همراهی انجمن جراحان عمومی ایران با رسول خادم و موسسه مهر و ماه
امیدوارم ارتباط پزشکان و هنرمندان تداوم داشته باشد

در ابتدای این میزگرد، مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار که به همراه دکتر مهرداد بهلولی اداره پنل را برعهده داشتند، گفت: «به عنوان یک داستان‌نویس همیشه پزشکان و جراحان یا شکافندگان بدن برای من خیلی جذاب بوده‌اند. وقتی تئودور ژیروکو نقاش مشهور فرانسوی قرن نوزدهم از اسب به زمین خورد، او دوست داشت در حین جراحی، داخل بدن خودش را در آینه ببیند. آن زمان هنوز ماده بیهوشی کشف نشده بود. هرچند او دو روز بعد از جراحی از دنیا رفت ولی کشف درون بدن همیشه برای آرتیست‌ها و ورزشکاران جذاب بوده است.» این نویسنده و داستان‌نویس تاکید کرد: «من به دلیل یک کاری که در دست انجام دارم، این روزها روی شاهنامه زیاد کار می‌کنم. یک از نکات جذاب برای من، همان سیمرغ شاهنامه است که درواقع از سیمغ که یک پزشک بوده، اقتباس شده و فردوسی با هنر خودش آن را به یک پرنده تبدیل کرده است. سیمرغ در شاهنامه فقط به زال ظاهر می‌شود و عمده آموزش‌هایش هم آموزه‌های پزشکی است. نظیر بستن زخم‌های رستم، تدبیر نبردها و ... .» وی افزود: «از سوی دیگر ما در سنت فرشته شناسی، فرشته رافائیل یا رافائل را داریم که فرشته مخصوص پزشکان است و با رنگ سبز شناخته می‌شود. حتی در مباحث زیبایی‌شناسی اینطور آمده است که رنگ سبز اتاق عمل پزشکان هم برگرفته شده از رنگ رافائل است. بهرصورت در فضای امروز جامعه ایران، این همبستگی بین پزشکان و جراحان و هنرمندان و ورزشکاران به شدت مورد نیاز است. جامعه به بال‌های خود بیش از پیش نیاز دارد. مخصوصا من امیدوارم این اتفاق، فقط به دیدار امروز ما منحصر نشود و در آینده هم در قالب ان‌جی‌اوها و موسسات و گروه‌ها بتوانیم از ارتباط ایجادشده بهره ببریم. به‌خصوص در ارتباط با فعالیت‌هایی که آقا رسول خادم و موسسه مهر و ماه انجام می‌دهند که من تا حدی در جریان تلاش‌های این عزیزان هستم و می‌دانم که چقدر زحمت می‌کشند و با تیم‌های پزشکی هم همکاری‌هایی دارند ولی من فکر می‌کنم که این همکاری‌ها می‌تواند خیلی بیشتر و هدفمندتر شود.»


همراهی انجمن جراحان عمومی با رسول خادم

دکتر مهرداد بهلولی دبیر دومین کنگره سالیانه انجمن جراحان عمومی ایران هم پس از صحبت‌های مهدی یزدانی خرم با اشاره به فعالیت‌های موسسه مهر و ماه و شخص رسول خادم گفت: «براساس تصمیم هیات مدیره انجمن پزشکان عمومی ما در همین جا اعلام آمادگی می‌کنیم که به طور کامل با موسسه مهر و ماه همکاری‌های لازم را داشته باشیم و اعضای هیات مدیره حتی آماده هستند که جهت هرگونه کمکی به نقاط محروم و دورافتاده کشورمان هم اعزام شوند.»


گاهی نسبت به پزشکان بی‌الطفاتی و بی‌انصافی می‌شود

احترام برومند مجری و برنامه‌ساز باسابقه و پیشکسوت گروه کودک تلویزیون و همسر زنده‌یاد داوود رشیدی هم در این برنامه گفت: «من همواره به وجود پزشکان ایرانی افتخار کرده‌ام و همیشه خدا را شکر می‌کنم که شما هنوز ایران را ترک نکرده‌اید و در کشور خودتان مانده‌اید، هستید و به مردم خدمت می‌کنید.» وی گفت: «من به تعداد اندکی که شاید قدر این موهبتی که در اختیار دارند را نمی‌دانند و جزو استثنائات هستند کاری ندارم ولی در مجموع آنچه ما در تمام این سال‌ها از پزشکان و جراحان کشورمان دیده‌ایم جز خوبی، عطوفت، مهربانی و همراهی نبوده است. متاسفانه گرفتاری‌هایی که در کشور ما وجود دارد ازجمله مشکلات اقتصادی که مردم با آنها دست به گریبان هستند باعث شده که گاهی نسبت به این قشر بی‌الطفاتی و بی‌انصافی هم بکنند و عدالت را رعایت نکنند و همه مشکلات را به گردن پزشکان می‌اندازند. البته این را هم من بگویم که گاهی برخی از پزشکان آن ارتباطی که باید را با بیمار و اطرافیان بیمار برقرار نمی‌کنند. من به عنوان یک مادر و یک مادربزرگ می‌خواهم بگویم ای کاش آن دسته از پزشکان هم خواهش کنم که این ارتباط را حفظ کنید. من یادم می‌آید یک زمانی ما زیر بازارچه نایب‌السلطنه ری زندگی می‌کردیم. پزشکی که تمام آن محله را پوشش می‌داد مرحوم دکتر سلیمی‌نژاد بود. ایشان در هر ساعت شبانه‌روز آماده بود که با آن کیف کوچک خودش بالای سر بیماران برود. من حس می‌کنم که آن زمان، پزشک برای ما قداست داشت. یعنی ضمن اینکه ما به پزشکان احترام می‌گذاشتیم و نمی‌خواستیم حریم بینمان از بین برود، در عین حال چقدر می‌توانستیم به آنها اتکا کنیم و چقدر آنها پشتیبان ما بودند. امیدوارم این ارتباط همیشه همینطور بماند.»


ما جامعه بیماری هستیم

حسین پاکدل بازیگر، مجری و برنامه‌ساز هم در این میزگرد گفت: «جراحان و پزشکان جزو طبقه‌ای هستند که انسان همیشه آرزو می‌کند که ای کاش هیچ‌وقت سر و کارش با آنها نیفتد ولی شخص خود من حداقل چهار پنج بار کارم به اتاق عمل کشیده شده است و اگر امروز هستم، مدیون پزشکانی هستم که سلامتی را به من برگردانند.»
وی اظهار داشت: «من می‌خواهم در چندجمله مساله‌ای را بگویم که فکر می‌کنم یک از معضلات جامعه ماست. واقعیت این است که جامعه ما به سلامت جسم بسیار نیاز دارد. اما اگر سلامت روح و روان نداشته باشد، این جسم سالم به هیچ دردی نمی‌خورد. اگر می‌بینید دوستان برگزاری این کنگره از تعدادی هنرمند هم دعوت کرده‌اند، نشانه‌ای است از اینکه هنرمندان ما هم به نوعی جراح هستند. البته جراح روح و روان. آثاری که هنرمندان خلق می‌کنند، جامعه را به پیش می‌برد. ما بدون هنر و اندیشه هیچ نیستیم حتی اگر سلامت‌ترین جامعه را داشته باشیم. با خودمان تعارف نکنیم. ما جامعه بیماری هستیم و نیاز به کار در این زمینه داریم. آموزش و پروزش ما بخش آموزش را به شکل الکن ادامه می‌دهد ولی راجع به پرورش انسان مطلقا هیچ تلاشی نمی‌شود. جامعه هیچ تلاشی نمی‌کند. در جامعه ما دائم به هنر، سینما، کتاب، شعر، موسیقی و ... گیر داده می‌شود و عین خیالمان هم نیست. حواسمان نیست که بچه‌های ما چگونه درحال بزرگ شدن هستند. اگر هم هنر بخواهد به این بخش‌ها ورود کند، به راحتی به آن انگ می‌زنند.» حسین پاکدل ادامه داد: «تعارف را کنار بگذاریم. ما عادت کرده‌ایم که زود عادت کنیم. به همه چیز عادت می‌کنیم و اگر یک نفر پیدا شود و بخواهد کمی تغییر در دایره این چرخه ایجاد کند، قبل از اینکه قانون یا دستگاه‌های مجری و سیاستگذار فرهنگی بخواهند درباره او نظری بدهند، خودمان با آن مقابله می‌کنیم. این نشانه یک بیماری است. هر هنرمندی که بیشتر تلاش می‌کند را بیشتر می‌زنیم. من فکر می‌کنم در این بخش‌ها نیاز به جراحی داریم.»


هنر بیمار بودن، هنر پزشک بودن

مریم حسینیان نویسنده کتاب نئوهاوکینگ‌ها که چهارسال پیش بخاطر بیماری کنسر به بیمارستان مراجعه کرده بود و توسط دکتر مهرداد بهلولی مورد عمل جراحی قرار گرفته بود گفت: «من خیال می‌کنم که در طول این چهار سال من با پزشک خودم جناب دکتر بهلولی مانند یک خانواده شده‌ایم.» وی ادامه داد: «چیزی که باعث شد من کتاب نئوهاوکینگ‌ها را درباره بیماران مبتلا به کنسر بنویسم، رابطه بین بیمار و پزشک بود. به نظر من این رابطه بسیار عجیب است. من می‌خواهم به دو عبارت «هنر پزشک بودن» و «هنر بیمار بودن» اشاره کنم. من می‌توانم بگویم که در طول درمان، هنر بیمار بودن را داشتم که بتوانم با پزشکانم ارتباطی بگیرم که درعین حال که واقعیت‌ها را بدانم ولی آسیب زیادی هم نبینم. از طرفی پزشک من هم این هنر را داشت که مسیر را طوری پیش ببرد که من احساس نکنم که در دست‌اندازهای عجیب و غریبی دچار شده‌ام.» حسینیان با ذکر خاطره‌ای از عمل جراحی هایپک خود گفت: «در بخشی از کتاب، من به لحظات قبل از بیهوشی خودم اشاره می‌کنم که آقای دکتر یک لحظه پیش من آمدند و گفتند من بروم یک چای بخورم و برگردم. انقدراین صحبت و تصور آن لیوان چای، حس خوشایندی را برای من رقم زد که من یک فصلی از کتابم را با عنوان «معجزه چای» اسم‌گذاری کرده‌ام.» وی گفت: «این ارتباط و هنر بیمار بودن و هنر پزشک بودند آسان به دست نمی‌آید و کلمه‌ها، هنر، هنر تجسمی، سینما، تاتر و ... همه اینها در درک متقابل بیمار و پزشک دخیل هستند. من بخاطر دارم در دوسه روز اول پس از جراحی هایپک که روزهای سختی هم هستند، خیلی کابوس می‌دیدم. وقتی دکتر را می‌دیدم، من اصلا از درد جسمی با ایشان صحبت نمی‌کردم و فقط از کابوس‌ها و تصاویری که در خواب می‌دیدم با ایشان صحبت می‌کردم. به یاد دارم که در هر ویزیتی من و آقای دکتر درباره مسائل مختلف سیاسی اجتماعی روز و کتاب و ... صحبت می‌کردیم و من فکر می‌کنم که این نکته بسیار مهمی در تحمل آن روزهای سخت بود و همین باعث شد که این ارتباط به شکلی پیش برود که من امروز اینجا هستم و از جراحی هایپک که برای خیلی از بیماران ممکن است ترسناک باشد، به عنوان یک خاطره یاد می‌کنم و حتی گاهی اوقات به بعضی قسمت‌هایش هم می‌خندیم. باز هم تکرار می‌کنم که هنر بیمار بودن و هنرپزشک بودن، بسیار مهم است و من آرزو دارم که در بیمارستان‌های کشور روی این مقوله منتال کار شود و من فکر می‌کنم اگر این ارتباط در مسیر درست خودش قرار گیرد، حداقلش این است که تحمل سخت‌ترین بیماری‌ها برای بیمار و اطرافیانش آسان‌تر می‌شود.»


سروش، فرزندخوانده دکتر سیاوش صحت!

سروش صحت، نویسنده، کارگران و بازیگر سینما و تلویزیون هم در صحبت‌های خودش گفت: «من خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم. ای کاش پدر و مادر من هم در آسمان‌ها این لحظه را ببینند. چون خیلی دلشان می‌خواست که من دکتر شوم ولی من درسم خوب نبود. وی گفت: «در این میزگرد نویسندگان بزرگی حضور دارند ولی من هم گاهی یک فیلمنامه‌هایی نوشته‌ام و به واسطه آنها، فیلنامه‌نویسی هم درس می‌دهم. در کلاس فیلمنامه‌نویسی یکی از مهمترین چیزهایی که می‌گویم این است که سعی کنید نوشته‌هایتان دراماتیک شود. بچه‌ها می‌پرسند دراماتیک یعنی چه؟ من می‌گویم دراماتیک یعنی اینکه چه چیزی را و به چه اندازه باید برداشت و چه چیزی را و به چه اندازه باید گذاشت که بماند. سعدی این مورد را خیلی خوب گفته‌ است. می‌گوید: دو چیزی طیره عقل است. دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی. این یعنی دراماتیک کردن. پزشکان جراح، وجود ما و جسم ما را دراماتوژی می‌کنند. یعنی تشخیص می‌دهند که چه بخش‌هایی باید بماند و چه بخش‌هایی باید خارج شود تا شخص بتواند به حیات خودش ادامه دهد و اتفاقا این کار را به زیباترین شکل ممکن هم انجام می‌دهند.» سروش صحت صحبت‌هایش را با ذکر یک خاطره و کلام طنز ادامه داد و گفت: «من از اینکه استاد بزرگوار جناب دکتر سیاوش صحت اینجا حضور دارند خیلی خوشحالم. آقای دکتر سیاوش صحت اصفهانی هستند، من هم اصفهانی هستم. من یک برادر دارم به نام سیاوش. اسم پسر آقای دکتر، خشایار است و من هم یک برادر دارم به نام خشایار ولی  متاسفانه هیچ نسبتی با آقای دکتر ندارم. اوائل آدم خیلی صادقی بودم و وقتی که مثلا به مطب دکتری مراجعه می‌کردم از من می‌پرسیدند که شما با آقای دکتر صحت نسبتی دارید؟ و من می‌گفتم نه. می‌گفتند پس برو بنشین. و برای شش یا هفت ماه بعد به من نوبت می‌دادند. از یک جایی پیش خودم گفتم من که برادرانم سیاوش و خشایار هستند و با پسر آقای دکتر صحت یعنی دکتر خشایار صحت که متخصص قلب هستند هم در یک مدرسه درس خوانده‌ایم. خوب است از این به بعد بگویم با دکتر صحت نسبت دارم. بنابراین وقتی از من سوال می‌کردند، می‌گفتم بله، من پسر آقای دکتر صحت هستم. این مساله درهای زیادی را برای من بازکرد. نوبت‌دهی آنی شد و می‌گفتند همین الان بفرمایید داخل. تازه بعد که از مطب بیرون می‌آمدم هم می‌گفتند نیازی نیست بابت ویزیت پول بدهید. آقای دکتر صحت استاد ما هستند و ... الان هم از آقای دکتر صحت می‌خواهم که اجازه بدهند من کماکان این رویه را ادامه بدهم. شما مرا به فرزندخواندگی قبول کنید و من هم با افتخار بگویم که پسر آقای دکتر صحت هستم.» سروش صحت در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «خیلی وقت‌ها در جامعه ما راجع به پزشکان اجحاف شده و حرف‌های بدی زده شده است. اما من می‌خواهم یک موردی که خودم شاهد بودم و خیلی هم برای من تاثیرگذار بود را بگویم. حدود یک ماه پیش خانم فرشته صدر عرفایی بازیگر بزرگ کشورمان با من تماس گرفتند و گفتند یک کودک کار است که پدر و مادر خود را از دست داده و الان هم مبتلا به یک بیماری سخت شده است ولی از پس مخارج عمل برنمی‌آید. من چون با آقای دکتر امید رضایی دوست بودم و می‌دانستم که در بیمارستان جم کار می‌کنند، با ایشان تماس گرفتم و مساله را مطرح کردم. پنج دقیقه بعد دکتر رضایی تماس گرفتند و گفتند آقای دکتر بهلولی گفته‌اند که من این کودک را عمل می‌کنم و خودم هم دستمزدی نمی‌خواهم و فقط هزینه بیمارستان باید پرداخت شود. اتفاقا عمل بسیار سنگینی هم لازم بود. من گفتم راستش این شخص هزینه بیمارستان را هم ندارد. بعد از دقایقی مجددا تماس گرفتند و گفتند آقای دکتر بهلولی گفته‌اند که دستمزد نمی‌گیرد و هزینه بیمارستان را هم خودم پرداخت می‌کنم. من این مورد را بدون اجازه آقای دکتر بهلولی الان گفتم تا بدانیم ما در جامعه پزشکی چه انسان‌های بزرگی داریم که حتی نمی‌خواهند کارهایشان دیده و شنیده شود.»


تلخ‌ترین چیز، شنیدن خبر مهاجرت نخبگان کشورم است

در ادامه، امیر جدیدی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: «هروقت می‌شنوم که یکی از نخبگان کشور یا یکی از پزشکان تصمیم به مهاجرت از کشور گرفته است، تن و بدنم می‌لرزد. تلخ‌ترین چیز برای من، شنیدن خبر مهاجرت بزرگان و نخبگان کشورم است. من دست همه بزرگان و عزیزانی که می‌توانند به این سرزمین خدمت کنند و حتی اسباب مهاجرت در بهترین نقاط دنیا هم برای آنها مهیا است ولی مانده‌اند و به مردم ایران خدمت می‌کنند را میفشارم.»


جامعه پزشکی همواره مددرسان انسانیت بوده است

آوا مشکاتیان فرزند استاد پرویز مشکاتیان و نوه استاد محمدرضا شجریان هم در این میزگرد گفت: «آنچه در دل من بود، از زبان بزرگواران حاضر در این میزگرد گفته شد. بر هیچ کس از شما پوشیده نیست که در سال‌هایی که پدربزرگ من (استاد محمدرضا شجریان) در بستر بیماری بود، جامعه پزشکی با جان و دل از ایشان مراقبت کردند تا فروغ وجود ایشان بیشتر مانا باشد و ما بیشتر ایشان را در بین خودمان داشته باشیم. من این فرصت را مغتم می‌شمرم و همین جا از طرف همه اعضای خانواده‌ام از تک‌تک جامعه پزشکی بخصوص جناب دکتر عباسی، سرکار خانم دکتر استقامتی و جناب دکتر بهلولی قدردانی می‌کنم.» مشکاتیان ادامه داد: «ما از یک فرهنگی می‌آییم که 2 هزار سال پیش در نقش‌نگاره‌هایش اشاره شده است به اینکه انسانی فرازمند است که تن، روح و ذهن خودش را بتواند در راستای هم بطور متعالی پیش ببرد. من فکر می‌کنم که جامعه پزشکی همواره مددرسان انسانیت بوده است تا انسان بتواند تن خود را از بیم بیماری دور نگه دارد. جامعه هنری هم می‌تواند به تعالی روح و ذهن کمک می‌کند. من این هم‌پروازی و همنشینی را مبارک می‌دانم و امیدوارم همگی در جامعه‌ای که می‌دانیم از چه مشکلات وخیمی رنج می‌برد، در گفت‌وگوی با یکدیگر باشیم و بتوانیم اتفاقات خوبی را رقم بزنیم.»


پزشکان را هنرمند می‌دانم

سینا جعفری مدیر نشر ثالث گفت: «من پزشکان را هنرمند می‌دانم و بخصوص جراحان همه اعمالی که انجام می‌دهند، هنری است و من آنها را به مثابه یک مجسمه‌ساز می‌بینم. خیلی از پزشکان هم هنرمند هستند و کار هنر تجسمی انجام می‌دهند. من از همه پزشکان عزیز هنرمند دعوت می‌کنم که به گالری ثالث مراجعه کنند ما خیلی خوشحال می‌شویم که بتوانیم آثار این عزیزان را به نمایش درآوریم. ما مدتی پیش یک نمایشگاه گروهی از آثار جمعی از پزشکان برگزار کردیم و من خوشحال می‌شوم که بتوانم بار دیگر درخدمت این عزیزان باشم. همچنین کتاب‌فروشی‌های ما هم در خدمت شما عزیزان هست و خوشحال می‌شویم که شما را از نزدیک ببنیم.»


در وقت مشکلات، دست یکدیگر را رها نکنیم

ووریا غفوری، فوتبالیست سابق تیم استقلال گفت: «من به برگزارکنندگان این میزگرد دست‌مریزاد می‌گویم که چنین کاری انجام دادند. چیزی که مرا سوق داد که در این جمع ارزشمند حاضر شوم، این است که هروقت فردی از افراد جامعه که دچار مشکل و گرفتاری‌ شده و در مضیغه قرار گرفته و به ما مراجعه کرده و ما هم به پزشکانی همچون دکتر بهلولی و جمع دیگری از همکارانشان که در این سالن تعدادشان کم نیست معرفی کرده‌ایم، این عزیزان بدون لحظه‌ای تعلل و فکر کردن و خیلی سریع، کار آن بندگان خدا را راه‌انداخته‌اند و هر کمکی از دستشان برآمده انجام داده‌اند. این باعث شد که من هم امروز با افتخار در این جمع حاضر شوم و امیدوارم که انسان‌هایی اینچنین و منش‌هایی اینچنین در جامعه زیاد شود و همه ما در وقت مشکلات، دست یکدیگر را رها نکنیم.»


طب باستانی ایران، دانشی قابل افتخار

پوریا خادم، فرزند رسول خادم و موزیسین هم در این میزگرد گفت: «طب باستانی و ایرانی ما در زمان‌های گذشته بسیار قوی بوده است و مردم کشور به آن می‌بالیده‌اند اما متاسفانه امروز مردم را اطلاع چندانی از آن ندارند که چقدر از دانشی که غربی‌ها به نام خودشان تمام کرده‌اند از ریشه ایرانی آن گرفته شده است. به نظر من پزشکان ما اگر بتوانند در این مورد بنویسند و صحبت کنند و جامعه هنری بتوانند روایاتی که از بزرگان طب در کشور ما وجود دارد را به نمایش درآورند و به صورت عمومی‌تری به آحاد مردم نشان دهند تا مردم از پیشینه‌ای که طب باستانی ما داشته مطلع شوند، کار بزرگی است.»


لباس صنف پزشکی سفید است و مراقبت بیشتری می‌طلبد

دکتر حسن عباسی، متخصص ارتوپدی و هنرمند که ازجمله پزشکان حاضر در میزگرد هنر، جراحی و بیمار بود هم در سخنانی گفت: «هنر و پزشکی هر دو بیس علمی دارند. هر کار هنری درست مثل یک قطعه موسیقی ژوست، قطعا از نظر فیزیکی بر یک پایه درستی بنا شده است. در هنر تصویری هم همینطور است. اگر در بعد فیزیکی، نور و صدا و میزانسن و ... به درستی اجرا شوند، حتما یک کار هنری فاخر تولید خواهد شد. پزشکی هم به همین ترتیب است. شخص می‌تواند علم پزشکی و جراحی و تکنیک را یاد بگیرد ولی بعضی افراد زمینه‌های خاص و متفاوتی نسبت به دیگران دارند. مثلا ممکن است یک جراح نسبت به دیگران خوش‌ دست‌تر و متبحرتر باشد باوجودی که ازنظر علم و آگهی و دانش با دیگران همسان است. در اینجا هنری که آن جراح دارد، باعث می‌شود که کار او از دیگران متمایز شود. در هنرمند هم همینطور است.» دکتر عباسی صحبت‌هایش را با ذکر نقل قولی از استاد دکتر یلدا ادامه داد و گفت: «من نکته‌ای هم از استاد بزرگمان دکتر یلدا نقل می‌کنم. ایشان گفتند هر صنفی یک یونیفرم و لباسی دارد. لباس صنف پزشکی، سفید است و کوچکترین لکه‌ای روی آن بسیار نمایان است و بنابراین سعی کنید همیشه این را مدنظر داشته باشید. من هم همیشه به دوستان جوان‌ترم می‌گویم که ممکن است بعضی از لکه‌ها بر روی لباس‌های رنگی دیده نشوند ولی کوچکترین لکه‌ای در لباس سفید ما پزشکان خیلی به چشم می‌آید. خدا را شکر می‌کنم که اکثریت ما پزشکان حواسمان به این مساله هست.»


گم‌شده ما آموزش است

دکتر امید رضایی، پزشک و نویسنده هم در این میزگرد گفت: «به نظر من اگر فقط یکی از اتفاقاتی که همه روزه در شرایط عجیب کشورمان برای ما می‌افتد و خبرش منتشر می‌شود، برای یک نفر در سوییس یا استرالیا بیفتد، یک ترومای ماژور محسوب می‌شود و نیاز به تراپی دارد. ما در جامعه خودمان تحت فشارهای شدیدی هستیم و مردم هنوز به تعداد محدودی از گروه‌ها امیدوار هستند. یکی از این گروه‌ها جامعه پزشکی کشور و یک گروه‌ هم هنرمندان و فرهنگیان هستند. این گروه‌ها کسانی هستند که مردم هنوز آنها را دوست دارند و به آنها احترام می‌گذارند و فکر می‌کنند که این گروه‌ها باید به آنها کمک کنند.» این نویسنده پزشک ادامه داد: «همه ما می‌دانیم که سال‌هاست پزشکان کشور ما وضعیت خوبی ندارند. خود من در این مورد نوشته‌ام که نسل جدید پزشکان، امید و انگیزه و درنتیجه کیفیت لازم را ندارند و آن دسته از آنها هم که کیفیت لازم را دارند، احتمالا مهاجرت خواهند کرد.» وی افزود: «من فکر می‌کنم که گم‌شده ما آموزش است. من به عنوان کسی که هفت سال پزشکی عمومی خوانده‌ام، چهار سال تخصص داخلی و سه سال فوق تخصص آنکولوژی هماتولوژی خوانده‌ام که در مجموع 14 سال می‌شود، معتقدم که غیر از آموزش علمی را که همه آموزش می‌دهند ولی منش و آداب پزشک بودن را بصورت سیستماتیک آموزش نمی‌بینیم. ممکن است ما از شانس خوبمان یک استادی داشته‌ باشیم که رفتار و منش خوبی داشته باشد و ما هم او را الگوی خودمان قرار دهیم. ولی هیچ‌کس به من آموزش نداده است که مثلا یک خبر بد را چطور به مریض بدهم. یا اینکه اگر خودم به فکر خودکشی هستم، مطب بروم یا نروم؟ یا اگر مریض از من شکایت کرد، چطور با او برخورد کنم؟ ما اصلا آموزش درستی در این موضوعات نمی‌بینیم. اصلا به این موضوعات فکر نمی‌شود. در رشته‌های دیگر هم وضعیت به همین ترتیب است. احتمالا در هنرمندان و ورزشکاران هم همینطور است. اگر یک فوتبالیست در رشته خودش به موفقیت‌هایی دست یافت و به سطح ملی رسید، آیا از ابتدا آموزش‌های لازم را دیده است که برای رسیدن به قله باید چگونه رفتار کرد؟ به نظر من این یک خبر بد است که آموزش از سطوح بالا برای ما پیش‌بینی نشده و وجود ندارد. اما خبر خوب این است که ابزارهای ارتباطی خیلی خوب شده‌اند. نیازی نیست که حتما این آموزش‌ها در سطح آموزش و پرورش یا دانشگاه باشد. امروزه شبکه‌های اجتماعی وجود دارند. در هر سطحی که هستیم می‌توانیم در کنارش کارهای دیگری هم انجام دهیم. ازجمله همین کارهایی که ووریا غفوری، رسول خادم، مجتبی جباری و دیگران انجام می‌دهند. یا سروش صحت که کتاب‌فروشی‌های زنجیره‌ای باز کرده و فرهنگ کتاب‌خوانی را ترویج می‌دهد. ما می‌توانیم در هر جایی که هستیم، با فعالیت‌های جانبی، با درست بیمار دیدن و با آموزش خودمان اوضاع را بهتر کنیم. یادمان باشد که ما همیشه به آموزش احتیاج داریم.» دکتر رضایی اضافه کرد: «یکی از محاسنی که پزشکی برای من داشته، این بوده که توانسته‌ام از طریق پزشکی با هنرمندان آشنا شوم و بعضا سعی کنم که یک کار بهتری برای هنرمندان انجام دهم چون من فکر می‌کنم که هنرمندان، ریه‌های جامعه هستند. مطمئن باشید اگر ارتباط بین هنرمندان و پزشکان بهتر شود، برای همه و برای جامعه خیلی بهتر است.»


کمیته مسئولیت اجتماعی، همراه گروه‌های مرجع

آخرین شخصی که در این میزگرد صحبت کرد، دکتر محمدمهدی رضایی، جراح، شاعر و عضو هیات مدیره انجمن جراحان عمومی ایران بود. وی گفت: «هنر، مفهوم بسیار گسترده‌ای دارد و بنابراین ارائه یک تعریف از آن، کار دشواری است. شاید اگر ما بخواهیم هنر و هنرمند و یک اثر هنری ماندگار را تعریف کنیم، کارمان دشوارتر هم خواهد شد. اما من می‌خواهم به تعاریف بعضی بزرگان و هنرمندان بزرگ معاصر اشاره بکنم. مثلا میکل‌آنژ، اثر هنری واقعی را چیزی جز سایه‌ای از کمال خدا نمی‌داند. اسکاروایلد شاعر بزرگ ایرلندی می‌گوید هنر، کلید فهم زندگی است. ویکتورهوگو می‌گوید دانشمندان، علما و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی هستند اما شاعران و هنرمندان این راه را پروازکنان می‌پیمایند. و در نهایت به نظر من فردوسی، زیباترین تعریف از هنر را ارائه داده است. او می‌گوید آن جایی که هنر خار می‌شود، جادو ارزش پیدا می‌کند. هنر خار شد جادویی ارجمند / نهان راستی آشکارا گزند.» دکتر محمدمهدی رضایی ادامه داد: «تعاریف مختلفی از هنر وجود دارد اما اثر ماندگار و هنرمند ماندگار یک خصوصیتی دارد که مثل تفاوت قهرمان با یک پهلوان است. خیلی‌ها هستند که مدال‌های ورزشی داشته‌اند ولی کمتر جایگاهی مثل آقای رسول خادم و ووریا غفوری بین مردم پیدا کرد‌اند آنطور که مردم آنها را نه قهرمان بلکه پهلوان می‌دانند و این به‌واسطه خصوصیت‌های اخلاقی و چهارچوب‌های انسانی است که این عزیزان در زندگی خودشان در کنار قهرمان بودن دارند و اینها را ماندگار خواهد کرد. در میان هنرمندان هم به همین شکل است. ما هنرمند کم نداریم ولی برخی از آنها بخاطر نوع زندگی‌شان، ماندگار شده‌اند. من سعی کرده‌ام همین مفهومی که در چند جمله ارائه کردم را در ابیاتی هم بیاورم که می‌خوانم:
اوست نقاش ادب، نقش ستودن هنر است
غصه را خط زدن و شوق فزودن هنر است

گرچه زیباست گره گشایی از زلف نگار
گره از زندگی خلق گشودن هنر است

گوش کردن به نی و تار عراقی خوب است
داد حق از لب مظلوم شنودن هنر است

مدح شاهان گرچه منظوم شود نیست هنر
از می و مستی و از عشق سرودن هنر است

هنر آن نیست که یوسفی به چاه اندازی
از زولیخای جهان دل بربودن هنر است

درد تن مرحم و تریاک دوا خواهد کرد
درد را از دل بیمار زدودن هنر است

هنر آن نیست شب عیش کنارم باشی
روز سختی به کنار دوست بودن هنر است

ای که در بند خط و خال و زر و جایگهی
مثل ما باش که در بند نبودن هنر است

شاعری شغل عجیبی است نه نان دارد و نام
نام و نان را ز هنر جدا نمودن هنر است

عضو هیات مدیره انجمن جراحان عمومی در پایان اظهار داشت: «روز گذشته بنده پیشنهادی به هیات مدیره انجمن جراحان عمومی ارائه کردم که به تصویب رسید. اینکه ما در انجمن کمیته‌ای تحت عنوان کمیته مسئولیت اجتماعی داشته باشیم تا در سراسر کشور با گروه‌های مرجعی مثل هنرمندان و ورزشکارانی که کارهای عام‌المنفعه می‌کنند بتوانیم همراهی کنیم و ما هم دین خودمان را به جامعه ادا کنیم.»

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.