پایگاه خبری پزشکان و قانون | پالنا
لیبرال‌ترین کشورهای دنیا هم قیمت‌گذاری دارو دارند
به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، این روزها زمزمه‌های حذف ارز دارو و احتمال افزایش قیمت آن و نیز کمبودهای دارویی در بازار مصرف‌کنندگان این محصول با ارزش را با چالش مواجه کرده است. از آنجاکه دارو یک کالای استراتژیک است کشورها همواره به دنبال ایجاد ذخایر استراتژیک در این بخش هستند و کشور ما هم از این قاعده مستنی نیست.

ازاین‌رو به سراغ اکبر عبداللهی‌اصل، مدیرکل جدید داروی سازمان غذا و دارو رفته‌ایم تا وضعیت تخصیص ارز دارو در ماه‌های پایانی سال و زمزمه‌های حذف ارز در سال آینده را از ایشان جویا شویم.

در این گفت‌وگو کمبودها و استراتژی دارویی کشور را هم از این مدیر باسابقه دارو جویا شدیم که در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید.

این روزها زمزمه‌های حذف ارز دارو شنیده می‌شود. وزیر بهداشت هم صحبت‌ از حذف کرده و همین خبر سبب ایجاد حواشی شده است. بفرمایید که در حال حاضر چند نوع ارز به دارو تعلق می‌گیرد و آیا خبر حذف ارز دارو و احتمال گرانی آن صحت دارد؟

برای بخش سلامت شامل دارو، مواد اولیه و تجهیزات پزشکی سه نوع ارز وجود دارد. ارز ترجیحی نوع یک، ارز ترجیحی نوع دو و ارز نیمایی. نرخ ارز نیمایی همان قیمتی است که به‌اصطلاح اتاق دوم اعلام می‌کند و در حال حاضر متغیر است و دائم در بازار پایین و بالا می‌شود. نرخ دلار نیمایی حدود 50 هزار تومان یا کمی بالاتر یا پایین‌تر قیمت‌گذاری می‌شود. دقیقاً امروز چند تومان است را نمی‌دانم، چون بانک به قیمت روز حساب می‌کند. ارز ترجیحی نوع یک همان 4 هزار و 200 تومانی است.

ارز ترجیحی نوع دوم هم 28 هزار و 800 تومان است. جالب است بدانید از همان سال که طرح «دارویار» آغاز شد ارز ترجیحی نوع یک یا همان 4 هزار و 200 تومانی حذف شد بنابراین ارز ترجیحی نوع یک حداقل در مورد دارو 2 سال است که حذف شده ‌است.

یعنی دیگر ارز 4 هزار و 200 تومانی تخصیص داده‌ نمی‌شود؟

بله حذف شده ‌است. می‌توان گفت که طرح دارویار تبدیل ترجیحی نوع یک به نوع دو بود و تمام آن 4 هزار و 200 تومانی‌ها به 28 هزار و 800 تومان‌ تبدیل شد. البته برخی رادیو داروها، واکسن‌ها و امثالهم مانده ‌بود که آنها هم در سال 1402 آزاد شدند و عملاً ما برای دارو و مواد اولیه از اول سال 1403 اصلاً ارز 4200 تومانی نداشتیم بنابراین آنچه منظور وزیر بوده همین نوع ارز بوده ‌است.

البته هنوز برای تجهیزات پزشکی ارز ترجیحی نوع اول تخصیص داده می‌شود که تکلیف آن هم معلوم نیست و اگر دولت ارز تخصیص دهد تجهیزات پزشکی تامین خواهد شد و اگر هم تخصیص ندهد خودشان درباره‌اش توضیح خواهند داد. بحثی که درباره دارو شده‌ بخش دیگری از موضوع است.

حدس بنده این است که در بودجه سال آینده ممکن است نرخ ارز ترجیحی نوع دوم گران شود. البته در حال حاضر هیچ عدد مشخصی ذکر نشده ‌است؛ لذا بحث آزاد شدن نرخ دارو نیست و اگر نرخ ارز ترجیحی نوع دوم که 28800 تومان است به 38000 تومان برسد حتماً پیش از آن ارز آزاد به 100 هزار تومان رسیده‌ است و باز هم فاصله زیادی بین قیمت آزاد و ترجیحی ارز وجود خواهد داشت.

پس نوع ارز دارو حداقل تا همین الآن قرار نیست هیچ تغییری داشته باشد مگر اینکه بانک مرکزی نرخ ارز نوع دوم را از 28800 تومانی به عدد دیگری تغییر دهد که آن هم بحث سیاست کلان حاکمیت است و واقعاً هیچ‌ کس در وزارت بهداشت چنین دیدگاهی ندارد، بنابراین کسانی که درباره تغییر نرخ ارز دارو حرف می‌زنند فقط حدس و گمان خود را بیان می‌کنند و چیزی که مطمئنیم این است که ما نمی‌خواهیم نوع نرخ ارز را تغییر دهیم. ضمناً افزایش نرخ ارز لزوماً به معنای افزایش قیمتی که در ابتدای طرح دارویار اتفاق افتاد و ارز 4200 تومانی به 28800 تومان تبدیل شد و قیمت‌ها ناگهان بالا رفت، نیست.

یعنی همان ارز نوع دوم ادامه خواهد داشت، اما نرخ آن تغییر خواهد کرد؟

بله ارز نوع دوم را کماکان ادامه خواهیم داد و اصلاً هم قرار نیست تغییر دهیم. حتی ممکن است برخی داروهای خاص‌تر را هم اضافه کنیم.

یعنی داروهای جدید به لیست اضافه خواهند شوند؟

بله چون در دو سال گذشته ارز نزدیک به 30 درصد از مواد اولیه‌ یا حتی بیش از آن را نیمایی کرده‌اند، لذا اگر نرخ ارز ترجیحی بالاتر برود و دولت دستش بازتر شود بسیاری از مواد اولیه و داروها ارز نوع دوم را دریافت خواهند کرد. البته امروز این نوع ارز به بسیاری از داروها تعلق می‌گیرد و باید به مواد اولیه و دیگر داروها هم این ارز تخصیص‌ داده شود.

پیشنهاد دولت در لایحه بودجه سال آینده چه بوده ‌است؟

دولت در لایحه بودجه نرخ مشخصی پیشنهاد نکرده‌ است.

حدس شما چیست؟ به نظر شما کمیسیون تلفیق نرخ ارز را چقدر تعیین خواهد کرد؟

نمی‌دانیم. ممکن است قیمت را 10 یا 20 درصد بالا ببرد. البته معمولاً دولت‌ها در هیچ موردی بیشتر از 20 درصد را موافقت نمی‌کنند. اگر ارز 28800 تومانی را 20 درصد افزایش دهد حدوداً 35000 تومان خواهد شد. ازاین‌رو فکر نمی‌کنم خیلی بالاتر برود. نرخ تورم عمومی جامعه هم همین است و باید همین تورم را به صنعت هم داد.

من نگران اینکه داروهای عادی و داروهای خاص دچار افزایش قیمت عجیبی شوند نیستم و مطمئنم تا آخر سال هیچ تکانی نخواهد خورد، یعنی نرخ 28800 تومانی هیچ تکانی نخواهد خورد و دولت هم بنایی ندارد که تا پایان سال آن را تغییر دهد. برای سال بعد هم خدا بزرگ است و باید ببینیم چقدر تعیین می‌کنند. اگر بالا بردند ما هم قیمت دارو را 20 درصد افزایش خواهیم‌ داد و اگر هم بالا نبرند ما هم افزایش نخواهیم‌ داد.

تولیدکنندگان دارو معتقدند که دولت باید پایش را از کفش تولیدکننده بیرون بکشد و اجازه دهد که بازار رقابتی شده و ارز به‌صورت آزاد تامین شود. چقدر با این دیدگاه موافقید؟ فکر می‌کنید تغییرات نرخ یا نوع ارز به سود تولیدکنندگان خواهد بود؟

من نظر شخصی خودم و نه لزوماً نظر وزارت بهداشت را عنوان می‌کنم. در یک بازار و در محیطی که خیلی آزاد است و ما نه تحریم هستیم و نه وضعیت جنگی داریم و نه تحت شرایط خاص، منطق این است که صنعت دارو باید ارز آزاد بگیرد و خودش هم تولید کند و دولت هم می‌تواند در قالب بیمه مردمش را حمایت کند. اتفاقی که در طرح «دارویار» افتاد اینطور بود یعنی دولت می‌خواست ارز صنعت را آزاد کند درحالی‌که فراموش کرده‌ بود تفاوت نرخ ارز 28800 تومانی نیما با 60000 و 70000 هزار تومان حالا همان نرخ 4200 تومان و 28800 تومان آن زمان است.

بنده معتقدم در شرایطی که طبق آمارهای غیررسمی 30 درصد مردم زیرخط فقر زندگی می‌کنند نباید ارز آزاد شود. در شرایط فعلی نمی‌توانیم. حتی لیبرال‌ترین کشورهای دنیا هم قیمت‌گذاری دارو دارند. البته برخی شعارها می‌دهند و معتقدند باید قیمت دارو را آزاد کنیم درحالی‌که در هیچ کشوری آزاد نیست و ما هم آزاد نخواهیم کرد. من حتی معتقدم ما باید یک لیست دارویی ضروری آماده کنیم و دولت قیمت آن داروهای ضروری را در حد پرداخت مردم کاهش‌ دهد. دولتی که نمی‌تواند نیازهای اولیه را برای مردم تامین کند و مردم توان تهیه نیازهای اولیه خود را ندارند و مثلاً فرض کنید از خیابان آزادی تهران که پایمان را می‌گذاریم پایین‌تر چنین چیزهایی را می‌بینیم، نباید ارز را آزاد کنیم.

در طرف دیگر افزایش نرخ ارز و قیمت دارو مصرف‌کننده قرار دارد. پوشش بیمه‌ای یکی از چالش‌هایی است که همواره در چرخه درمان وجود دارد و حالا اگر قیمت دارو 30 درصد افزایش یابد آیا بیمه‌ها توان حمایت از بیماران را خواهند داشت؟


چند سال پیش گروهی در گردهمایی با عنوان «تکنو ریفورد» جمع شدند. بسیاری از بزرگان هاروارد به ایران آمدند و نظام سلامت ایران را آنالیز کردند و توصیه‌هایی هم داشتند. وقتی آن توصیه‌ها را بخوانیم متوجه خواهیم شد که کشوری مثل ما که درحال‌توسعه است در پله‌های پایین قرار دارد. البته آن زمان سرانه تولید ناخالص ایران حدود 8 هزار یا 6 هزار دلار در سال بود و یکی از بهترین دوره‌هایی بود که ما در 2-3 دهه اخیر تجربه کردیم و حالا واقعاً پایین آمده و تولید ناخالص ملی ما به‌شدت نزول داشته است. آن زمان سهم سلامت در تولید ناخالص ملی حدود 7 درصد بود یعنی ما دو دهه پیش سهم سلامتمان از تولید ناخالص ملی 7 درصد بوده درحالی‌که امروز برخی آمارها می‌گوید 7 و برخی می‌گوید پنج. ما هم در GDP نزول داشتیم و هم سهم سلامت در GDP نزول کرده‌ است. پس باید ببینیم در حال حاضر جا هستیم.

کشوری که در این شرایط است نمی‌تواند بگوید که من تمام داروهای روز دنیا را می‌آورم و 100 درصد پوشش بیمه‌ای می‌دهم. واقعاً نمی‌توانیم. البته برخی کشورهای هم‌ردیف ما که GDP به اندازه ما دارند مردمشان نان هم ندارند بخورند و اصلاً نظام بیمه‌ای در آن کشورها وجود ندارند. من فکر می‌کنم GDP واقعی ما زیر 2 هزار دلار است علیرغم اینکه بانک جهانی می‌گوید حدود 5 هزار دلار است.

سرانه سالانه. بانک مرکزی خودمان هیچ وقت از این آمارها اعلام نمی‌کند. چیزی که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی اعلام می‌کنند هنوز با معیار ارز 4 هزار و 200 تومانی یا 28 هزار و 800 تومانی است. واقعیت این است که مردم با ارز 60 تا 70 هزارتومانی زندگی می‌کنند. امروز می‌گوییم که 90 درصد مردم مشمول پوشش بیمه‌ای هستند و بیمه‌ هم ادعا دارد که 90 درصد هزینه‌های بستری و بیش از 70 درصد دارو را پوشش می‌دهد، درحالی‌که نمی‌تواند زیرا منابع به‌قدر کافی ندارد.

وقتی سهم سلامت کاهش پیدا کرده بیمه‌ها درآمد آنچنانی ندارند که بخواهند همه سهم سلامت را پوشش دهد و باید به دنبال راهکارهایی باشد که مقداری پرداخت‌هایش را معقول‌تر کنند. نکته‌ای که به‌صورت سنتی در بیمه وجود دارد این است که ما می‌خواهیم فقط صدا درنیاید درنتیجه اگر من بیماری صعب‌العلاجی مثل سرطان، ام‌اس یا بیماری‌های متابولیک بگیرم بیمه مرا پوشش نخواهد داد و یا کم پوشش می‌دهد، ولی مثلاً فرض کنید سرماخوردگی یا بیماری ساده حاد مثل مسمومیت گوارشی را پوشش می‌دهد و برعکس شده‌ است.

در حال حاضر مشکل ما با بیمه این است که حدود 30 درصد از پرداخت‌هایش بابت بیماری‌های حادی است که مردم با آنها بدبخت نمی‌شوند و فقط کمی فشار به آنها وارد می‌شود. ممکن است فردی سرما بخورد و برای درمان و دارو حدود 1 میلیون تومان هزینه کند، ولی با 1 میلیون تومان زیرخط فقر نخواهد رفت و فقط به او فشار خواهد آمد. ممکن است دو یا سه وعده غذا نخورد، اما مجبور نیست خانه و زندگی‌اش را بفروشد. ما حواسمان نیست که افرادی را داریم که اگر فرزندشان با بیماری متولد شود، مجبورند خانه و زندگی‌شان را بفروشند تا او را درمان کنند. بیمه باید در چنین وضعیتی حضور داشته باشد که نمی‌آید و می‌گوید پول ندارم.

پیشنهاد من برای بیمه‌ها که همیشه دنبال رضایت بودند این است که برگردند و از کارشناسان واقعی بیمه «نه کسانی که سیاسی هستند» که سال‌ها است برای ایران نظامی را پیشنهاد کرده‌اند که امروز در نیوزلند و استرالیا در حال اجرا است کمک بگیرند. سازمان جهانی بهداشت قاعده‌ای دارد که می‌گوید «اگر بابت پرداخت یک ماه درمانت بدون احتساب بیمه یک روز حقوق کاملت را دادی یعنی نظام سلامت کشور به خوبی کار کرده و متناسب است و قابل پرداخت است».

چند درصد بیماری‌هایی که جمعیت زیادی به آنها مبتلا هستند مثل بیماران قلبی و عروقی، فشارخون، دیابت، مغز و اعصاب بیش از یک روز حقوقشان را بابت این بیماری‌ها می‌دهند؟ تقریباً هیچ کدام. بیمه‌های ما باید خودشان را با این موضوع درگیر کنند. کمااینکه نمی‌توانند پوشش دهند و محکم ایستاده‌اند. دولت هم فشارش را به کارخانه‎ها می‌آورد که اگر نمی‌توانیم تامین کنیم پس یکی از کارخانه‌ها را ورشکست می‌کنیم.

بنده قبل از این مصاحبه با یکی از هلدینگ‌های بزرگ جلسه داشتم. هلدینگی که چیزی حدود 14 همت فروش «هزار میلیارد تومان» داشته امروز از دولت حدود 8 همت طلب دارد. حقوق کارگرانش را ندارد بدهد و می‌گوید «کارگرانم را می‌فرستم جلوی وزارت بهداشت بنشینند چون نمی‌توانم حقوقشان را بدهم». فکر کنید من به‌عنوان دولت دستم را در جیب یک شرکت کرده‌ام که دیگر حتی نمی‌تواند حقوق کارکنانش را بدهد. اینکه دارو نمی‌تواند تولید کند بماند. امروز نصف کمبود داروهای تزریقی تولید همین هلدینگ است و می‌گوید نمی‌توانم و پول خرید پوکه ندارم.

با توجه به صحبت‌های شما زنجیره تامین مختل شده و آسیبش کم‌کم دارد به بخش‌های سرایت می‌کند، یعنی کارگرش دارد از کار بیکار می‌شود، مصرف‌کننده سردرگم است و دارویش پیدا نمی‌شود، از طرف دیگر پول وجود ندارد و نمی‌تواند ارزآوری داشته ‌باشد بنابراین چرخه کاملاً معیوب است. نگرانی که حالا وجود دارد این است که آیا ذخایر استراتژیک دارو تامین شده است؟ با این روند شما نگران این موضوع نیستید؟

ما در قانون پنج‌ساله هفتم توسعه پیش‌بینی ذخیره استراتژیک را کرده‌ایم، ولی نکته‌اش این است که برایش بودجه‌ای در نظر نگرفته‌ایم.

ممکن است این هم مثل همه قوانین توسعه‌ای فقط 20 یا 30 درصدش اجرا شود. پس فایده‌اش چیست؟

بله متاسفانه این نکته وجود دارد. اخیراً هم خبری از اتاق بازرگانی پخش شد که برای ذخایر استراتژیک بودجه‌ای پیش‌بینی نشده و وزارت بهداشت و وزارت صمت پول هم ندارد که بدهند، حالا چه اتفاقی می‌افتد؟ یک بار دیگر دست در جیب تولیدکننده می‌کنند؟! بحث این است که تولیدکننده دیگر توان ایجاد دپو ندارد. همین شرکتی که آمپول تولید می‌کرد به من گفت «هفته‌ای می‌خرم و مصرف‌ می‌کنم»؛ این یعنی یک روز هم دپو ندارد. اگر یکی از خطوطش یک روز بخوابد ما همان روز دارو نداریم، آن‌ هم تزریقی‌های جدی.

البته مقداری دپوی استراتژیک وجود دارد و برخی از شرکت‌ها مواد اولیه‌ای نگه ‌داشته‌اند و ممکن است کف داروخانه‌ها چند ماهی موجود باشد اما این کافی نیست. بنده امروز به‌عنوان مدیرکل دارو می‌بینم که برخلاف چیزهایی که گفته می‌شد فقط 30 یا 40 قلم کمبود وجود دارد، متاسفانه برخی داروهای ساده که هیچ وقت در طول تاریخ بشریت کمبود نمی‌شدند هم کم شده ‌است.

در حال حاضر داروهای جراحی، رادیو داروهای عکس‌برداری و خیلی از داروهای دیگر هم موجودی‌شان کمتر از یک ماه است و این کمی تهدیدکننده ‌است. البته در تلاش هستیم که حل‌وفصلش کنیم. فشاری که دولت به سازمان غذا و دارو آورده که قیمت‌ها را سرکوب کند یا به تولیدکننده آورده، چالش‌های زیادی را به وجود ‌آورده است. امروز چندین هلدینگ ما درگیر بانک و ارز و بگیروببندهای گمرک هستند و حساب‌هایشان بسته‌ شده ‌است.

پس اینکه می‌گفتند طرحی به نام «دارویار» در حال اجرا است که فشارها را از تولیدکننده و مصرف‌کننده برمی‌دارد و بازار دارو را سروسامان می‌دهد چه شد؟

از نظر بنده طرح دارویار طرح خاصی نبود. فشاری بود که وارد شد مثل حالا که زمزمه می‌شود دو نوع ارز داریم که یکی ممکن است به تاخیر بخورد و قیمتش را بالا ببریم. آن زمان هم همین بود. دولت به محدودیت منابع خورد. مجلس مصوبه داد. جالب است که می‌شنویم که همان افرادی که آن زمان در مجلس بودند و مصوب کردند که ارز را از 4200 تومانی آزاد کنند امروز مدعی هستند و می‌گویند «عاملینش را به دادگاه ببرید».

من معتقدم آن زمان هم برای تغییرش کاری غیرازاین نمی‌توانستند بکنند. دولت نمی‌توانست ارز تامین کند و ارز 4200 تومانی در بازار نبود لذا برای اینکه بتواند 4200 تومانی را تامین کند باید چه کار می‌کرد که آن را نگه ‌دارد؟ پاسخ روشن است جیبش خالی بوده و فقط می‌توانست 28800 تومانی بدهد.

امروز جیب دولت پر است؟

ما فکر می‌کنیم امروز دولت توان پرداخت ارز 28800 تومانی را دارد.

تا آخر سال یا فکر می‌کنید برای سال آینده هم می‌تواند؟

من فکر ‌کنم سال آینده هم بتواند زیرا آنقدر اعداد فشرده است و آنقدر بازار را کنترل کرده‌اند و اجازه نداده‌اند که داروهای جدید وارد شود و سنگ‌اندازی کردند و قیمت ندادند که سال بعد هم می‌توان این رویه تخصیص ارز را ادامه داد. بگذارید یک مثال برای شما بزنم ما سال 96 یک میلیارد و 3 دهم میلیارد دلار داروی وارداتی داشتیم. حدود 600 میلیون دلار مواد اولیه وارد می‌کردیم و اندازه کل بازار ما 5 میلیارد دلار می‌شد. سال 96 جمعیت ما چیزی حدود 8 میلیون نفر از حالا کمتر بود، جامعه جوان‌تر از حالا بود، آلودگی هوا کمتر بود، خیلی از بیماری‌های غیر واگیر کمتر بود.

شاخص‌هایمان نسبت به امروز بهتر بود؟

بله در حال حاضر واردات داروهای ساخته شده را به 800 میلیون دلار رسانده‌اند. مواد اولیه تولید داخل چیزی حدود 800- 900 میلیون دلار است. بازار همان 5 میلیارد دلار است. چه اتفاقی افتاده است؟!

پس قیمت‌گذاری‌ها سرکوب شده‌ است؟

دقیقاً قیمت‌گذاری‌ها سرکوب‌گرایانه بوده ‌است. اجازه ورود داروهای جدید را نداده‌اند. مقداری هم به‌صورت فوریتی وارد کرده‌اند و این فوریتی‌ها کمی از بازار را گرفته‌ است، با این اوصاف ما باید در حال حاضر توسعه و پیشرفت را فراموش کنیم و فقط می‌توانیم داورهای ضروری مردم را تا حد ممکن تامین کنیم و این کار بزرگی است. باید سایر داروها را رها کنیم و بگوییم بازار خودش تامین خواهد کرد. نظارت داشته باشیم که اجحافی نکنند، اما فقط در حد مقررات حکومت مگر اینکه گشایشی رخ دهد.

در حال حاضر چند قلم کمبود دارو در بازار داریم؟

به این شکل نمی‌شود تعیین کرد و بازی با کلمات است. دوره‌ای‌ می‌گفتیم که 30 قلم کمبود داریم. یکی از این 30 قلم یک داروی تخصصی بود که ممکن بود سالی یک قلم از آن مصرف شود و با آن دارو خودکشی می‌کردند یا اتفاقی می‌خوردند، هیچ‌ وقت آن دارو را نداشتیم چون بسیار گران بود و مشتری هم نداشت. امروز رسیدیم به وضعیتی که ناگهان می‌بینیم آب مقطر نداریم. آب مقطر با آن داروی خاص فرق دارد. امروز اگر 10 قلم دارو نداشته باشیم داروهایی هستند که کشور را فلج می‌کند.

یعنی داروهای اساسی دچار کمبود شده است؟

من اصلاً به این موضوع که چند قلم کمبود داریم کاری ندارم. ممکن است بیماری تشنجی که 10 سال است یک دارو را مصرف کرده، همان داروی خارجی‌اش را بخواهد که حق هم دارد. کسی که IVF دارد واقعاً اگر با داروی خارجی یا برند کار کرده باشد، همان داروی همیشگی خود را می‌خواهد. پزشکانی که واقعاً در بالین حضور دارند و با بیمار کار می‌کنند می‌دانند که جابجا کردن داروهای بیمار در IVF آسان نیست، اما من این‌ها را کمبود در نظر نمی‌گیرم. برای برخی بیماری‌های خاص مثل کسی که سکته کرده و باید سدیم پتاسیم بدنش تامین شود، اما داروی لازم وجود ندارد نمی‌توانم بگویم کمبود نیست. من تمرکزم روی این کمبودها است که اگر با هم جمع کنیم ممکن است 20-30 قلم بیشتر نشود اما بسیار خطرناک است.

سیاست سازمان غذا و دارو که هر دارویی که مشابه داخلی دارد نباید جزء کمبودها در نظر گرفت همیشه مورد انتقاد بوده‌ است، نظرتان درباره این رویه چیست؟
این رویه علت دارد زیرا سازمان غذا و دارو همیشه تحت فشار لابی‌های سیاسی بوده ‌است. لابی‌هایی در این کشور وجود دارد که من همیشه به طنز می‌گویم «اگر دستشان را به حالت کادرسازی دوربین عکاسی بگیرند و بگویند من دوربین ساختم سازمان غذا و دارو مقاومت می‌کند، اما چالش اصلی این است که لابی‌های پشت سر می‌گویند ایشان دوربین عکاسی ساخته و واردات دوربین عکاسی ممنوع!».

اصلاً هم مهم نیست که این رئیس سازمان چه کسی باشد، دلش نمی‌خواهد این کمبودها زیاد شود چون بالاخره تحت سوال قرار خواهد گرفت و زندگی‌اش سیاه خواهد شد، ولی تا حدی تحت تاثیر لابی‌ها قرار می‌گیرد که اگر من اجازه دهم 10 درصد داروهایی مثل کولستین، ونکومایسین و آنتی‌بیوتیک‌های ضروری واردات بیاید، خواهند گفت وااسفا! واردات ما را کشت. ایشان طرفدار واردات است و از وارداتی‌ها پورسانت می‌گیرد. به همین دلایل می‌گویم ‌کمی هم شما بروید با نمایندگان مجلس و نهادهایی که با بعضی از تولید داخل‌ها یا از نظر من بیشتر تولید داخل‌نماها رقابت می‌کنند مذاکره و لابی کنید.

آیا شما مخالف این رویه هستید؟
نظر من این است که باید از تولید داخل «بعد از اینکه کیفیت لازم را داشت و مقداری که بازار نیاز دارد تولید کرد» حمایت کرد. من به وارداتی ارز نمی‌دهم، حمایت دولتی و یارانه نمی‌دهم اما می‌گذارم تامین شود. به‌راحتی ثبت شود و قانونی هم به مردم دارو بدهد، ولی واقعاً به تولید داخل به دلایل مختلف اجحاف می‌شود. البته به هر دو طرف دارند اجحاف می‌کنند هم به بیمار و هم به تولیدکننده. فکر می‌کنم تنها کسب‌وکاری که برخی‌شان حالشان در 5 سال اخیر خیلی خوب بوده شرکت‌های فوریتی بوده که در بحران از کف خیابان کشورهای مختلف و از زیرپله‌ای‌های هند و بنگلادش و... دارو می‌آوردند. همان زمان که اروپایی یک دارو را 8/0 دلار می‌دهد قیمت آقایان زیرپله‌ای 6/0 دلار است درحالی‌که. در خود هند هم که آن دارو را مصرف نمی‌کنند.

در سال‌های اخیر صحبت از این است که ما بالای 90 درصد داروها و بیش از 50-60 درصد مواد اولیه دارویی را در داخل تولید می‌کنیم. مردم این را باور کنند یا کمبودهای ناگهان را؟

تمام این آمارها نادرست است و هر کسی هم می‌گوید شعار سیاسی می‌دهد. واحد شمارش دارو عدد نیست. شما نمی‌توانید فرضاً دارویی که تزریقی است و شخص ماهی یکبار تزریق می‌کند و یا داروی ضدسرطانی که یک دوره 10-20 ساله هر هفته می‌زند و بعد یک سال نمی‌زند را یک عدد در نظر بگیرید. یک داروی این‌چنینی را هم یک عدد در نظر بگیرید و یک شربت آموکسی‌سلین را هم یک عدد در نظر بگیرید. امروز این اعداد را با هم به همین تناسب جمع می‌بندند و تعداد می‌دهند و می‌گویند ما 90 درصدش را در داخل تولید کردیم. درحالی‌که هیچ ارزشی ندارد. پس از نظر عددی اگر کسی گفت که فلان درصد دارو تولید داخل یا وارداتی است، بدانید بیشتر شعار سیاسی می‌دهد و تولید و واردات را اینطور محاسبه می‌کند.

از سوی دیگر اگر ما درباره داروی ساخته شده بخواهیم ارزشی حساب کنیم آن دو عددی بود که اول گفتم ما نه حدود 1 و 300 میلیارد دلاری که سال‌های قبل بوده و نه 800 میلیون دلاری که حالا است، بلکه حدود یک میلیارد داروی وارداتی داریم و در حال حاضر حدود 800 الی 900 میلیون دلار مواد اولیه وارد می‌کنیم. پس تقریباً ما 2 میلیارد دلار دارو و مواد اولیه وارد می‌کنیم و ارزش بازاری که خلق کرده‌ایم معادل 5 میلیارد دلار است. البته اگر سهم داروخانه و پخش را کم کنیم تقریباً 30 درصد آن از بین می‌رود.

یعنی 1 تا 1 ونیم میلیارد دلار؟

بله این درست است. حالا بخواهیم با اعداد بازی کنیم و بگوییم ما مدافع تولید داخل هستیم اعداد دیگری به دست می‌آید که غلط است. عددی که گفته شد را هر کسی می‌تواند برود و در گمرک نگاه کند. الحمدالله گمرک واردات را شفاف می‌گذارد و می‌توان میزان واردات را دید. خود سازمان غذا و دارو هم یک سایت عمومی دارد که می‌توان از طریق آن سایت واردات مختلف را دید.

با این اوصاف 90 درصد به 40 درصد رسید؟

اولاً با قیمت مصرف‌کننده بازی می‌کنند. اگر داروی وارداتی یا تولید داخل بیاوریم هر دو پخش است و می‌شود لجستیک. ارزشی که صنعت ایجاد می‌کند مجموع صنعت ماده اولیه با دارو است و ما 2 میلیارد دلار ارز می‌دهیم و 3 ونیم میلیارد دلار به پخش می‌دهیم. البته برخی می‌گویند که این قیمت سرکوب‌گرایانه است و اگر قرار بود بروید از خارج کشور دارو بیاورید عدد بیشتری باید پرداخت می‌کردید و سه و نیم میلیارد را با قیمت ریال به دلار تبدیل می‌کردید و اگر قرار بود شما خودتان بروید دلاری ارز بدهید چیزی که من با یک میلیارد دلار ارز می‌آورم و 3 و نیم میلیارد می‌فروشم 2 تا 3 برابر می‌شد.

بخشی از این صحبت درست است؟

بله این حرف هم درست است ولی از نظر اقتصادی ما سرکوب قیمتی انجام دادیم و ارزش‌افزوده مستقیم اقتصادی نداشتیم. متاسفانه دولت قیمت را سرکوب کرده و اجازه سرمایه‌گذاری و نوسازی نداده و اجازه نداده صنعت GMP بگیرد و صنعت هم 2 میلیارد پول داده و 3 و نیم میلیارد فروخته که فایده‌ای ندارد. واقعیت این است که اگر این وضعیت نبود سه برابر یعنی 3 و نیم به 10 و نیم میلیارد «ارزش‌افزوده» داشتیم.

باید تولید داخل حمایت شود ولی واردات هم باشد تا کار به فوریت نکشد. درست است؟

ما فرهنگستان علوم پزشکی داریم که هر روز فریاد می‌زند بگویید ما ژنریکم. تعریف ژنریک این است که دارویی که R&D اش در دنیا طی شده و تمام شده و مدت گواهی ثبت اختراعش گذشته و 20 سال از ورودش به بازار جهانی سپری شده و ما آن را با قیمت ارزان‌تر کپی کنم.

امروز که داروی 20 سال پیش دیگر روی خیلی از بیماری‌ها جواب نمی‌دهد.

این را باید به مسئولان فرهنگستان بگویید که دائم از ژنریک می‌گویند. البته جیبمان را هم انکار نمی‌کنم شاید با جیب ما واقعاً ژنریک بهتر باشد. هفته نامه سلامت

پایان پیام/

لینک کوتاه:

https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/lezm