کرونا آمد و راند آموزش رزیدنتی را با خود برد
شیوع گونه جهش یافته ویروس کرونا تحت عنوان «اومیکرون» بهانهای شد تا پایگاه خبری پزشکان و قانون در ۲ گزارش قبلی خود، به مصائب ایجاد شده برای رزیدنتهای پزشکی در خلال شیوع کرونا بپردازد. در این گزارش که قسمت پایانی است، پای دردودل چند رزیدنت دیگر نشستیم تا تاثیرات مخرب کرونا را بر وضعیت آموزشی و معیشتی آنها منعکس کنیم.
یاد گرفتیم که بیمار را به صورت کتاب آموزشی ببینیم
یک رزیدنت ساکن در استان گیلان در خصوص علت انتخاب رشته پزشکی به «پزشکان و قانون» میگوید: «بینش خاصی نداشتم و بیشتر برای خدمت به جامعه این کار را انجام دادم. اینکه بتوانم فرد مفیدی باشم و درسی که میخوانم در حد توان کمکی به دیگران باشد. هدف من بیشتر خدمت رسانی بود، البته تشویق خانواده و حس خوبی که این کمک رسانی به انسان دست میدهد، هم تاثیرگذار بود.»
وی ادامه میدهد: «در دوران رزیدنتی سال بالاییهای خوبی داشتیم و از آنها یاد گرفتیم که چطور با سال پایینیها تعامل داشته باشیم. درواقع احترام به سال بالاییها و گرفتن دست سال پایینیها را در آن دوران یاد گرفتیم و در کنار آن درگیر بیمار بودن را آموختیم. اساتید و سال بالاییها، بیمار را به صورت یک کتاب به ما نشان دادند. یاد گرفتیم که بیمار را به صورت یک کتاب آموزشی ببینیم و در نظر داشته باشیم که تک تک جملاتی که میگوید، مهم است. شاید از نظر علمی، بیمار نتواند مشکلات خود را به درستی بیان کند اما باید به جملاتش دقت کرد و به احتمال قوی هر جملهای که بیمار میگوید، نکتهای دارد که باید به آن توجه کرد. قطعا در کتابها چیزی در مورد شکایتهای کمک کننده بیمار در راستای تشخیص بیماری وجود دارد و مطالب آن کتابها بر اساس تجربیاتی که از قبل وجود داشته، میتواند کمک کننده باشد.»
این رزیدنت تصریح میکند: «آن چیزی که من یاد گرفتم این بود که توجه به شرح حال بیمار خیلی اهمیت دارد. اساتید به ما یاد میدادند که 80 درصد تشخیص را باید با شرح حالی که بیمار میدهد، انجام داد. اساتید ما همچنین میگفتند که سعی نکنید فقط یک منظر بیمار را ببینید. مشکلات بیمار را باید در چندین وجه نگاه کنید و خلاصه همه اینها را درنهایت کنار هم جمع کرده و یک تشخیص درست دهید. این همه آن چیزی بود که در این دوران یاد گرفتم.»
وی ضمن اشاره به اثرات مخرب کرونا بر آموزش و معیشت رزیدنتها، میافزاید: «کرونا عوارض زیادی داشت و ما را از همه جنبهها دچار مشکل کرد. کمااینکه استان گیلان جزو چند استان اول درگیر کرونا بود و آمار و تلفات خیلی بالایی داشت. متاسفانه تحصیل ما به دوره خیلی بدی خورد. اواخر سال سوم تحصیلی بودیم و اصولا در این دوره باید درس میخواندیم. تایم مفیدی بود که متاسفانه به شیوع بیماری کرونا خورد و تقریبا 6 ماه را در بیمارستان خودمان نبودیم. چون بیمارستان ما به کرونا اختصاص پیدا کرد و کیسهایی که به ما میخورد، کیسهای کرونایی بود.»
تقریبا راند آموزشی نداشتیم
این رزیدنت خاطرنشان میکند: «بیماران خودمان را به بیمارستان دیگری میبردیم و بیمارستان خودمان اختصاصی کرونا شد و تقریبا میشود گفت که اصلا راند آموزشی نداشتیم. آموزش سال پایین هم ماند، در حالی که ما دیگر خودمان سال بالایی بودیم و باید به سال پایینیها آموزش میدادیم. آنهایی هم که باید به ما سال چهارم آموزش میدادند، نبودند. همه اینها باعث شد که لطمه زیادی بخوریم. بعد هم فضای بحران و استرس بود و آن امتحانی که مدام درخصوص برگزاری یا عدم برگزاری آن بحث بود باعث شد که خیلی خوب نتوانیم از آن سال و موقعیت استفاده کنیم.»
فرصت تجربه کردن بیمار از دست رفت
وی ادامه میدهد: «من سعی کردم که به این مشکلات توجه نکنم و با خود میگفتم هر چیزی که هست، بالاخره شرایط برای همه یکسان است. اگر شرایط سخت است برای همه سخت است و اگر راحت برای همه راحت است. مزیتی که داشت این بود که کشیکها کمی کمتر شد. درست است که از نظر تجربه کاری چیز جالبی نبود ولی حداقل توانستیم از لحاظ تئوری وقت بیشتری را بگذاریم و تئوری بیشتری یاد بگیریم. ولی تئوری یک قسمت قضیه است و قسمت عمده همان تجربه است که از بیمار کسب میشود و متاسفانه این فرصت برای ما از بین رفت. بیمارانی که ما باید می دیدیم، نبود و عملا همه بیمار کرونایی و ویزیت بیماران کرونایی بود. البته من سعی کردم در حد توان از کتابهای تئوری استفاده کنم و آموزش ببینم و خودم را از فضای آموزشی دور نگه ندارم و لطمه نخورم. اساتید و بیماران را که از دست داده بودیم. حداقل از لحاظ تئوری من سعی کردم مطالعه خودم را بیشتر کنم که از آن جنبه لطمه نخورم.»
کرونا کشیکها را به هم ریخت و سبک زندگی ما را عوض کرد
«سال اول دوره رزیدنتی خیلی متفاوت است. با توجه به اینکه در دوران اینترنی خیلی درگیر رشته داخلی شده بودم، میدانستم که این رشته علیالخصوص در سال اول به خاطر فیلدهای گسترده و تخصصی، سنگین است.»
این را یکی از رزیدنتهای رشته داخلی به «پزشکان و قانون» میگوید: «در ماه به صورت یک روز در میان کشیک بودیم، ولی چون با آمادگی وارد شده بودم، میتوانم بگویم که سال اول جزء بهترین سالهای رزیدنتی بود و فشار خیلی زیادی روی من نبود و با اشتیاق پیش میرفتم. کشیکها هم همینطور بود. خلاصه جزء بهترین سالها بود و باعث شد پایه من قوی شود. از سال دوم کمی سبکتر شدیم، هرچند که رشته داخلی در سال دوم هم تعداد کشیکها و مسئولیتهای زیادی دارد. درواقع میتوان گفت آن دورهای که ما رزیدنت بودیم، کل مسئولیت با سال دوم بود و سال سومیها زیاد درگیر نبودند.»
وی میافزاید: «از ابتدا هر کیسی را که میدیدم، سعی میکردم برای مورنینگ یا مطالعه خودم آن را خیلی خوب بخوانم. من سر کیس خیلی از مباحث را یاد گرفتم، طوری که مباحث خیلی سنگین را در همان سال دوم میتوانستم بدون کمک سال بالامدیریت کنم. این مساله خیلی برای من خوشایند بود، چون احساس تسلط میکردم. اواسط سال سوم بودیم که کرونا آمد و کل برنامهها را از نظر کشیک به هم ریخت و سبک زندگی ما را عوض کرد اما من از همان سال سومی یک برنامه داشتم که با آن شروع کردم و متاسفانه به آن نرسیدم چون بخش داخلی خیلی درگیر کووید بود و اکثرا رزیدنتهای داخلی و عفونی بخش کووید را مدیریت میکردند، لذا خیلی از برنامه عقب افتادم. هر روز و هر هفته برنامه ما و سایت کشیک تغییر میکرد و اگرچه کمی طول کشید تا بتوانم خودم را با شرایط سازگار کنم، اما بالاخره توانستم جمع و جور کنم. ما تا اسفند سال چهارم درگیر کووید بودیم، همچنان کشیک داشتیم و به بخش و درمانگاه هم میرفتیم.»
این رزیدنت رشته داخلی ضمن یادآوری روزهای سخت کرونا، تصریح میکند: «بهمن سال ۹۸ که کووید آمد، ما اواسط سال سوم بودیم، کشیکها کمتر شده بود و فرصت مطالعه داشتیم. اما وقتی کووید آمد، رزیدنتهای سال یک و ۲ از گردانه کووید خارج بودند و همه چیز به عهده سال سوم و خیلی کم به عهده سال چهارم بود. تمام سایت کووید را بخشهای داخلی و عفونی پوشش میدادند و البته بیشتر داخلی، چون بخش عفونی مرکز ما کم بود و بیشتر صحبت این بود که حتما باید ارشد در بخشها حضور داشته باشد، لذا تمام مسئولیت کووید با ما بود و تا حدود اواخر خرداد، اصلا کشیک داخلی نداشتیم و مریض داخلی نمیدیدیم و سایتهای کشیک ما سایت کووید بود.»
وی میافزاید: «بعد از خرداد تا حدودی ما را از سایت کووید برداشتند، اما باز هم اورژانس درگیر کووید بود. این مساله تاثیر زیادی روی برنامه مطالعاتی من گذاشت و انرژی مطالعه سیستماتیک برای امتحان را نداشتم. آزمون ارتقای آن سال را هم حذف کردند در حالی که ما از ابتدای سال سوم به تدریج مطالعه میکردیم. من درنهایت کل برنامه و سیستم مطالعه خودم را عوض کردم. چون دوست داشتم کاربردی و مفهومی بخوانم. علوم پایه را مطالعه میکردم که کیس بیشتر در یادم بماند و این خیلی به من کمک کرد.»
در حوزه آموزش متحمل ضررهای زیادی شدیم
«یکی از سختترین رشتهها دار دوران رزیدنتی از نظر کار و استرس، رشته جراحی عمومی است.» این را یکی از رزیدنتهای رشته جراحی عمومی به «پزشکان و قانون» میگوید: «در زمان اینترنی من همیشه میگفتم که یکی از مهترین فاکتورها در انتخاب رشته، علاقه است. یعنی انسان در هر رشتهای که میخواهد تحصیل کند، باید خیلی به آن علاقهمند باشد. حال آن رشته چه سخت باشد و چه آسان و چه از لحاظ مالی بد یا خوب باشد. هر طور که باشد، وقتی انسان به آن علاقه نداشته باشد، هیچوقت از رشته انتخابی خود راضی نخواهد بود. برعکس، وقتی علاقه داشته باشد، هر مشکلی هم که پیش بیاید، آن را به جان میخرد. من هم از ابتدا میدانستم که رشته جراحی عمومی سخت و پراسترس است، اما به خاطر علاقهای که داشتم، خیلی اذیت نشدم. در این ۴ سال هم گرچه سختیهای زیادی کشیدم، اما هیچوقت دلزده نشدم و اتفاقا علاقه من بیشتر هم شد.»
وی درخصوص تاثیرات مخرب کرونا بر وضعیت آموزشی و معیشتی رزیدنتها، تصریح میکند: «زمانی که پاندمی کرونا در ایران شروع شد، من سال ۳ رزیدنتی بودم و درواقع اوایل سینیوری بود و کرونا سختیهای زیادی ایجاد کرده بود. گرچه قبل از آن خیلی آموزش دیده بودیم اما باز هم خیلی از بچهها درگیر آن شدند. عملهای الکتیو و خیلی از آموزشها تعطیل شدند و در این میان ما در حوزه آموزش متحمل ضررهای زیادی شدیم. کیس کمتر و آموزش پایینتری دیدیم، با این حال اصلا کار ما کم نشد. از طرفی مجبور بودیم در رشته تخصصی خودمان بهعنوان مشاور جراحی بیماران کرونا فعالیت کنیم و همچنین برای کمک به سایر رشتهها مثل رشتههای داخلی و عفونی که خیلی درگیر بودند، بخشهای ما تبدیل به کرونا شد. به این معنا که بخشهای جراحی داشتیم که فقط بیماران خالص کرونا میخوابیدند و هیچ مشکل جراحی نداشتند. ما حتی در آنجا هم مجبور شدیم به عنوان پزشک عمومی شیفت دهیم و مریضها را ببینیم. به هر حال اتفاقی بود که افتاد و خیلیها از بابت آن دچار مشکلات و ضررهایی شدند. سال آخری که درگیر کرونا بودیم، اساتید و دفاتر بخش گروه سعی کردند تا جایی که میشود کمی و کاستی را جبران کنند، تعداد عملها را ارزیابی و سعی کردند ما را در چند ماه آخر به بخشهایی بفرستند و عملهایی بدهند که کمبود داشتیم تا در زمان فارغالتحصیلی خیلی ضرر نکرده باشیم و آموزش ما کامل شده باشد.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا اساتید موفق شدند کمبودهای آموزشی را جبران کنند، خاطرنشان میکند: «فکر میکنم تا حدی این اتفاق افتاد. گرچه مشکلات و سختیها زیاد بود و آموزش کم شد اما به اندازه کافی بود و مشکلی برای آموزش ما ایجاد نشد.»
برخی اساتید میگفتند هیچ کار دیگری نکنید و فقط به دستیاری بپردازید
این رزیدنت اضافه میکند: «رشته جراحی مقداری متفاوت از سایر رشتههاست. برخی رشتهها ممکن است کشیک نداشته باشند یا کشیک آنها کم و در حد آنکالی باشد و زمانی از آنها نگیرد. اما جراحی عمومی کشیکهای زیادی دارد. ما در ۶ ماه نخست سال اول دستیاری، ۱۵ کشیک ۳۶ و ۴۰ ساعته داشتیم. به این معنا که ۳۶ تا ۴۰ ساعت کشیک میایستادیم و بعد ۸ تا ۱۰ ساعت آف بودیم. در این شرایط واقعا هیچ زمانی برای هیچ کاری باقی نمیماند. بعضی اساتید قدیمی میگفتند شما هیچ کار دیگری نکنید و فقط دستیاری را داشته باشید. بعضی دیگر هم میگفتند گرچه شما باید دوره دستیاری را بگذرانید، اما مدیریت زمان هم داشته باشید، کمااینکه این هنر نیست که شما تمام زندگی را کنار بگذارید و به دستیاری بچسبید. این را همه میتوانند انجام دهند، لذا هنر این است که همزمان که دستیاری را میگذرانید، به سایر مسائل زندگی ازجمله خانواده، درس و خواب هم برسید.»
وی تصریح میکند: «این قضیه واقعا سخت بود، اگر بخواهم در مورد درس خواندن بگویم، عملا هیچ تایمی برای درس خواندن مخصوصا در سال اول و سال دوم نداشتیم. سال دوم تعداد کشیکهای ما ۱۰، در سال سوم به ۸ و در سال چهارم به عدد ۶ رسید. در این فرایند اگرچه درگیری ما کمتر شد اما استرس و مسئولیت ما کاهش نیافت. لذا سال اول اصلا تایم درس خواندن نبود و در ادامه سال دوم و سوم نیز همین بود. صرفا درسی که در رشته خود میتوانستیم بخوانیم این بود که مسئولیتهایی که به ما محول میشد را به خوبی انجام دهیم. باید مریض میدیدیم و در مورد آنها مسئولیت داشتیم. برای اینکه در این مسئولیتها اشتباهی رخ ندهد و بیماران متضرر نشوند، مجبور بودیم درسی که میخواندیم در آن جهت باشد و مطالعات ما اصلا به سمت بورد نبود. فکر نمیکنم که هیچکس در آن برهه زمانی میتوانست با هدف بورد درس بخواند. چون هر آزمون جامعی مثل بورد نیاز به ویژگیها و مدل درس خواندنی داشت که امکان آن نبود. البته رشتههایی که کشیک کمتری دارند، احتمالا بتوانند از ابتدا با هدف بورد درس بخوانند، اما هدف بورد من بیشتر در همان سال آخر اتفاق افتاد.»
پایان پیام/
محسن طاهرمیرزایی