آموزش روشهای شکست دادن کشور خود در جنگ اقتصادی
توماس جی زیدل در داستان مدیریت lean بیمارستان از زبان مدیر بیمارستان میگوید: «در ایران، سیاستهایی که در حوزه سلامت طراحی شد، راهی درست برعکس را طی نمود؛ گرانسازی به جای ارزانسازی. تا قبل از طرح تحول، منِ جراح مطبی داشتم و با اخذ ۵۰ هزار تومان در مطب، جراحیهایی مثل خارج کردن توده چربی را به صورت سرپایی انجام میدادم. با شروع طرح تحول، مطبها را به ورشکستگی کشاندند و ما را مجبور کردند همان بیمار را در بیمارستان با حضور پرستار و نگهبان و خدماتی و آشپزخانه و راننده و تاسیسات و داروخانه و آزمایشگاه و بانک خون بستری کنیم و در اتاق عمل با حضور بیهوشی و تکنسین بیهوشی و اسکراب و سیرکولار، همان توده چربی را دربیاوریم تا بیمار ۲ هزار تومان بدهد و الباقی از منابع عمومی کشور داده شود. منتها به جای ۵۰ هزار تومان، میلیونها تومان...
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
ظاهرا ناف بشر را با جنگ در این دنیا بریدهاند. جنگها گاه همراه آتش و دود و خون است ولی همیشه همراه با تلاش برای تفوق اقتصادی. نکته اینجاست که در پشت زمینه هر جنگ گرم، جنگ اقتصادی در جریان است. آن هم نه فقط بین متخاصمین بلکه بین متحدین. بعد از اتمام جنگ گرم جهانی دوم، بلافاصله سه بزرگ (The Big Three) در تهران جمع شدند تا نقشههای جنگ اقتصادی را، این بار علیه همدیگر تنظیم کنند. چرچیل و روزولت و استالین آن روز در تهران در حال برنامهریزی جنگ جدید بین خود بودند.
آمریکا که جزو فاتحین جنگ آتشین بود، برای خود و ژاپن و کره جنوبی و کشورهای بلوک غرب نقشه جنگ اقتصادی کاملی را در مقابل بلوک شرق طراحی کرد.
دکتر رابرت موئر در کتاب روح کایزن مینویسد: «کایزن اساسا در آمریکا و حین جریان جنگ جهانی دوم شکل گرفت. بدلیل نیاز جبهه ها به تجهیزات جنگی، دولت یک سری برنامه تحت عنوان آموزش در صنعت (Training Within Industry) یا TWI را به مرحله اجرا گذاشت که حاصل آن تولید انبوه سلاح با کمترین هزینه ممکن بود و با همان تجهیزات و امکانات قبلی بود. این دستور به صورت یک متدولوژی لازم الاجرا در ژاپن تحت عناوینی چون lean management و یا Toyota Production System بدست دمینگ و تایچی اوهنو گسترش یافت و باعث شد که غولهای اقتصادی عظیمی از خاکستر جنگ بلند شوند که به این آسانی قابل رقابت نیستند.»
توماس جی زیدل در داستان مدیریت lean بیمارستان از زبان مدیر بیمارستان میگوید: «اما در ایران، سیاستهایی که در حوزه سلامت طراحی شد، راهی درست برعکس را طی نمود؛ گرانسازی به جای ارزانسازی. تا قبل از طرح تحول، منِ جراح مطبی داشتم و با اخذ 50 هزار تومان در مطب، جراحیهایی مثل خارج کردن توده چربی را به صورت سرپایی انجام میدادم. با شروع طرح تحول، مطبها را به ورشکستگی کشاندند و ما را مجبور کردند همان بیمار را در بیمارستان با حضور پرستار و نگهبان و خدماتی و آشپزخانه و راننده و تاسیسات و داروخانه و آزمایشگاه و بانک خون بستری کنیم و در اتاق عمل با حضور بیهوشی و تکنسین بیهوشی و اسکراب و سیرکولار، همان توده چربی را دربیاوریم تا بیمار 2 هزار تومان بدهد و الباقی از منابع عمومی کشور داده شود. منتها به جای 50 هزار تومان، میلیونها تومان. این بار یک ایرانی که در شمال کشور زندگی میکند بدون اینکه خبر داشته باشد بهخاطر عمل لیپوم یک بیمار در جنوب کشور فقیر شد و بیمه ها ورشکست شدند. و البته با این حجم روانه کردن افراد به بیمارستانها، موج بیمارستانسازی و خرید تجهیزات و عقد قرارداد با پرسنل از محل درآمد اختصاصی شروع شد و بیمارستانهای مستظهر به بیمه ورشکسته، ورشکست شدند.»
پس میتوان به راحتی کشور خود را در جنگ اقتصادی به شکست کشانید و البته با کارت سلامت مردم هم بازی کرد تا دهان منتقدین را بست.
آخرین پیشنهاد رئیس جمهور هم در قالب تحولاتی که میخواهد در نظام سلامت ایجاد کند، این است که بیمار به همراه جراح دستشویی برود و پانسمان را خود جراح عوض کند و آمپول را پزشک بزند. یعنی قرار است میلیونها تومان برای اجابت مزاج بیماران و تعویض پانسمان و آمپول از کیسه ملت خارج شود.
رویکردهای مدیریتی صرفهجویانه و ارزانسازی در عین ارتقاء کیفیت، همان چیزی است که اخیرا رهبر انقلاب به آن تاکید کرده است، ولیکن از قرار معلوم در نگاه دولت به مدیریت نظام سلامت، دور بر مداری درست برعکس این است.
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید