پزشکان میان دو جراحی؛ حرفه یا زندگی؟
پزشکان و قانون: پزشکان در ایران با چالشهای بیپایانی دست و پنجه نرم میکنند؛ شیفتهای طاقتفرسا، شبکاریهای اجباری، و انتظار همیشگی جامعه برای در دسترس بودن. این فشارها نهتنها بر سلامت جسمی و روانی آنان تاثیر گذاشته، بلکه زندگی شخصی و خانوادگیشان را نیز در معرض خطر قرار داده است. حال آنکه پزشکان در بسیاری از کشورهای دیگر، با بهرهگیری از سیاستهای حمایتی، موفق به ایجاد تعادل بهتری میان کار و زندگی شدهاند. اما آیا میتوان این درسها را به ایران منتقل کرد؟
چالشهای پزشکان در ایران؛ از شبکاری تا فرسودگی
دکتر مریم نوری، پزشک عمومی، درباره زندگی روزانه خود به پالنا میگوید: "گاهی حس میکنم بیشتر وقت من متعلق به بیمارستان است تا خانوادهام. شبهایی هست که حتی صدای گریه فرزندم را نمیشنوم، چه برسد به وقتگذرانی با او. تعرفههای پایین پزشکی، کمبود پزشک در مناطق محروم و فشار اقتصادی باعث شده بسیاری از پزشکان به اضافهکاری اجباری روی بیاورند. این فشارها نهتنها کیفیت خدمات پزشکی را کاهش میدهد بلکه سلامت شخصی پزشکان را نیز تهدید میکند."
این روایت تنها گوشهای از مشکلات پزشکان ایرانی است. طبق گزارش سازمان نظام پزشکی ایران، پزشکان عمومی به طور میانگین 60 ساعت در هفته کار میکنند. این رقم در مقایسه با استاندارد جهانی (40 ساعت در هفته) بسیار بالاست.
به گفته دکتر محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت ایران، "افزایش چند درصدی سالیانه تعرفههای پزشکی به معنای افزایش حقوق جامعه پزشکی به این میزان نیست."
فشار اقتصادی و کمبود امکانات در مناطق محروم به چالشی جدی تبدیل شده است. در برخی استانها مانند سیستان و بلوچستان، پزشکان مجبورند شیفتهای مضاعف را قبول کنند تا بیماران بدون خدمات نمانند. اما این روند، آنان را با پدیدهای به نام "فرسودگی شغلی" مواجه کرده است.
پزشکان زن؛ فشار مضاعف کار و خانواده
پزشکان زن در ایران با چالشهای دوچندانی مواجهاند. از یک سو، ساعات کاری طولانی و شیفتهای شبانه؛ و از سوی دیگر، انتظار خانواده برای ایفای نقش سنتی زنان در خانه. دکتر سارا مرادی، متخصص داخلی به پالنا میگوید: "گاهی احساس میکنم نمیتوانم مادر یا همسر خوبی باشم. تعادل بین این دو نقش بسیار سخت است، به خصوص وقتی بیمارستان به خانه دوم من تبدیل میشود."
بر اساس پژوهشی که در سال 2022 توسط ژورنال جهانی سلامت زنان (Women’s Health Journal) منتشر شده است، پزشکان زن نسبت به همکاران مرد خود، 25 درصد بیشتر در معرض فرسودگی شغلی و مشکلات روانی ناشی از کار هستند.
در ایران، این فشار با مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز گره خورده است. زنان پزشک نهتنها باید انتظارات حرفهای را برآورده کنند، بلکه از سوی خانواده و جامعه نیز تحت فشار نقشهای سنتی قرار دارند. این در حالی است که در کشورهایی مانند سوئد، پزشکان زن از سیاستهای حمایتی مانند مرخصی زایمان طولانی و امکان کاهش ساعات کاری برخوردارند.
درسهایی از جهان؛ چگونه پزشکان دیگر کشورها تعادل ایجاد میکنند؟
در کشورهای پیشرفته، ایجاد تعادل میان کار و زندگی پزشکان به عنوان یک اولویت مطرح است. برای مثال در آلمان، پزشکان در این کشور به طور میانگین 48 ساعت در هفته کار میکنند. بیمارستانها برنامههای کاری انعطافپذیر و خدمات مشاوره روانشناسی ارائه میدهند. بسیاری از بیمارستانهای آمریکا با بهرهگیری از مشاوران مدیریت زمان، به پزشکان کمک میکنند که وظایف خود را بهصورت بهینه برنامهریزی کنند. بیمارستانهای ژاپن برای پزشکان خوابگاههایی نزدیک محل کار فراهم کردهاند تا زمان رفتوآمد کاهش یابد. در سوئد و نروژ برنامههای حمایتی ویژهای برای پزشکان زن، مانند مرخصیهای طولانیمدت برای مراقبت از کودک و شیفتهای کوتاهتر، در نظر گرفته شده است. این رویکردها نهتنها کیفیت زندگی پزشکان را افزایش داده بلکه کیفیت خدمات درمانی را نیز بهبود بخشیده است.
راهحلهای پیشنهادی برای ایران
برای بهبود شرایط پزشکان در ایران، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
کاهش ساعات کاری: با افزایش تعداد پزشکان و بازنگری در توزیع نیروی انسانی، میتوان ساعات کاری پزشکان را به استاندارد جهانی نزدیکتر کرد.
ایجاد برنامههای حمایتی: فراهم کردن خدمات روانشناسی و مشاوره برای پزشکان بهویژه در بیمارستانهای دولتی.
توجه ویژه به پزشکان زن: ارائه مزایای خاص مانند شیفتهای کوتاهتر و حمایت از مادران شاغل.
تمرکز بر مناطق محروم: ایجاد انگیزههای مالی و تسهیلات ویژه برای پزشکانی که در این مناطق کار میکنند.
افزایش درآمد پزشکان: بازنگری در تعرفههای پزشکی برای کاهش فشار اقتصادی و نیاز به اضافهکاری.
در نهایت میتوان گفت که تعادل کار و زندگی پزشکان در ایران، بیش از آنکه یک انتخاب باشد، یک ضرورت است. نهتنها برای حفظ سلامت و کیفیت زندگی پزشکان، بلکه برای تضمین کیفیت خدمات درمانی. در دنیای امروز، که پزشکان در خط مقدم سلامت جامعه ایستادهاند، آیا زمان آن نرسیده که شرایط آنان نیز بهبود یابد؟
پایان پیام/
محسن طاهرمیرزایی