مهاجرت پزشکان، مهاجرت نیست، فرار هم نیست، نفی بلد است
«در حال حاضر زندگی برای پزشکان جوان خیلی سخت شده است.» این ماحصل گفتوگوی «پزشکان و قانون» با «دکتر محمد مهدی نوریه» فارغالتحصیل پزشکی از دانشگاه شاهد است: «من در کنار پدر و مادرم زندگی میکنم و سر سفره آنها هستم. اما کسانی که متاهل یا رزیدنت هستند و تازه طرح آنها تمام شده، با معضلات حادی روبرو هستند.» وی میگوید: «متاسفانه این محدودیتهایی که برای پزشکان جوان ایجاد کردند، همه را یا به سمت فرار سوق میدهد یا انجام کارهای زیبایی. چه شده که پزشک جوان بعد از ۷ سال آموزش پزشکی و شیفتهای سخت و دو سال طرح یا سربازی، ترجیح میدهد کار درمان را رها کند و به سمت کارهای زیبایی برود؟» دکتر نوریه تصریح میکند: «یک پزشک متخصص با هزار ذوق و امید پیش خود گفته که نورولوژی، داخلی، اطفال، عفونی یا بیهوشی بخواند و الان با حقوق ماهی ۸ میلیون تومان، در شهر غریب زندگی میکند که من نمیدانم واقعا چطور با این پول زندگی میکنند؟ خودشان را با یک نیروی خدماتی استخدامی مقایسه میکنند که با مدرک دیپلم، ۱۱ میلیون تومان حقوق میگیرد که این مساله، پزشکان جوان را از ادامه مسیر ناامید میکند.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این گفتوگوی تاملبرانگیز است.
بنده در حال حاضر بهعنوان یک پزشک جوان و تقریبا بیکار در خدمت شما هستم. فارغالتحصیلی بنده در سال ۹۶ و همزمان با زلزله کرمانشاه در آبان ماه بود. آن زمان یک توفیق داشتم که چون خودم کرمانشاهی هستم، حدود ۴ ماه در آن مناطق به صورت جهادی یا هر عنوان دیگری در خدمت مردم بودم. بعد از اتمام آن دوره، از یک سال فرصتی که بین فارغالتحصیلی و اعزام به سربازی وجود داشت، برای کار کردن در مناطق عمدتا محروم کشور استفاده کردم. مثلا مدتی در استان کهگیلویه بویراحمد و شهر دهدشت و ... کار کردم. از آن دسته افرادی هم نبودم که یک دوره آموزش خاصی گذرانده و وارد عرصه شده باشم. چون اعتقاد دارم ما این درس را خواندیم تا در همه سطوح پزشک عمومی، اینترن، دستیار، متخصص یا مدارج بالاتر به بهداشت و درمان مملکت خود کمک کنیم.
متاسفانه شرایط اقتصادی کشور در سال ۹۷ و اتفاقاتی که برای برجام افتاد، من را به این فکر انداخت که به جای ادامه تحصیل به خدمت سربازی بروم. در سال ۹۷ دفترچه فرستادم و در اردیبهشت ۹۸ به پدافند ارتش اعزام شدم. روزی که محل خدمت من مشخص شد، در یکی از روستاهای پلدختر سیل آمده بود که باز به خدمت به مردم مشغول شدم. با اینکه میتوانستم از مزایای ایثارگری پدرم استفاده کنم، اما دوره ۲۱ ماهه سربازی را گذراندم. بعد از ۲۱ ماه قصد داشتم که به خانه و زندگی خود برگردم اما گفتند تمام این ۲۱ ماهی که خدمت سربازی بودی، ۳۰ امتیاز برای پروانه مطب داشته است و امتیاز خاص دیگری به شما تعلق نمیگیرد. در نظر بگیرید کسی که با مدرک پزشک عمومی در سال ۹۸ و ۹۹ و اوج کرونا و با حقوق ۸۰۰ هزار تومانی در خدمت ارتش بوده، کلا ۳۰ امتیاز بگیرد. الان پدر و مادر من بازنشسته هستند و من نمیتوانم آنها را تنها بگذارم. مادر من مشکل فشار خون، دیابت و ... دارد. من نمیتوانم برگردم و دوباره در منطقه محروم کار کنم.
پزشکان و قانون: مجوز مطب چند امتیاز لازم دارد؟
در حال حاضر پروانه مطب در تهران ۳۶۰ امتیاز نیاز دارد. من الان که به تهران برگشتم، کار خاصی نمیکنم و به لطف دوستان که گفتند حداقل هزینههای جاری زندگی خود را در تامین کن، کشیکهایی را در ایام تعطیلات، شب قدر و ۱۴ و ۱۵ خرداد و ... که کسی نمیرود، ما پزشکان جوان تقریبا بیکار، پوشش میدهیم.
پزشکان و قانون: مهمترین سختیهایی که پزشکان جوان با آن روبرو هستند، چه مواردی است؟
الان زندگی برای پزشکان جوان خیلی سخت شده است. من در کنار پدر و مادرم زندگی میکنم و سر سفره آنها هستم. اما کسانی که متاهل یا رزیدنت هستند و تازه طرح آنها تمام شده، با معضلات حادی روبرو هستند. تعرفههای درمانی با توجه به پرداختی بیمارستانها و درمانگاهّها، کفاف زندگی آنها را نمیدهد. پزشکان میان سال و مسنتر ما هم در معیشت روزانه خود دچار مشکل هستند. این وسط پزشک جوان با یک مدرک و یک مهر مانده و نمیداند چه کند.
برخی پزشکان از طرح برگشته، پروانه مطب در اطراف تهران مثل منطقه بهارستان، رباط کریم و ... میگیرند و آنجا پزشک میشوند. در حالی که مثلا خانه او در تهران است و باید یک و نیم ساعت تا آنجا برود. معمولا شیفتها ۲۴ ساعته است و ۳ ساعت هم در مسیر است. از طرفی ساعتهای طولانی با بیمار طرف است و در نهایت میگویند که فقط ۳۵ درصد صندوق شامل حال شما میشود. مثلا در ۲۴ ساعتی که طرف شیفت است اوضاع درمانگاه هم با توجه به رکود کرونا، به سمت خلوتی میرود، کل صندوق یک درمانگاه شبانهروزی در منطقه قلعهمیر، مثلا میشود ۲ میلیون تومان که ۳۵ درصد آن حدود ۷۰۰ هزار تومان است. یعنی پزشک برای ۲۴ ساعت حضور در درمانگاه، ۷۰۰ هزار تومان میگیرد که میشود ساعتی ۳۰ هزار تومان. الان کسی حاضر است با ساعتی ۳۰ هزار تومان برای نظافت سرویس بهداشتی منزل کار کند؟
پزشکان و قانون: مهمترین تبعات این معضل چیست؟
متاسفانه این محدودیتهایی که برای پزشکان جوان ایجاد کردند، همه را یا به سمت فرار سوق میدهد یا انجام کارهای زیبایی. البته من با اینکه برخی همکاران به سمت کارهای زیبایی مثل تزریق ژل و ... رفتند، مشکلی ندارم. اعتقاد هم دارم که این امور باید در حوزه علم و پزشکی بمانند نه اینکه هر آرایشگری بتواند این کار را بکند. اما سوال مهم این است که چه شده که پزشک جوان بعد از ۷ سال آموزش پزشکی و شیفتهای سخت و دو سال طرح یا سربازی، ترجیح میدهد کار درمان را رها کند و به سمت کارهای زیبایی برود؟ الان برخی دوستان خودم که حدود ۲ یا ۳ سال است در حوزه زیبایی کار میکنند، قدرت درمان یک سرماخوردگی ساده را ندارند و زمانی که اقوام آنها مراجعه میکنند، تماس میگیرند از من نسخه میخواهند. من میگویم فلانی تو که خودت پزشک هستی، در جواب میگوید که از خاطرم رفته است.
آن همه زجری که پزشک کشیده، کتابهایی که خوانده، شب بیداریها و مورنینگهایی که داشته، همه به خاطر مسائل مالی به فنا رفته است. یک عده پزشکان جوان هستند که از سر اجبار شیفتها را پر میکنند، برخی هم از سر اجبار به سمت کارهای زیبایی یا ترک اعتیاد میروند.
زمانی میگفتند پزشک عمومی بعد از گذراندن طرح، یک سال استراحت کند و بعد به سمت دستیاری و فوق، به سمت تخصص و رزیدنتی برود، اما دیگر به سمت اینها هم نمیروند. الان همکار پزشک جوان من، همسرش سال دوم طب فیزیکی است. کل حقوقی که هر دو میگیرند، همان ماهی ۷ میلیون تومانی است که همسرش بهعنوان حقوق دستیاری میگیرد. خیلی جالب بود که میگفت من نمیدانم چرا با حقوق ۷ میلیون تومانی، حداقل به من یارانه نمیدهند؟؟! به او گفته بودند دلیلش این است که تو یک خودروی دنا داری، در صورتی آن خودرو متعلق به پدرش بوده که به نام او زده بوده است.
توصیفهایی که این پزشکان از زندگی خود میکنند، دردآور است. الان وضعیت رزیدنت داخلی متاهل این گونه است که ۱۵ شیفت درماه خودش میرود و از سایرین هم شیفت میخرد. پزشک جوان متخصص رزیدنتی که متاهل است، اصلا وقت این را دارد که به تولید بچه فکر کند. ۳۶ ساعت شیفت است و بعد خسته به منزل میآید.
پزشکان و قانون: به مساله مهاجرت اشاره کردید، لطفا بیشتر توضیح دهید.
یکی از مسائلی که در مسیر فعالیت پزشکان جوان وجود دارد، مهاجرت است. در حال حاضر پزشکان جوان رغبت وحشتناکی به مهاجرت به کشورعمان دارند. به قول یکی از دوستانم، این "مهاجرت" نیست، بلکه اینکه از ایران به کویری مثل عمان بروید، "فرار" است. از نظر بنده، این "فرار" نیست، بلکه "نفی بلد" است. پزشک مجبور است به کشوری برود که مساحت آن حتی از استانهای ما هم کوچکتر است. پیش خود استدلال میکند که در عمان حداقل ۲ هزار درهم میگیرد و معیشت حداقلی او با مشکل مواجه نمیشود. در حالی که پزشکان طرحی که اعتصاب کردند، ماهانه فقط ۹ میلیون تومان حقوق ثابت دارند.
پزشکان و قانون: آیا کارانه این رقم را جبران نمیکند؟
سیستم پرداخت کارانه در بخش بهداشت و درمان ما فاجعه است. آخرین پرداخت کارانه برخی از دوستان من در کرمانشاه، مربوط به خرداد سال گذشته است. حتی اگر هم بخواهند که پرداخت کنند، با طرحهای قاصدک، شاپرک، مالیات و... چیزی از آن باقی نمیماند. یک پزشک متخصص با هزار ذوق و امید پیش خود گفته که نورولوژی، داخلی، اطفال، عفونی یا بیهوشی بخواند و الان با حقوق ماهی ۸ میلیون تومان، در شهر غریب زندگی میکند که من نمیدانم واقعا چطور با این پول زندگی میکنند؟ خودشان را با یک نیروی خدماتی استخدامی مقایسه میکنند که با مدرک دیپلم، ۱۱ میلیون تومان حقوق میگیرد که این مساله، پزشکان جوان را از ادامه مسیر ناامید میکند. اکثر پزشکان این مطالبه را دارند که چرا نظام پزشکی مداخله نمیکند که حداقل یارانه پزشکان را حذف نکنند؟ یارانه شخص بنده از زمانی که شماره نظام پزشکی گرفتم، قطع شد که پدرم میگفت تو از ما جدا شو شاید یارانه ما را پس دادند. یعنی ذات پزشک را اینطور احصا کرهاند که حتما خیلی پولدار است.
پزشکان و قانون: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/bCAP