهای بستری
عملیات نوسازی بیمارستانها و افزایش تختهای بستری (ساخت بیش از ۳۰هزار تخت بیمارستانی و افزایش ۵۰ درصدی تختهای مراقبت ویژه)، طرحهایی برای ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و همچنین مقیمی پزشکان، ساخت بیش از ۲۵۰ کلینیک ویژه، تحول در اورژانسهای بیمارستانی و پیش بیمارستانی بویژه در پایگاههای اورژانس هوایی، رایگان کردن زایمان طبیعی و راهاندازی مراکز درمان ناباروری دولتی و ... از جمله اقدامات تحولی در حوزه درمان بود.
در حوزه بهداشت نیز کمی کار سختتر بود و بالطبع بروز نتایج آن هم به سرعت اقدامات درمان و البته ملموس نبود، اما در هر حال علاوه بر از سرگیری برنامه مکملیاری برای گروههایی نظیر روستاییان و دانشآموزان و ورود واکسن پنتاوالان به برنامه واکسیناسیون ملی و اقداماتی از این قبیل، شاید بتوان تکمیل شبکه بهداشت و توسعه آن به شهرها و البته راهاندازی پرونده الکترونیک سلامت را از جمله اقدامات هاشمی در این دوره وزارت بهداشت خواند.
سی و چند سال بعد و بازطراحی شبکه بهداشت
در همین راستا بعد از حدود سی و چند سال فعالیت شبکه بهداشتی کشور، بازطراحی آن با توجه به ساختار جمعیتی و تغییر سیمای بیماریها، کلید خورد. به این ترتیب بسته خدمات سلامت روان و آسیبهای اجتماعی، مشاوره تغذیه، خدمات مراقبتهای دهان و دندان و همچنین مبارزه با بیماریهای غیرواگیر وارد شبکه بهداشت شد.
همچنین تلاش شد شبکه بهداشت به شهرها و بویژه حاشیه شهرها وارد شود و در این راستا پایگاههای سلامت و مراکز جامع خدمات سلامت طراحی و اجرایی شد و طبق آخرین آمار ارایه شده تا کنون حدود ۵هزار پایگاه سلامت و ۲هزار مرکز جامع خدمات سلامت راهاندازی شده است. همچنین به اذعان مسوولان وزارت بهداشت تا کنون برای حدود ۶۵ تا ۷۰ میلیون ایرانی پرونده الکترونیک سلامت تشکیل شده و در همین قالب نیز خدمات زیادی ارایه شده است.
در مجموع میتوان گفت که تغییرات و برنامههایی که بخشی از آنها به اذعان خود وزیر بهداشت هم "ریسک" بود، از جمله بازنگری در کتاب تعرفهها، در دوره وزارت سیدحسن قاضیزاده هاشمی و البته با تایید شرکایش در دیگر ارکان موثر در نظام سلامت، کلید خورد و به این ترتیب بود که اجرای "تحول سلامت"، پناهی شد برای دستتنگی بیماران و تحول در سیمای سلامت ایرانیان.
البته در ادامه کار به دلیل آنچه که کمبود اعتبارات مالی مطرح شد، برخی از بستههای طرح تحول بویژه در حوزه درمان، تعدیل یافته و یا به قولی اصلاح شدند.
بازگشت به وزارت بهداشت بعد از ۲۰ سال
در دولت دوازدهم نیز "هاشمی" مجددا به مجلس معرفی و با رای بالای نمایندگان، فعالیتش در وزارت بهداشت را ادامه داد. اما در ادامه راه به دلیل آنچه که "عدم هماهنگی با سازمان برنامه و بودجه" و فراهم نشدن اعتبارات مربوط به طرح تحول عنوان شد، استعفا داد.
اوایل دی ماه امسال نیز با پذیرش استعفای هاشمی از سوی رییس جمهور، دکتر سعید نمکی دارای دکترای ایمنولوژی به عنوان سرپرست وزارت بهداشت معرفی شد. وی پیش از این و حدود بیش از ۲۰ سال قبل، معاون بهداشت وزارت بهداشت بوده است.
طرح تحول نظام سلامت در دولت یازدهم و دوازهم با هدف گسترش خدمات سلامتی و البته حفاظت مالی از شهروندان کار خود را آغاز کرد و در مسیر اجرا نیز چندین مرتبه مورد بازدید رییس و کارشناسان سازمان جهانی بهداشت قرار گرفت و تا این مقطع زمانی ادامه یافته است. اما با خداحافظی هاشمی از کابینه، سوال اساسی این بود که سرنوشت این طرح به عنوان بزرگترین پروژه اجتماعی دولت چه میشود و با توجه به تمام موافقان و مخالفانی که دارد، دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟. سوالی که سعید نمکی - سرپرست وزارت بهداشت اینگونه به آن پاسخ داد: «طرح تحول نظام سلامت طرح دولت روحانی است و ما هم با قوت و شدت آن را پیش میبریم. بر این اساس در زمینه برنامهها و اقدامات برای کاهش هزینههای کمرشکن، توسعه زیرساختها، تامین داروهای اساسی بیماران خاص و صعب العلاج، ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و ... که از پکیجهای طرح تحول بودند با شدت بیشتر ادامه خواهند یافت.» ایسنا
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید