در نیمه اول امسال، آمار مهاجرت پزشکان از ۶ هزار نفر عبور کرد
رئیس انجمن علمی ژنتیک پزشکی ایران گفت: افزایش ظرفیت پزشکی به معنی بیشتر شدن متخصص در مناطق محروم نخواهد بود، در ایام کرونا مهاجرت ۸ درصد در جامعه پزشکی کاهش پیدا کرد، چون ویزا نمیدادند و سفر حداقل شده بود، اما بعد از ایام کرونا مهاجرت پزشکان ۱۸۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، رادیوگفت وگو در برنامه گفت و گوی اجتماعی مساله کمبود پزشکان متخصص در ایران را با آقایان شهریار موسوی نژاد، نائب رئیس کمیسیون اخلاق پزشکی شورای عالی نظام پزشکی کل کشور و رئیس سازمان نظام پزشکی شهرستان ملارد، سید محمد اکرمی، رئیس انجمن علمی ژنتیک پزشکی ایران و بابک نیکومرام، رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران به بحث و بررسی گذاشت.
شما معتقد هستید که سیاست گذاری غلط در منابع انسانی باعث کمبود پزشکان شده است؟
موسوی نژاد: شاید با یک مثال اگر شروع کنم یک کمی بحث را بتوانیم بیشتر پیش ببریم، ما یک زمانی سال ۵۶ و پنجاه هفت ما پزشک ایرانی نداشتیم و پزشک خارجی داشتیم و پزشکان هندی و پاکستانی در نقاط مختلف کشور و خوشبختانه با سیاستهایی که در ابتدای انقلاب ایجاد شد ما به یک شرایطی رسیدیم که نه تنها توانستیم به خودکفایی برسیم، بلکه سطح کیفی خدمات مان را به شکلی ببریم که در برخی از خدمات نه تنها در منطقه بلکه در جهان هم جای حرف داشته باشیم، اما چرا امروز این جا هستیم؟ من با یک مثال شروع کنم که فکر کنیم که ما یک خانوادهای هستیم یا در یک روستایی زندگی میکنیم که قرار هست سیبهایی را که برای خودمان میخواهیم پرورش بدهیم در یک باغچهای اینها را بکاریم، اولش یک بررسی میکنیم، میگویند اگر میخواهید سیب بکاری تخم لبنانی بگیر، فلان بکن، چهاردرچهار اینها را بکار، آبیاریش باید به این شکل باشد، شرایط به این شکل باشد، نور اینقدر باشد، چه سمی بدهیم، این را ما اجرا میکنیم بعد از چهارسال میبینیم چه سهم خوبی از آن گرفتیم، چه محصول خوبی داریم، بعد از چهار پنج سال یکی میآید میگوید ببینید این محصول خیلی خوب است به جای این که روزی دو ساعت آب بدهید یک ساعت و نیم هم آب بدهید شاید محصول بدهد، ما هم میگوییم باشه، فردا یک همسایه میآید میگوید دیوارها را یک کمی بلند بگیربه خاطر این که کسی نیاید دزدی کند، ما دیوارمان را بلند میکنیم، سه ماه بعد یکی دیگر میآید میگوید سهم خارجی داری میگیری، سم ایرانی هم، چون محصولت خیلی خوب هست، ما بعد از سه سال میبینیم محصولمان پایین میآید، خراب میشود، میآییم فکر میکنیم چکار کنیم، احتمالا من تعداد درخت هایم کم است که محصولم کم شده و میآییم تعدادی درخت را وسط اینها بکاریم، بعد یکی میگوید خب تو تعداددرخت هایت را که میخواهی بکاری احتمال دزدی میرود، دیوارها را بالاتر ببر، جلوی آفتاب را میگیریم، آبمان را میآییم عوض میکنیم، در صورتی که اگر ما حواسمان باشد به جای این که این اقدامات سلبی را بخواهیم به آن تشدید کنیم برگردیم ببینیم که روز اول چکار کردیم که موفق بودیم، به نظرم مساله حل میشود، در ارتباط با سیستم مان هم همین هست.
به تجربه موفق در این زمینه مراجعه کنیم.
موسوی نژاد: دقیقا امروز با همین سیاستهای غلطی که نمیدانیم از کجا میآید، یک شبه بلند میشویم و میگوییم که مناطق محروم مان حالا ضریب این جوری بشود، حالا حقوقش را این جوری بدهیم، حالا این کار را بکنیم و عملا باعث میشویم آن سرفرازی، آن شادابی که باید این جامعه داشته باشد برای این که پویا بشود، تبدیل میشود به جامعهای که ما الان میبینیم بخشی از رشتههای رزیدنتی مان، دستیاریمان خالی میماند یعنی اقبال برایش وجود ندارد دیگر، یک تعداد زیادی هم دارند مهاجرت میکنند، یک روزی برای رزیدنتی واقعا سر و دست میشکستند، تعداد شرکت کنندهها زیاد بود، امتحان از کنکور سختتر بود، الان چرا خالی میماند؟ هیچ کس به این سوال توجه نمیکند، ما الان داریم میگوییم چرا تعداد مثلا متخصص اطفال مان در کشور کم است، این که چرا کسی متخصص اطفال نمیشود را هیچ کس به آن توجه ندارد.
اکرمی: من خواهشم این است که ما یک مقدار بیشتر فکر کنیم، تصمیمات خلق الساعه به شدت آسیب زننده است، رئیس جمهور محترم صریح گفتند در هر موضوعی نظرات متولیان امر گرفته بشود، از انجمنهای علمی، از کسانی که مو سپید کردند، دلسوز هستند تصمیم گیری وقتی میکنید از آنها نظر بگیرید، ببینید شورای عالی انقلاب فرهنگی صندلی وزیر بهداشت را حذف میکند، ۴۰ تا ۵۰ درصد علم کشور سلامت است، در شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ کس از وزارت بهداشت یا از نظام سلامت وجود ندارد، بعد از دو سال با کلی نامه نگاری این بر میگردد، چرا؟ برای اولین بار چهار مقام ارشد نظام، من تا حالا ندیده بودم، ۴۳ سال من دارم تو سلامت کار میکنم اولین بار من دیدم که بله وزیر بهداشت، رئیس سازمان نظام پزشکی، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی مکاتبهای میکنند، آقا افزایش ظرفیت پزشکی به معنی بیشتر شدن متخصص در مناطق محروم نخواهد بود، فقط سرباز برای خارجیها دارید فراهم میکنید، اصلا انگار نه انگار، یعنی این نامه اصلا مورد توجه واقع نشد و آدم متعجب میشود، من بحثم این است این موضوعی که دارد اتفاق میافتد رئیس نظام پزشکی مصاحبه میکند بعد وزیر بهداشت میگوید، نه مطلب به این ترتیب نیست، همکاران من در خارج از کشور کار عینک سازی میکنند، بعد میگویند نه آقای فلانی، آقای بهمانی به این ترتیب نیست، من اگر اجازه بدهید تو بخش بعدی آمارهای مهاجرت را رفتم در آوردم، نگاه بکنیم با هم که وقتی که رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی، رئیس نظام پزشکی و دیگران میگویند که آقا اوضاع خراب هست، خطرناک است داریم کار عجیب و غریب میکنیم، همه افتخاراتی که امام "ره" فراهم کردند با این که در هر استانی ما یک رئیس دانشگاه علوم پزشکی داشته باشیم، آنها به سیستم ایران یک سیستم کاملا منحصر به فرداست و در دنیا مشابه ندارد، سازمان بهداشت جهانی الان میگوید این سیستم یک سیستم بسیار موثر و کارآمدی است، یک روز میبینیم قانون جمعیت، یک روز میبینیم که نمیدانم موضوع غربالگری، حالا خواستید من تصمیمات خلق الساعه را در قالب مصادیقی که آماده کردم، اگر به من فرصت بدهید یکی یکی برایتان بیان میکنم که بسیار متعجب میشوید که این صحنه را میبینید، من دقیقا با حرفهایی که آقای دکتر موسوی فرمودند من کاملا موافقم و این بسیار خطرناکی است که ما داریم اصلا خودمان هم نمیفهمیم، که این تصمیمات از کجا در میآید و با چه توجیحی در میآید؟ و چقدر آسیب زننده هست؟
آقای دکتر موسوی نژاد ادامه توضیحات شما را میشنویم؟
موسوی نژاد: توضیحاتی که جناب آقای دکتر دادند بسیار بسیار شیوا بود و مطلب بسیار مهمی هست، یعنی من واقعا اول روم نمیشد بگویم این تصمیمات خلق الساعه، ولی ایشان خیلی شجاعت به خرج دادند و گفتم که از صحبتهای ایشان استفاده کنیم، ما الان بحث مان این است که میگوییم که چطور پزشکان ما دارند مهاجرت میکنند؟ خب ما تو نظام پزشکی وقتی که داریم چک میکنیم سال قبل ۱۲ هزار گود استندینگ یعنی اینکه گواهی صادر کردیم برای خروج از کشور، این یعنی آمار بسیار بالا چه برای پزشک و چه برای گروه جامعه پزشکی، من یک چیزی به شما بگویم، حالا اگر احتمالا دوستان روانشناس یا روانپزشک دارند این مصاحبه را میشوند من را ببخشند اگر اعداد را یک کمی بالا پایین میگویم و دقیق نیستم، ولی ما یک عدد استرس داریم، میگویند اگر این عدد استرس برای یک نفر پیش بیاید این فرد نمیتواند تحمل کند و فرد میمیمرد، فرضا در خارج از کشور میگویند فوت همسر، عدد استرسش ۱۸۰ تا ۲۰۰ است، در ایران عدد فوت فرزند ۱۸۰ تا ۲۰۰ است، ۲۲۰ میگویند عددی است که نمیتوانیم تحمل کنیم، بیزستر میشود و فرد ممکن است به علت فشار و استرس روانی فوت کند، مهاجرت در حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هست، یعنی یک آدمی که دراد مهاجرت میکند یک استرس بسیار سنگینی را دارد با خودش تحمل میکند، خودش، خانواده اش، بالاخره یک تحصیل کردهای اینجا آمده پزشک شده، ۷ سال درس خوانده، جزو نخبگان بوده، درس خوانده، پدرش از مالیات ما کار کرده و اینها، این خودش یک عدد بسیار بزرگ استرس را میدهد بین ۱۴۰ تا ۱۵۰، اگر همکاران روانپزشک به روش روانشناسانه میشوند من را ببخشند اگر عددها یک مقدار بالا و پایین هست، اما عدد مهاجرت وحشتناک الان استرسش بالاست چرا یک نفر این ریسک را به جان میخرد، یعنی من در ازای این ریسک فکر میکنم چه چیزی برایم وجود دارد که حاضر میشوم این ریسک را میپذیرم، این بخشیش چیزهای زیادی است که آقای اکرمی فرمودند یعنی ما صبح بلند میشویم من پزشک، دانشجوی پزشکی، اتفاقا امروز یکی از دانشجوهایم آمده بود، من هیئت علمی شهید بهشتی هستیم، آمده بود راجع به چیزی صحبت میکرد میگفت من رشته ام این است داشتم میرفتم کارها را درست میکردم برای خارج از کشور، تعهداتم شش میلیون بوده، سه میلیونش را هم دارم قرار بوده سه میلیونش هم چک بدهم، شب خوابیدم صبح بیدار شدم، شد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان، در همین یک هفته گذشته، ما با این سیاست نمیتوانیم جلوی فرار را بگیریم، نمیتوانیم باعث بشویم، مثل همان باغچه هست، دیوار را بلند میکنیم، اما داریم جلوی آفتاب را میگیریم، ما میآییم به جای این که بگوییم که شما میخواهید ریز نمرات را بگیرید، قبلا ته اش با صد میلیون جمع میشد، الان کردیمش دو میلیارد تومان، آن کسی که بخواهد برود فقط ما عدد استرسش را بردیم بالا، چون او خواهد رفت چرا؟ چون امید، رفاه و آینده پیش بینی پذیر ندارد اینجا، یعنی یک پزشک جوان وقتی میخواهد مطب افتتاح کند، من در حوزهای که خودم دارم کار میکنم، در یک حوزهای در بیخ گوش مملکت، در بیخ گوش پایتخت، در شهرستان ملارد و من قبلش هم حالا رئیس شهریار و ملارد و شهرقدس سه هزارتا پزشک داشتیم، دو میلیون نفر جمعیت داشتیم از خیلی از استانها بزرگتر ما بودیم تعدادمان، اما در طول سالهای اخیر ما تعداد مطبهایی که افتتاح میشد، همیشه کمتر از تعداد مطبهایی بود که داشت جمع میشد، چه در خصوصی، چه در تخصصی، چه در عمومی، این نشان میدهد که بالانس منفی شروع شده و متاسفانه مثل یک شیب لغزنده دارد روز به روز بیشتر میشود به جای این که بیاییم ببینیم که چرا اتفاق میافتد حالا هی میخواهیم سنگ بفرستیم ماشینی که تو سرازیری افتاده.
یک موانعی ایجاد میکنیم و فکر میکنیم که این موانع ایجاد کردنها میتواند موفق باشد.
موسوی نژاد: اینها مقطعی هست خیلی کوتاه ممکن است جلویش را بگیریم، ولی بالاخره یک راهی پیدا میشود، آنی که دارد میرود و فکر میکند که حاضر هست استرس روانیش را در این حد بپذیرد، که میخواهد کانادا یا آمریکا برود دو سال اول اگر باید امتحان بدهد، چه شرایطی باید داشته باشد و برایش آنجا حتی در کانادا و طرح باید برود، میرود ایالتهای دور افتاده اش، اما وقتی دو سال طرحش را میگذراند میداند بر میگردد با یک آیندهای که پیش بینی پذیر هست، واسه ده سال آینده اش میتواند بهترین ماشینش را بخرد با کمترین قسط، خانه اش را بگیرد، شرایطش را داشته باشد، من جالب است میگویم وقتی یک پزشک عمومی در کانادا فارغ التحصیل میشود بخواهد مطب بزند، انجمن پزشکان عمومی آن ایالت، صد هزار دلار شارژ میریزد به حسابش، میگوید این را داشته باش اگر ازش خرج کردی به مقداری که از آن خرج کردی با سود نمیدانم یک درصد، بیا پس بدهد، بقیه اش را بگذار توی حسابش و خیالت جمع باشد، ما این جا پزشکان را هنوز پروانه نگرفته اولین ازش میخواهیم برو یک پرونده مالیاتی تشکیل بده، یک کارتخوان تعریف کن که من مالیات را بتوانیم بگیرم، حتی اگر این میخواهد بیچاره درس بخواند، و رزیدنتی شرکت کند.
اتفاقا یک پیامکی ارسال کردند، جالب این هست که این بار پزشکان متخصص، ارسال کردند، همیشه شنوندگان ما به عنوان یک سوالی مطرح میکنند و اعلام کردند که ما یکی از مناطق محروم دارم پیامک میفرستم، خیلی زحمت کشیدم تا به اینجا برسم، افسرده شدم.
اکرمی: در ایام کرونا ۹۸ مهاجرت ۸ درصد در جامعه پزشکی کاهش پیدا کرد، که طبیعی بود، چون ویزا نمیدادند و سفر حداقل شده بود، بعد از ایام کرونا ۱۸۰ درصد افزایش پیدا کرده، گوداستندینگ یعنی گواهی صلاحیت حرفهای در رشته، میآیند نظام پزشکی.
میگویم که ما تخلفی چیزی انجام ندادیم؟
اکرمی: من در مقدمه بگویم، قبل از آمارها، اولا امر مهاجرت چیز بدی نیست، در تمام دنیا هم هست، حالا ما میشنویم یکسری محاسبه میکنند به یک تصمیم میرسند، تصمیم بسیار سختی هست، دقیق فرمودند در بحث استرسش، اتفاقا در قرآن هم داریم، بروید تو دنیا بگردید ببینید دنیا چه خبر است، کسی که به این تصمیم میرسد یعنی اینکه دارد تمام آن آرامشی که در مورد خانه و ماشین و مطب و کار و فلان و بهمان، والدین و بستگان را رها بکند برود تو یک کشور دیگر، بالاخره من چهارسال در انگلستان داشتم بورس درس میخواندم بالاخره سخت است، واقعا راحت نیست این تصوری که فکر کنیم که همه آنهایی که میروند خارج، مثلا ببخشید برای سکس و برای الکل و ... اصلا برای این حرفها نیست، اصلا این حرفها نیست از ذهن مان اینها را خارج کنیم، در نیمه اول سال ۱۴۰۲ یعنی شهریور ماه آمار از ۶ هزار نفر عبور کرده، ببینید رئیس کمیسیون بهداشت مجلس میگوید امیدوارم مسئولان بچه هایشان مریض بشوند که بفهمند پزشک کم است، آخر واقعا ما کارمان باید به نفرین بکشد؟ دو تا اعضای کمیسیون بهداشت مجلس با نفرین بحثشان را شروع کردند، کسی که میآید این گواهی را میگیرد آخرین مرحله است، یعنی مذاکراتش را کرده، اپلیکیشنش را پر کرده، آن ور پذیرشش را گرفته یکی از مدارکی که میخواهند برای این که ویزا صادر بکنند این مدرک هست.
شش هزار نفر در نیمه اول امسال؟
اکرمی: بله، نکته بعدی این است که یک تعدادشان بر میگردند به خاطر این که در کشورهای حاشیه خلیج فارس و عراق و اینها کار میکنند، میآیند بر میگردند، ولی این زیر ۱۰ درصد است، این آمار پلیس گذرنامه هست.
اصل بر این است که بر نمیگردند
اکرمی: برنمیگردند میانگین سنی افرادی که آمدند این گواهی را بگیرند، ۱۰ سال افزایش پیدا کرده، قبلا جوانها و پزشکهای عمومی و رشتههای مثلا چه میدانم لیسانس و اینها میرفتند، به شدت دارد در بین متخصصان و فوق متخصصان، یکی از دوستان من در تو تجهیزات پزشکی میگفت، من هر اتاق عملی میروم، چه خصوصی و چه دولتی، در مورد این که من کجا اپلای کردم، چه جوری دارم اقدام میکنم و کارم به کجا میرسد، آمارهای پیراپزشکان و ماماها در حال افزایش هست، این تصمیمات خلق الساعه است که باعث میشود و جالب است رئیس کمیسیون جمعیت مجلس، میگوید مردم ایران تصمیم بگیرید که زیاد بشوید اگر نشوید ما میرویم ازدواجهای بین المللی، اصلا آن روی که من سخنرانی ایشان را دیدم دود از کله من بلند شد، تمام نمایندگان مجلس علیه ایشان شوریدند که شما چرا این جوری دارید حرف میزنید، که چرا برویم سراغ ازدواجهای بین المللی یعنی چی؟ این را از کجا درآوردید، آیا واقعا مردم ایران اِرق ندارند؟ مملکت شان را دوست ندارند؟ یک دفعه تصمیم از سازمان ملی مهاجرت راه بیندازیم، سازمان ملی الحمدلله لغو شد، ولی مجلس شورای اسلامی که به امید خدا تا اسفند ماه تعیین تکلیف میشود برای مجلس بعدی، بنشینند آقایان فکر کنند چکار میکنند. یک دفعه تصمیم خلق الساعه در میآید، معاون وزیر بهداشت میگوید که باید مراکز درمانی در ساختمانهایی با کاربری درمانی باشد، بعد میگوییم آقا ببخشید شما اصلا چه کردید؟ اصلا این موضوع کاربری درمانی چقدر مصداق دارد؟ بعد از سه ماه با مکاتباتی که ما کردیم، این لغو میشود، بعد جالب است بعضی از دانشکدههای علوم پزشکی علی رغم لغو، میگویند این لغو مشورتی است و ما این را اجرا نمیکنیم، دوباره جوان مردم باید هی بین این دو اداره برود و بیاید، آقای معاون وزیر چه کردید با شهرداری که چقدر مراکز ما کاربری درمانی دارند؟ چقدر این را میتوانیم پوشش بدهیم؟
ارتباط تلفنی با بابک نیکومرام، رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران
میخواهیم گفتگو داشته باشیم در خصوص واکاوی کمبود پزشکان متخصص در ایران، دیدگاه حضرت عالی را میشنویم.
نیکومرام: البته من در رشته خودم صاحب نظر هستم که رشته فوق تخصصی هست و کار قاعدتا همکاران ما در مراکزی که ارجاع پرشری به آن میگویند یعنی ما خط مقدم معمولا نیستیم و ارجاع ثانویه و ثالثیه به ما میخورد در تمام مراکزی از استان و شهرستانهایی که امکانات برای فعالیت دارد یک جراح فوق تخصص جراحی پلاستیک باشد، ما الان نیرو داریم و کمبودی نداریم، قصه ما قصهای است که استقبال هست در آن، هم شرکت کننده در آن هست و فارغ التحصیلان هم که طبق قوانینی که موجود هست، تعهداتی که دارند را میروند و به خدمت مشغول هستند، مشکل ما این جا هست که اکثر این جاها ما هستیم فقط همکارهای ما گلهمند هستند که اینهایی که فوق تخصص جراحی پلاستیک میآیند اینها بر میگردند با این که سه سال اینها درس خواندند و بورد فوق تخصصی گرفتند دوباره بعضی مراکزاینها را به کار جراحی عمومی وا میدارند یعنی یک پله میاندازند پایینتر و کشیکهای جراحی عمومی برایشان میگذارند وگرنه ما تو جراحی پلاستیک مشکل حادی در شهرستانها نداریم.
اگر توضیحات بیشتری دارید در خصوص این موضوع، اگر دغدغه مندی تو حوزه خودتان وجود دارد بفرمایید؟
نیکومرام: اگر که مشکلی باشد حالا شهرستان خاصی حالا موردی باشد اینها احتمالا بیشتر دغدغه بچههای ما این هست که تو این نظام سلامت که تقسیم میشوند آنجا، چون عرض کردم مراجعه مستقیم نیستند، چون تو مراکز دولتی بیمار اکثرا به آنها ارجاع نمیشود و تو اینها بعد مورد مشاوره میگیرند و اغلب که آنجا هستند خیلی هایشان ازنظر کارانه و درآمدی شان که فقط هم باید تو دانشگاه کار بکنند، مشکلات دارند وبا حقوقهای پایین، خب اینها وقتی که در سن سی و خردهای و چهل و خردهای اینها فارغ التحصیل میشوند، بعد فوق تخصصی میگیرند انتظار دارند که شرایط برای درآمدی شان باشد که ما چندین بار خواستیم از مسئولینی که رشته فوق تخصصی میروند آنجا، اجازه بدهند که حداقل، چون وقتی که مراجعه کننده بیمار به آنها، در مراکز دولتی نیست و حقوقها پایین هست که ما بعضی وقت ها، کارانه ۱۰ میلیونی ندارند که هزینههای زندگیشان را نمیگرداند، اجازه بدهند اینها مطب داشته باشند که حداقل بتوانند با همان ویزیت عادی که میکنند بتوانند کسب درآمدی بکنند، چون واقعا خیلی از بیمارستان ها، بیمارصفر جراحی پلاستیک خیلی زیاد ندارند که بتوانند به آنها ارجاع بدهند، یعنی دو تا مشکل تو شهرستانها داریم، البته میروند و عهده دار هستند یکی این که درآمدشان زیاد نیست به خاطر این که نمیگذارند مطب بزنند، قبلا میگذاشتند بچهها تو شهرستانها مطب بزنند و حداقل یک سال که آنجا کار میکردند اجازه مطب میدادند، اتفاقا دلیل ماندگاری پزشک میتواند باشد یعنی وقتی که یک جراح فوق تخصص پلاستیک برود تو یک شهرستان بگذارند مطب بزنند، بالاخره آنجا ماندگار میشود و کسب و کاری راه میاندازد، دیگر درآمدش وقتی که بخش خصوصی بتواند کار باشد درآمدش خوب بشود حداقل میگوید از این شهرستان تکان نمیخورد، ولی خب اگر نگذارند که آنجا کار بکند درآمد خوبی هم نداشته باشد، آن فرد فوق تخصص فقط دنبال این است که طرحش تمام بشود و از این شهرستان برود بیرون، ولی ما تجربه خوبی که قبلا داشتیم، بچههای ما هرکسی که شهرستان رفتند و ماندند و فضای کسب و کارشان فراهم شده، ماندگاری داشتند آنجا و اصلا حاضر نشدند بیایند مراکز استان یا جای دیگر.
نکته دیگری که همکاران ما گزارشاتی داریم که در بعضی مراکز الان نمیخواهم بگویم به صورت عام، ولی اینها را وادار میکنند که کشیک جراحی عمومی بدهند به حساب این که جراح عمومی تو آن منطقه نیست، درست است که حالا جراح پلاستیک قبلش جراح عمومی بوده، ولی خب مثل این که جراح عمومی برود، چون قبلش پزشک عمومی بوده، اینها را بردارند به عنوان پزشک عمومی درمراکز ازشان استفاده بکنند و این خب هم اینکه موجب هدررفتن هزینهها و این که این پایین آوردند بالاخره شان و منزلت آن کاری که اصلا یاد نگرفتند اینها سه سال از جراحی عمومی اصلا دور بودند چهارپنج سال دور بودند اگر قرار باشد اینها برگردند و دوباره جراحی عمومی کار بکنند، نه بازآموزی دارد و نه آموزشش دیدند اصلا صلاح چیز هم نیست جای فوق تخصص جراحی پلاستیک که چهار پنج سال از جراحی عمومی دوربوده دوباره برگردد کارهای جراحی عمومی را بکند و این سلامت عمومی مردم را هم به خطر میاندازد که خواهش من از مسئولان این است که بالاخره این را درنظر داشته باشند و در همان جایگاهی که تربیت شده و آموزش دیدند و هدف نظام سلامت هست اینها بکار گرفته بشوند، تمام نظام سلامت ما حقوق کافی و به تمام ردهها یعنی نه جراح عمومی، نه پزشک عمومی و نه حتی کادرهای پرستاری و اینها ما در مضیقه هستیم و اینها باید توی مجلس بودجههای زیادی برای اینها بگذارد که اینها بتوانند وقتی که خودشان را میخواهند وقف سلامت مردم بکنند حداقل دغدغه معیشتی نداشته باشند. خبرگزاری صدا و سیما
شما معتقد هستید که سیاست گذاری غلط در منابع انسانی باعث کمبود پزشکان شده است؟
موسوی نژاد: شاید با یک مثال اگر شروع کنم یک کمی بحث را بتوانیم بیشتر پیش ببریم، ما یک زمانی سال ۵۶ و پنجاه هفت ما پزشک ایرانی نداشتیم و پزشک خارجی داشتیم و پزشکان هندی و پاکستانی در نقاط مختلف کشور و خوشبختانه با سیاستهایی که در ابتدای انقلاب ایجاد شد ما به یک شرایطی رسیدیم که نه تنها توانستیم به خودکفایی برسیم، بلکه سطح کیفی خدمات مان را به شکلی ببریم که در برخی از خدمات نه تنها در منطقه بلکه در جهان هم جای حرف داشته باشیم، اما چرا امروز این جا هستیم؟ من با یک مثال شروع کنم که فکر کنیم که ما یک خانوادهای هستیم یا در یک روستایی زندگی میکنیم که قرار هست سیبهایی را که برای خودمان میخواهیم پرورش بدهیم در یک باغچهای اینها را بکاریم، اولش یک بررسی میکنیم، میگویند اگر میخواهید سیب بکاری تخم لبنانی بگیر، فلان بکن، چهاردرچهار اینها را بکار، آبیاریش باید به این شکل باشد، شرایط به این شکل باشد، نور اینقدر باشد، چه سمی بدهیم، این را ما اجرا میکنیم بعد از چهارسال میبینیم چه سهم خوبی از آن گرفتیم، چه محصول خوبی داریم، بعد از چهار پنج سال یکی میآید میگوید ببینید این محصول خیلی خوب است به جای این که روزی دو ساعت آب بدهید یک ساعت و نیم هم آب بدهید شاید محصول بدهد، ما هم میگوییم باشه، فردا یک همسایه میآید میگوید دیوارها را یک کمی بلند بگیربه خاطر این که کسی نیاید دزدی کند، ما دیوارمان را بلند میکنیم، سه ماه بعد یکی دیگر میآید میگوید سهم خارجی داری میگیری، سم ایرانی هم، چون محصولت خیلی خوب هست، ما بعد از سه سال میبینیم محصولمان پایین میآید، خراب میشود، میآییم فکر میکنیم چکار کنیم، احتمالا من تعداد درخت هایم کم است که محصولم کم شده و میآییم تعدادی درخت را وسط اینها بکاریم، بعد یکی میگوید خب تو تعداددرخت هایت را که میخواهی بکاری احتمال دزدی میرود، دیوارها را بالاتر ببر، جلوی آفتاب را میگیریم، آبمان را میآییم عوض میکنیم، در صورتی که اگر ما حواسمان باشد به جای این که این اقدامات سلبی را بخواهیم به آن تشدید کنیم برگردیم ببینیم که روز اول چکار کردیم که موفق بودیم، به نظرم مساله حل میشود، در ارتباط با سیستم مان هم همین هست.
به تجربه موفق در این زمینه مراجعه کنیم.
موسوی نژاد: دقیقا امروز با همین سیاستهای غلطی که نمیدانیم از کجا میآید، یک شبه بلند میشویم و میگوییم که مناطق محروم مان حالا ضریب این جوری بشود، حالا حقوقش را این جوری بدهیم، حالا این کار را بکنیم و عملا باعث میشویم آن سرفرازی، آن شادابی که باید این جامعه داشته باشد برای این که پویا بشود، تبدیل میشود به جامعهای که ما الان میبینیم بخشی از رشتههای رزیدنتی مان، دستیاریمان خالی میماند یعنی اقبال برایش وجود ندارد دیگر، یک تعداد زیادی هم دارند مهاجرت میکنند، یک روزی برای رزیدنتی واقعا سر و دست میشکستند، تعداد شرکت کنندهها زیاد بود، امتحان از کنکور سختتر بود، الان چرا خالی میماند؟ هیچ کس به این سوال توجه نمیکند، ما الان داریم میگوییم چرا تعداد مثلا متخصص اطفال مان در کشور کم است، این که چرا کسی متخصص اطفال نمیشود را هیچ کس به آن توجه ندارد.
اکرمی: من خواهشم این است که ما یک مقدار بیشتر فکر کنیم، تصمیمات خلق الساعه به شدت آسیب زننده است، رئیس جمهور محترم صریح گفتند در هر موضوعی نظرات متولیان امر گرفته بشود، از انجمنهای علمی، از کسانی که مو سپید کردند، دلسوز هستند تصمیم گیری وقتی میکنید از آنها نظر بگیرید، ببینید شورای عالی انقلاب فرهنگی صندلی وزیر بهداشت را حذف میکند، ۴۰ تا ۵۰ درصد علم کشور سلامت است، در شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ کس از وزارت بهداشت یا از نظام سلامت وجود ندارد، بعد از دو سال با کلی نامه نگاری این بر میگردد، چرا؟ برای اولین بار چهار مقام ارشد نظام، من تا حالا ندیده بودم، ۴۳ سال من دارم تو سلامت کار میکنم اولین بار من دیدم که بله وزیر بهداشت، رئیس سازمان نظام پزشکی، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی مکاتبهای میکنند، آقا افزایش ظرفیت پزشکی به معنی بیشتر شدن متخصص در مناطق محروم نخواهد بود، فقط سرباز برای خارجیها دارید فراهم میکنید، اصلا انگار نه انگار، یعنی این نامه اصلا مورد توجه واقع نشد و آدم متعجب میشود، من بحثم این است این موضوعی که دارد اتفاق میافتد رئیس نظام پزشکی مصاحبه میکند بعد وزیر بهداشت میگوید، نه مطلب به این ترتیب نیست، همکاران من در خارج از کشور کار عینک سازی میکنند، بعد میگویند نه آقای فلانی، آقای بهمانی به این ترتیب نیست، من اگر اجازه بدهید تو بخش بعدی آمارهای مهاجرت را رفتم در آوردم، نگاه بکنیم با هم که وقتی که رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی، رئیس نظام پزشکی و دیگران میگویند که آقا اوضاع خراب هست، خطرناک است داریم کار عجیب و غریب میکنیم، همه افتخاراتی که امام "ره" فراهم کردند با این که در هر استانی ما یک رئیس دانشگاه علوم پزشکی داشته باشیم، آنها به سیستم ایران یک سیستم کاملا منحصر به فرداست و در دنیا مشابه ندارد، سازمان بهداشت جهانی الان میگوید این سیستم یک سیستم بسیار موثر و کارآمدی است، یک روز میبینیم قانون جمعیت، یک روز میبینیم که نمیدانم موضوع غربالگری، حالا خواستید من تصمیمات خلق الساعه را در قالب مصادیقی که آماده کردم، اگر به من فرصت بدهید یکی یکی برایتان بیان میکنم که بسیار متعجب میشوید که این صحنه را میبینید، من دقیقا با حرفهایی که آقای دکتر موسوی فرمودند من کاملا موافقم و این بسیار خطرناکی است که ما داریم اصلا خودمان هم نمیفهمیم، که این تصمیمات از کجا در میآید و با چه توجیحی در میآید؟ و چقدر آسیب زننده هست؟
آقای دکتر موسوی نژاد ادامه توضیحات شما را میشنویم؟
موسوی نژاد: توضیحاتی که جناب آقای دکتر دادند بسیار بسیار شیوا بود و مطلب بسیار مهمی هست، یعنی من واقعا اول روم نمیشد بگویم این تصمیمات خلق الساعه، ولی ایشان خیلی شجاعت به خرج دادند و گفتم که از صحبتهای ایشان استفاده کنیم، ما الان بحث مان این است که میگوییم که چطور پزشکان ما دارند مهاجرت میکنند؟ خب ما تو نظام پزشکی وقتی که داریم چک میکنیم سال قبل ۱۲ هزار گود استندینگ یعنی اینکه گواهی صادر کردیم برای خروج از کشور، این یعنی آمار بسیار بالا چه برای پزشک و چه برای گروه جامعه پزشکی، من یک چیزی به شما بگویم، حالا اگر احتمالا دوستان روانشناس یا روانپزشک دارند این مصاحبه را میشوند من را ببخشند اگر اعداد را یک کمی بالا پایین میگویم و دقیق نیستم، ولی ما یک عدد استرس داریم، میگویند اگر این عدد استرس برای یک نفر پیش بیاید این فرد نمیتواند تحمل کند و فرد میمیمرد، فرضا در خارج از کشور میگویند فوت همسر، عدد استرسش ۱۸۰ تا ۲۰۰ است، در ایران عدد فوت فرزند ۱۸۰ تا ۲۰۰ است، ۲۲۰ میگویند عددی است که نمیتوانیم تحمل کنیم، بیزستر میشود و فرد ممکن است به علت فشار و استرس روانی فوت کند، مهاجرت در حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هست، یعنی یک آدمی که دراد مهاجرت میکند یک استرس بسیار سنگینی را دارد با خودش تحمل میکند، خودش، خانواده اش، بالاخره یک تحصیل کردهای اینجا آمده پزشک شده، ۷ سال درس خوانده، جزو نخبگان بوده، درس خوانده، پدرش از مالیات ما کار کرده و اینها، این خودش یک عدد بسیار بزرگ استرس را میدهد بین ۱۴۰ تا ۱۵۰، اگر همکاران روانپزشک به روش روانشناسانه میشوند من را ببخشند اگر عددها یک مقدار بالا و پایین هست، اما عدد مهاجرت وحشتناک الان استرسش بالاست چرا یک نفر این ریسک را به جان میخرد، یعنی من در ازای این ریسک فکر میکنم چه چیزی برایم وجود دارد که حاضر میشوم این ریسک را میپذیرم، این بخشیش چیزهای زیادی است که آقای اکرمی فرمودند یعنی ما صبح بلند میشویم من پزشک، دانشجوی پزشکی، اتفاقا امروز یکی از دانشجوهایم آمده بود، من هیئت علمی شهید بهشتی هستیم، آمده بود راجع به چیزی صحبت میکرد میگفت من رشته ام این است داشتم میرفتم کارها را درست میکردم برای خارج از کشور، تعهداتم شش میلیون بوده، سه میلیونش را هم دارم قرار بوده سه میلیونش هم چک بدهم، شب خوابیدم صبح بیدار شدم، شد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان، در همین یک هفته گذشته، ما با این سیاست نمیتوانیم جلوی فرار را بگیریم، نمیتوانیم باعث بشویم، مثل همان باغچه هست، دیوار را بلند میکنیم، اما داریم جلوی آفتاب را میگیریم، ما میآییم به جای این که بگوییم که شما میخواهید ریز نمرات را بگیرید، قبلا ته اش با صد میلیون جمع میشد، الان کردیمش دو میلیارد تومان، آن کسی که بخواهد برود فقط ما عدد استرسش را بردیم بالا، چون او خواهد رفت چرا؟ چون امید، رفاه و آینده پیش بینی پذیر ندارد اینجا، یعنی یک پزشک جوان وقتی میخواهد مطب افتتاح کند، من در حوزهای که خودم دارم کار میکنم، در یک حوزهای در بیخ گوش مملکت، در بیخ گوش پایتخت، در شهرستان ملارد و من قبلش هم حالا رئیس شهریار و ملارد و شهرقدس سه هزارتا پزشک داشتیم، دو میلیون نفر جمعیت داشتیم از خیلی از استانها بزرگتر ما بودیم تعدادمان، اما در طول سالهای اخیر ما تعداد مطبهایی که افتتاح میشد، همیشه کمتر از تعداد مطبهایی بود که داشت جمع میشد، چه در خصوصی، چه در تخصصی، چه در عمومی، این نشان میدهد که بالانس منفی شروع شده و متاسفانه مثل یک شیب لغزنده دارد روز به روز بیشتر میشود به جای این که بیاییم ببینیم که چرا اتفاق میافتد حالا هی میخواهیم سنگ بفرستیم ماشینی که تو سرازیری افتاده.
یک موانعی ایجاد میکنیم و فکر میکنیم که این موانع ایجاد کردنها میتواند موفق باشد.
موسوی نژاد: اینها مقطعی هست خیلی کوتاه ممکن است جلویش را بگیریم، ولی بالاخره یک راهی پیدا میشود، آنی که دارد میرود و فکر میکند که حاضر هست استرس روانیش را در این حد بپذیرد، که میخواهد کانادا یا آمریکا برود دو سال اول اگر باید امتحان بدهد، چه شرایطی باید داشته باشد و برایش آنجا حتی در کانادا و طرح باید برود، میرود ایالتهای دور افتاده اش، اما وقتی دو سال طرحش را میگذراند میداند بر میگردد با یک آیندهای که پیش بینی پذیر هست، واسه ده سال آینده اش میتواند بهترین ماشینش را بخرد با کمترین قسط، خانه اش را بگیرد، شرایطش را داشته باشد، من جالب است میگویم وقتی یک پزشک عمومی در کانادا فارغ التحصیل میشود بخواهد مطب بزند، انجمن پزشکان عمومی آن ایالت، صد هزار دلار شارژ میریزد به حسابش، میگوید این را داشته باش اگر ازش خرج کردی به مقداری که از آن خرج کردی با سود نمیدانم یک درصد، بیا پس بدهد، بقیه اش را بگذار توی حسابش و خیالت جمع باشد، ما این جا پزشکان را هنوز پروانه نگرفته اولین ازش میخواهیم برو یک پرونده مالیاتی تشکیل بده، یک کارتخوان تعریف کن که من مالیات را بتوانیم بگیرم، حتی اگر این میخواهد بیچاره درس بخواند، و رزیدنتی شرکت کند.
اتفاقا یک پیامکی ارسال کردند، جالب این هست که این بار پزشکان متخصص، ارسال کردند، همیشه شنوندگان ما به عنوان یک سوالی مطرح میکنند و اعلام کردند که ما یکی از مناطق محروم دارم پیامک میفرستم، خیلی زحمت کشیدم تا به اینجا برسم، افسرده شدم.
اکرمی: در ایام کرونا ۹۸ مهاجرت ۸ درصد در جامعه پزشکی کاهش پیدا کرد، که طبیعی بود، چون ویزا نمیدادند و سفر حداقل شده بود، بعد از ایام کرونا ۱۸۰ درصد افزایش پیدا کرده، گوداستندینگ یعنی گواهی صلاحیت حرفهای در رشته، میآیند نظام پزشکی.
میگویم که ما تخلفی چیزی انجام ندادیم؟
اکرمی: من در مقدمه بگویم، قبل از آمارها، اولا امر مهاجرت چیز بدی نیست، در تمام دنیا هم هست، حالا ما میشنویم یکسری محاسبه میکنند به یک تصمیم میرسند، تصمیم بسیار سختی هست، دقیق فرمودند در بحث استرسش، اتفاقا در قرآن هم داریم، بروید تو دنیا بگردید ببینید دنیا چه خبر است، کسی که به این تصمیم میرسد یعنی اینکه دارد تمام آن آرامشی که در مورد خانه و ماشین و مطب و کار و فلان و بهمان، والدین و بستگان را رها بکند برود تو یک کشور دیگر، بالاخره من چهارسال در انگلستان داشتم بورس درس میخواندم بالاخره سخت است، واقعا راحت نیست این تصوری که فکر کنیم که همه آنهایی که میروند خارج، مثلا ببخشید برای سکس و برای الکل و ... اصلا برای این حرفها نیست، اصلا این حرفها نیست از ذهن مان اینها را خارج کنیم، در نیمه اول سال ۱۴۰۲ یعنی شهریور ماه آمار از ۶ هزار نفر عبور کرده، ببینید رئیس کمیسیون بهداشت مجلس میگوید امیدوارم مسئولان بچه هایشان مریض بشوند که بفهمند پزشک کم است، آخر واقعا ما کارمان باید به نفرین بکشد؟ دو تا اعضای کمیسیون بهداشت مجلس با نفرین بحثشان را شروع کردند، کسی که میآید این گواهی را میگیرد آخرین مرحله است، یعنی مذاکراتش را کرده، اپلیکیشنش را پر کرده، آن ور پذیرشش را گرفته یکی از مدارکی که میخواهند برای این که ویزا صادر بکنند این مدرک هست.
شش هزار نفر در نیمه اول امسال؟
اکرمی: بله، نکته بعدی این است که یک تعدادشان بر میگردند به خاطر این که در کشورهای حاشیه خلیج فارس و عراق و اینها کار میکنند، میآیند بر میگردند، ولی این زیر ۱۰ درصد است، این آمار پلیس گذرنامه هست.
اصل بر این است که بر نمیگردند
اکرمی: برنمیگردند میانگین سنی افرادی که آمدند این گواهی را بگیرند، ۱۰ سال افزایش پیدا کرده، قبلا جوانها و پزشکهای عمومی و رشتههای مثلا چه میدانم لیسانس و اینها میرفتند، به شدت دارد در بین متخصصان و فوق متخصصان، یکی از دوستان من در تو تجهیزات پزشکی میگفت، من هر اتاق عملی میروم، چه خصوصی و چه دولتی، در مورد این که من کجا اپلای کردم، چه جوری دارم اقدام میکنم و کارم به کجا میرسد، آمارهای پیراپزشکان و ماماها در حال افزایش هست، این تصمیمات خلق الساعه است که باعث میشود و جالب است رئیس کمیسیون جمعیت مجلس، میگوید مردم ایران تصمیم بگیرید که زیاد بشوید اگر نشوید ما میرویم ازدواجهای بین المللی، اصلا آن روی که من سخنرانی ایشان را دیدم دود از کله من بلند شد، تمام نمایندگان مجلس علیه ایشان شوریدند که شما چرا این جوری دارید حرف میزنید، که چرا برویم سراغ ازدواجهای بین المللی یعنی چی؟ این را از کجا درآوردید، آیا واقعا مردم ایران اِرق ندارند؟ مملکت شان را دوست ندارند؟ یک دفعه تصمیم از سازمان ملی مهاجرت راه بیندازیم، سازمان ملی الحمدلله لغو شد، ولی مجلس شورای اسلامی که به امید خدا تا اسفند ماه تعیین تکلیف میشود برای مجلس بعدی، بنشینند آقایان فکر کنند چکار میکنند. یک دفعه تصمیم خلق الساعه در میآید، معاون وزیر بهداشت میگوید که باید مراکز درمانی در ساختمانهایی با کاربری درمانی باشد، بعد میگوییم آقا ببخشید شما اصلا چه کردید؟ اصلا این موضوع کاربری درمانی چقدر مصداق دارد؟ بعد از سه ماه با مکاتباتی که ما کردیم، این لغو میشود، بعد جالب است بعضی از دانشکدههای علوم پزشکی علی رغم لغو، میگویند این لغو مشورتی است و ما این را اجرا نمیکنیم، دوباره جوان مردم باید هی بین این دو اداره برود و بیاید، آقای معاون وزیر چه کردید با شهرداری که چقدر مراکز ما کاربری درمانی دارند؟ چقدر این را میتوانیم پوشش بدهیم؟
ارتباط تلفنی با بابک نیکومرام، رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران
میخواهیم گفتگو داشته باشیم در خصوص واکاوی کمبود پزشکان متخصص در ایران، دیدگاه حضرت عالی را میشنویم.
نیکومرام: البته من در رشته خودم صاحب نظر هستم که رشته فوق تخصصی هست و کار قاعدتا همکاران ما در مراکزی که ارجاع پرشری به آن میگویند یعنی ما خط مقدم معمولا نیستیم و ارجاع ثانویه و ثالثیه به ما میخورد در تمام مراکزی از استان و شهرستانهایی که امکانات برای فعالیت دارد یک جراح فوق تخصص جراحی پلاستیک باشد، ما الان نیرو داریم و کمبودی نداریم، قصه ما قصهای است که استقبال هست در آن، هم شرکت کننده در آن هست و فارغ التحصیلان هم که طبق قوانینی که موجود هست، تعهداتی که دارند را میروند و به خدمت مشغول هستند، مشکل ما این جا هست که اکثر این جاها ما هستیم فقط همکارهای ما گلهمند هستند که اینهایی که فوق تخصص جراحی پلاستیک میآیند اینها بر میگردند با این که سه سال اینها درس خواندند و بورد فوق تخصصی گرفتند دوباره بعضی مراکزاینها را به کار جراحی عمومی وا میدارند یعنی یک پله میاندازند پایینتر و کشیکهای جراحی عمومی برایشان میگذارند وگرنه ما تو جراحی پلاستیک مشکل حادی در شهرستانها نداریم.
اگر توضیحات بیشتری دارید در خصوص این موضوع، اگر دغدغه مندی تو حوزه خودتان وجود دارد بفرمایید؟
نیکومرام: اگر که مشکلی باشد حالا شهرستان خاصی حالا موردی باشد اینها احتمالا بیشتر دغدغه بچههای ما این هست که تو این نظام سلامت که تقسیم میشوند آنجا، چون عرض کردم مراجعه مستقیم نیستند، چون تو مراکز دولتی بیمار اکثرا به آنها ارجاع نمیشود و تو اینها بعد مورد مشاوره میگیرند و اغلب که آنجا هستند خیلی هایشان ازنظر کارانه و درآمدی شان که فقط هم باید تو دانشگاه کار بکنند، مشکلات دارند وبا حقوقهای پایین، خب اینها وقتی که در سن سی و خردهای و چهل و خردهای اینها فارغ التحصیل میشوند، بعد فوق تخصصی میگیرند انتظار دارند که شرایط برای درآمدی شان باشد که ما چندین بار خواستیم از مسئولینی که رشته فوق تخصصی میروند آنجا، اجازه بدهند که حداقل، چون وقتی که مراجعه کننده بیمار به آنها، در مراکز دولتی نیست و حقوقها پایین هست که ما بعضی وقت ها، کارانه ۱۰ میلیونی ندارند که هزینههای زندگیشان را نمیگرداند، اجازه بدهند اینها مطب داشته باشند که حداقل بتوانند با همان ویزیت عادی که میکنند بتوانند کسب درآمدی بکنند، چون واقعا خیلی از بیمارستان ها، بیمارصفر جراحی پلاستیک خیلی زیاد ندارند که بتوانند به آنها ارجاع بدهند، یعنی دو تا مشکل تو شهرستانها داریم، البته میروند و عهده دار هستند یکی این که درآمدشان زیاد نیست به خاطر این که نمیگذارند مطب بزنند، قبلا میگذاشتند بچهها تو شهرستانها مطب بزنند و حداقل یک سال که آنجا کار میکردند اجازه مطب میدادند، اتفاقا دلیل ماندگاری پزشک میتواند باشد یعنی وقتی که یک جراح فوق تخصص پلاستیک برود تو یک شهرستان بگذارند مطب بزنند، بالاخره آنجا ماندگار میشود و کسب و کاری راه میاندازد، دیگر درآمدش وقتی که بخش خصوصی بتواند کار باشد درآمدش خوب بشود حداقل میگوید از این شهرستان تکان نمیخورد، ولی خب اگر نگذارند که آنجا کار بکند درآمد خوبی هم نداشته باشد، آن فرد فوق تخصص فقط دنبال این است که طرحش تمام بشود و از این شهرستان برود بیرون، ولی ما تجربه خوبی که قبلا داشتیم، بچههای ما هرکسی که شهرستان رفتند و ماندند و فضای کسب و کارشان فراهم شده، ماندگاری داشتند آنجا و اصلا حاضر نشدند بیایند مراکز استان یا جای دیگر.
نکته دیگری که همکاران ما گزارشاتی داریم که در بعضی مراکز الان نمیخواهم بگویم به صورت عام، ولی اینها را وادار میکنند که کشیک جراحی عمومی بدهند به حساب این که جراح عمومی تو آن منطقه نیست، درست است که حالا جراح پلاستیک قبلش جراح عمومی بوده، ولی خب مثل این که جراح عمومی برود، چون قبلش پزشک عمومی بوده، اینها را بردارند به عنوان پزشک عمومی درمراکز ازشان استفاده بکنند و این خب هم اینکه موجب هدررفتن هزینهها و این که این پایین آوردند بالاخره شان و منزلت آن کاری که اصلا یاد نگرفتند اینها سه سال از جراحی عمومی اصلا دور بودند چهارپنج سال دور بودند اگر قرار باشد اینها برگردند و دوباره جراحی عمومی کار بکنند، نه بازآموزی دارد و نه آموزشش دیدند اصلا صلاح چیز هم نیست جای فوق تخصص جراحی پلاستیک که چهار پنج سال از جراحی عمومی دوربوده دوباره برگردد کارهای جراحی عمومی را بکند و این سلامت عمومی مردم را هم به خطر میاندازد که خواهش من از مسئولان این است که بالاخره این را درنظر داشته باشند و در همان جایگاهی که تربیت شده و آموزش دیدند و هدف نظام سلامت هست اینها بکار گرفته بشوند، تمام نظام سلامت ما حقوق کافی و به تمام ردهها یعنی نه جراح عمومی، نه پزشک عمومی و نه حتی کادرهای پرستاری و اینها ما در مضیقه هستیم و اینها باید توی مجلس بودجههای زیادی برای اینها بگذارد که اینها بتوانند وقتی که خودشان را میخواهند وقف سلامت مردم بکنند حداقل دغدغه معیشتی نداشته باشند. خبرگزاری صدا و سیما
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/aOfk