استاندارد جهانی؛ نیاز مردم یا نگاه مسئولین در بهداشت و درمان
اگر بخواهیم در حوزه مسائل بهداشت و درمان ارزیابی واقعی داشته باشیم، باید مسائل را از دید مردم بررسی کنیم. متاسفانه خواسته یا نا خواسته و به عمد یا سهو مسیر اشتباه با دیدگاهی اشتباهیتر مسیر زندگی مردم را به ناسلامتی سوق میدهد و هر چه زمان میگذرد با صرف هزینههایی سنگین تر از هدف دورتر میشویم و ظاهرا مسئولین ما وارد اتوبانی شدهاند که دوربرگردان ندارد.
مگر نه این است که نیاز مردم در حوزه بهداشت و درمان سلامتی است و مگر نه این است که پیشگیری بهتر از درمان است؟
آنچه مردم خواستار آن هستند بیمار نشدن است اما آنچه مسئولین دنبال میکنند درمان کردن است.
اگر امروز ایران سرآمد تصادفات و تلفات انسانی و مرگ و آسیبهای ماندگار جسمی و روحی حاصل از آن است و مرگ سالیانه نزدیک به ۲۰ هزار نفر و صدمات جدی و مصدوم شدن بیش از ۳۰۰ هزار نفر را شاهد هستیم. چقدر مسئولین دغدغه رسیدن به استاندارد جهانی را دارند.
اگر امروز سرطان در کشور در حال افزایش است، چقدر مسئولین دغدغه کاهش این سرعت رشد را دارند و چرا تولید واردات و مصرف سیگار را محدود نمیکنند؟
مسائل مهمی که در حوزه سلامت از دیدگاه مردم وجود دارد، وجود عوامل بیماریزای قابل پیشگیری است که منجر به تولید بیماری میشود.
تصادفات جادهای، بیماریهای قلب و عروق، سکته های قلبی و مغزی ، فشار خون، دیابت
چاقی، کبد چرب، کیست هیداتیک همگی قابل پیشگیری هستند. بیش از نیمی از سرطانها با دستورات بهداشتی و رژیم غذایی صحیح و منع مصرف سیگار و الکل قابل پیشگیری است.
دولتمردان آمار بدهند از نظر توجه به تغذیه مردم با مصرف استاندارد مواد غذایی و دسترسی و آموزش آنان چقدر هزینه کرده اند و چقدر تلاش آموزشی صورت گرفته اند تا روشهای تغذیه ای صحیح را ترویج دهند.
در مورد منع مصرف سیگار چه کرده اند و در مورد پیشگیری از تصادفات و رسیدن به استاندارد کشورهای پیشرفته چه اقداماتی صورت گرفته و چه پیشرفتهایی حاصل شده است؟
کیست هیداتیک یکی از علل مهم بستری و جراحی و اشغال تخت بیمارستانی است و راه پیشگیری از آن بسیار راحت و کم هزینه است.
همه میدانند هزینه درمان زیاد است و عدم حصول نتیجه متناسب با هزینههای هنگفت از مشکلات درمان در تمام کشورهای دنیاست.
مشکل اقتصادی مردم و دولت و محدودیت شدید منابع و بی نهایت بودن هزینه درمان مشکل جدی جهانی حتی در کشوهای آمریکا و انگلیس و آلمان است.
عدم توزیع مناسب خدمات درمانی و رعایت نشدن عدالت در سلامت از مشکلات جدی سلامت در کشور ماست بیش از یک چهارم امکانات درمانی در پایتخت تجمع یافته است بطوری که روز به روز امار خدمات بیهوده و القایی زیبایی افزایش می یابد در حالیکه در مناطق کم برخوردار مردم محتاج خدمات حیاتی سلامت هستند.
ولی آنچه دغدغه مسئولین است، ساخت بیمارستان و افزایش تختهای بیمارستانی واردات تجهیزات پزشکی گران قیمت و داروهای مختلف گران قیمت و مکملهای رنگ وارنگ که نتیجه چندانی هم برای آنها متصور نیست میباشد.
رسیدن به استانداردهای جهانی از نظر افزایش تعداد تخت بیمارستانی دستگاههای مختلف پزشکی و آمار پزشک به جمعیت در حد کشورهای پیشرفته از دغدغه های جدی مسئولین ماست
تولید مقالات با ایندکس معتبر جهانی چقدر برای مسئولین جذاب و دلرباست.
ارائه خدمات تخصصی و فوق تخصصی با قیمت نازل و با دسترسی آسان بدون افزایش قیمت در حد چیپس و پفک جزو دغدغههای اصلی دولت است واقعا آیا دغدغه مردم هم همینهاست.
افزایش تعداد پزشک و نه کیفیت آموزش و افزایش راهیابی به دانشگاهها و تعداد دانشجوی پزشکی دغدغهای است که طرح دو فوریتی میطلبد در حالی که پزشک بیکار و آمار مهاجرت پزشکان صدای همه را درآورده است .
و طبق آمارها هزینه آموزش هر سال دانشجوی پزشکی بیش از یکصد میلیون تومان است.
در آمارها اعلام میشود هر ایرانی بطور متوسط ده نوبت به پزشک مراجعه میکند و تقریبا یک دهم ایرانیها یعنی بیش از ۸ میلیون نفر در سال در بیمارستان بستری میشوند و هر کدام بطور متوسط سه روز در بیمارستان اقامت دارند.
تقریبا دو درصد جمعیت کل کشور و نزدیک به پنج درصد جمعیت فعال کشور در حوزه درمان شاغل هستند.
نزدیک به ۱۰۰۰ بیمارستان با بیش از ۱۴۰ هزار تخت بیمارستانی در کشوروجود دارد.
نزدیک به ۱۰۰۰ بیمارستان با بیش از ۱۴۰ هزار تخت بیمارستانی در کشوروجود دارد.
بیش از ۵۰۰ دستگاه سی تی اسکن، بیش از ۲۵۰ دستگاه ام آر آی، بیش از ۲۵۰ دستگاه آنژیوگرافی و بیش از ۴۰۰۰ دستگاه سونوگرافی و رادیولوژی در کشور وجود دارد .
نزدیک به ۱۵۰ هزار پزشک و دندان پزشک در کشور حضور دارند که گفته می شود حدود یک سوم اینها یا مهاجرت کرده و یا در کاری غیر از طبابت مشغولند.
این آمارها در صورتی است که به اصطلاح با استانداردهای جهانی فاصله داریم و لازم است چیزی در همین حدود یا کمی بیشتر در این زمینه سرمایه گذاری کنیم تا به آنچه استانداد جهانی مد نظر آقایان هست برسیم.
خیلی جالب است که برنامهریزی مشخصی هم نیست که تا چه سالی و با چه هزینهای؟
با هزینه هر تخت بیمارستان، هزینه تربیت هر پزشک، هزینه خرید هر دستگاه پزشکی و ... چه اندازه میتوان کار پیشگیری انجام داد؟ و نباید از نظر دور داشت که هر چه تعداد پزشک بیمارستان و دستگاهها بیشتر شود، بیمار بیشتری هم تولید و هزینه بیشتری را هم طلب خواهد کرد.
و آنگاه کیست که نداند با سرعت سرسام آور رشد تکنولوژی همه این هزینه ها فقط چند سال بیشتر کارایی نداشته و در مورد تجهیزات در حد چهار پنج سال و در مورد ابنیه اگر با کیفیت عالی ساخته شوند هر سی تا پنجاه سال و در مورد نیروهای تخصصی حد اکثر تا بیست و پنج الی ۳۰ سال باید کلا تجدید شوند.
اگر کل بودجه کشور را هم به این بخش اختصاص بدهیم بعید میدانم به این زودیها به استاندارد مورد نظر برسیم.
نمیدانم آیا واقعا باید به استاندارد برسیم یا نه و انتخاب این مسیر صحیح است یا نه ولی این را به خوبی میفهمم که اگر قرار به رسیدن به استاندارد باشد دو چیز اصل است: اول، توجه به بودجه و امکانات و دوم، هزینه فایده هزینههای انجام شده
آیا برای رسیدن به استاندارد باید از گرانترین قسمت و جایی که کمترین هزینه فایده را دارد شروع کرد یا بر عکس؟
آیا هزینه فایده در بهداشت و پیشگیری بیشتر است یا در درمان و آیا بهداشت و پیشگیری عاقلانهتر و ارزانتر است یا درمان؟
از قدیم گفتهاند که هزینه کردن در پیشگیری و بهداشت سرمایه گذاری است و هزینه نیست. اما آنچه عدم تمایل به این بخش را سبب میشود نه عدم توجه و ندانستن موارد پیشگفت است بلکه سرمایه گذاری در این بخش زودبازده نیست. در این مسیر نه میتوان آمارهای دهان پرکن و گول زننده درآورد و نه میتوان کارناول شبیه عروسی و جهازکشان دستگاه ام.آر.آی راه انداخت. کار کردن در این بخش مرد میدان میخواهد و ایثار و از خودگذشتگی و دل بستن به پاداش اخروی چرا که نه مورد اقبال مسئولین است و نه دردمندی که هنگام رهایی از درد تشکر کند. باید تن به کار داد و بخور بخور و بریز بپاش و .... در کار نیست و تقدیر فقط از جانب خالق یکتاست و حتی کسی که به یمن این خدمات به سلامتی دست یافته، نا آگاه از این خدمت است.
ولی پس از چند سال کار مستمر برگشت سرمایه به همین مردم است و دیگر نیاز به بیمارستانهای عریض و طویل و دستگاههای فراوان تشخیصی و وسایل گران قیمت وارداتی به حداقل ممکن میرسد و با این روش به استاندارد واقعی جهانی یعنی سلامتی و افزایش طول عمر میرسیم و با استانداردهای غیرواقعی و ظاهری و عوام فریب ته دل تخت و تعداد پزشک به جمعیت و تعداد دستگاه ام.آر.آی و تعداد موارد پیوند کلیه و .... از جهان عقب میافتیم و به این عقب افتادگی افتخار میکنیم.
اینجاست که بین نگاه مسئولین و سیاستگذاران نسبت به مسائلی که مردم با آنها دست و پنجه نرم میکنند، فاصلهای فراوان وجود دارد. مردم از مشکلات تغذیهای و سبک زندگی معیوب تحمیل شده توسط همین سیاستها رنج میبرند ولی آنها برای مردم بیمارستان میسازند.
مردم از استرس روزمره در زندگی و بیکاری و فقر رنج میبرند و دغدغه آنها خرید دستگاه ام.آر.آی و سی تی اسکن است.
مردم مشکل دسترسی به مواد غذایی سالم دارند و آنها به فکر خرید دستگاه آنژیوگرافی هستند...
بنا بر این مسائل حوزه سلامت برای مسئولان قابل فهم و درک نیست. یکی از دلایل ایجاد این شرایط این است که مسئولین ما با مردم فاصله زیادی دارند و نگاه آنها به سلامت یا تقلیدی است و یا غرق در بینشهای نادرست و ناآزموده هستند و بین مطالبهگری مردم و تفکر مسئولان فاصله زیادی وجود دارد. مسئولان نتوانستند با تفکر و برنامهریزی خلاقانه این مسائل را بشناسند و در مورد آنها برنامهریزی کنند.
اراده برای حل مشکلات سلامت باید در سطح ملی مطرح شود، در غیر این صورت هرگونه فعالیت تنها به تمسخر گرفتن سلامت مردم است.
روی این سخن با نمایندگان محترم ملت و وزارت بهداشت و درمان و سازمانهای بیمهگر دولتی است.
دوباره به راه رفته بیندیشید شاید برگشت و دور زدن از اتوبان یکطرفه که با سرعت در مسیر غلط در حرکت هستید، تنها راه نجات گرفتاری مردم باشد.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید
1 نظر
ناشناس
۴ دی ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۶
حقیقت محض بود