اوضاع مالی پزشکان خیلی خوب است...
تماس که برقرار شد، صدای آشنایی از آن سوی گوشی بدون مقدمه گفت: «امسال کمی زودتر شروع کردیم!» یکی از کارمندان عالیرتبه و بازنشسته شهرداری شهرمان بود که در امور خیریه فعال است و هر ساله برای عید، اقدام به جمع آوری کمکهای مردمی و تقسیم بین خانوادههای بیبضاعت میکند. احتمالا میدانست که امسال آنقدر وضع دهنده و گیرنده خراب است که اگر دیر بجنبد، ممکن است نتواند به اندازه کافی کمک جمعآوری نماید...
گفتم: «به دلیل اورژانسی بودن وضعیت سیلزدگان، آنها در الویت هستند و انشاءالله چند روز آینده در حد وسع خویش واریز خواهم کرد.»
پیش از قطع تماس، انگاری چیزی یادش افتاده باشد. سراسیمه گفت: «ضمنا و لطفا «تورم» را هم لحاظ فرمایید!»
من بلافاصله پاسخ دادم: «حتما... 8 درصد به مبلغ سال گذشته اضافه میکنم.»
با تعجب و گله گفت: «دکتر جان، با مبلغ سال پیش، الان نمیشه یک چهارم اون کمکها رو هم تدارک دید!!!»
گفتم: «من به تورم کاری ندارم. وقتی دولت «تعرفه» منِ پزشک رو تنها سزاوار 8 درصد افزایش میدونه، من هم تنها توان افزایش مخارج و هزینهها تا حد 8 درصد رو دارم. مردمی هم که از عدم افزایش عادلانه تعرفههای پزشکی بشکن میزنند و خوشحال میشوند، نباید از من انتظار بیشتری داشته باشند؛ نه بقال سر کوچهما که چشم به خریدهای بیشتر من دارد، نه مبل فروشی سر گذر، نه قصاب بازار، و... و نه همین کمکهایی که البته در راه رضای خداست، اما باید «باشد» تا «پرداخت شود»!!!»
لحظاتی سکوت برقرار شد و سپس دوباره ادامه دادم: «راستی حاجی، این جانشینان شما در شهرداری خیلی سختگیرند!»
پرسید: «چطور مگه؟»
گفتم: «با چند تا حکم دیوان رفته بودم تا بهشون بگم دریافت «عوارض شغلی» از پزشکان غیرقانونیه... کم مونده بود باهام دعوا بیفتن... آخرشم گفتن: «مگه پزشکها کم در میارن؟!»
بنده خدا دوست عزیزمان مبهوت ماند... ولی خدا رفتگانش را بیامرزد... بانی نوشتن این سطور شد.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید