باید آموخت
آمار ابتلا و مرگ به علت کرونا به سرعت در حال افزایش است. امید میبندم که اعداد جای مفاهیم انسانی را نگیرد. این که این ویروس نهایتا چند درصد محدود از مبتلایان و آن هم تنها افراد مسن و ناتوان را خواهد کشت، غیر انسانیترین جملهای است که در سالهای گذشته شنیدهام.
چگونه ميتوان هم انسان بود و هم اينگونه سخن گفت. هركدام از اين اعداد و درصدها نمايهاي از آمال و آرزوهايي است كه به راحتي بر باد ميرود. نشانهاي از زندگيهاي پر و فراز و نشيبي است كه باز خود را براي بهاري ديگر آماده ميكند و البته گواهي است بر جريان پرشور زندگي.
از چه كس بايد آموخت كه فرد همان جامعه است و جامعه همان فرد؟
چه سان بايد سخن گفتن را تمرين كرد و البته قبل از آن سكوت را؟
چگونه بايد فراگرفت كه كم كاري در آنچه كه بدان موظف و مكلف شدهايم، مصداق بارز خيانت است؟
آيا آنكه به احتكار و بي مسؤوليتي و دروغ پراكني و گرانفروشي و يا حتي اطلاع رساني نادرست ميانديشد، لحظهاي با اصالت خويش تنها شده است كه به خاطر آورد، آنچه كه بوده و شرمگين شود از آنچه كه هست؟
شايد بيشترين درس را بايد از خود ويروس كرونا گرفت؛ آنجا كه صادقانه به سرشت و طبيعت خويش وفادار است و جز آنچه كه هست نمينمايد.
برعكس ما آدميان مدتهاست كه از ذات و فطرت خويش فاصله گرفته، بدل به موجوداتي شدهايم كه حتي در بحرانيترين لحظات كه تشنه وجود يكديگريم، دست از خودخواهي و منفعت طلبي نميكشيم.
از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید