انجمنها نمیتوانند خارج از دولت کاری برای مردم انجام دهند
دکتر ربابه شیخالاسلام: برنامههای زیادی در ذهنم برای تغییر سبک زندگی مردم و مبارزه با گرسنگی سلولی و کاهش بار بیماریها داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم انجمنی را با همان اهداف که در وزارت بهداشت داشتم، تاسیس کنم و البته در آن زمان نمیدانستم که بروکراسی دولتی کشور ما بهگونهای نیست که انجمنی علمی حتی با مجوز وزارت بهداشت در خارج از محیط دولتی بتواند کاری برای مردم انجام دهد. در حقیقت نهایتا این انجمن میتواند فقط در حیطه آموزش کارشناسان تغذیه برای ارائه امتیاز بازآموزی یا برگزاری کنگرهها و آن هم برای همان امتیاز فعالیت کند...
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
«دکتر ربابه شیخالاسلام» در سال 1371 تلاش زیادی انجام داد تا دفتری را در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای بهبود تغذیه جامعه ایجاد کند. او سرانجام با اولین اقدام کشوری در زمینه حل یکی از کمبودهای غذایی و ید دار کردن نمک خوراکی توانست به مسئولین وزارت بهداشت بقبولاند که مشکلات و کمبودهای تغذیهای در کشور، عوارض زیادی ایجاد و هزینههای بالایی را در عرصه درمان به مردم و دولت تحمیل میکنند که البته با روشهای بسیار ساده قابل پیشگیری هستند.
شیخالاسلام در سال 1373 در زیرمجموعه معاونت بهداشتی، دفتر بهبود تغذیه را بهوجود آورد. این دفتر تلاش داشت که با بررسی کمبودها و مشکلات در مناطق مختلف کشور و تجزیه و تحلیل آنها و با نگاه به تجربههای جهانی راه حلهای مناسب را برای کاهش سوءتغذیه کودکان و کمبود ریزمغذیها اجرا کند. برنامههای شیر مدرسه، مکمل یاری آهن برای دختران مدارس کشور، طرح بین بخشی و مشارکتی کاهش سوءتغذیه کودکان و غنیسازی آرد برای کاهش آنمی فقر آهن از مهمترین برنامههای او بود.
پزشکان و قانون: خانم دکتر هدف اصلی شما از تاسیس انجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایران چه بود؟
بنده اواخر سال 1384 علیرغم میل باطنی خودم بازنشسته شدم. تخصص من اپیدمیولوژی تغذیه است و این تخصص را فقط برای خدمت در وزارت بهداشت گرفته بودم و برنامههای زیادی در ذهنم برای تغییر سبک زندگی مردم و مبارزه با گرسنگی سلولی و کاهش بار بیماریها داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم انجمنی را با همان اهداف که در وزارت بهداشت داشتم، تاسیس کنم و البته در آن زمان نمیدانستم که بروکراسی دولتی کشور ما بهگونهای نیست که انجمنی علمی حتی با مجوز وزارت بهداشت در خارج از محیط دولتی بتواند کاری برای مردم انجام دهد. در حقیقت نهایتا این انجمن میتواند فقط در حیطه آموزش کارشناسان تغذیه برای ارئه امتیاز بازآموزی یا برگزاری کنگرهها و آن هم برای همان امتیاز فعالیت کند. علت آن این است که مجوز از معاونت آموزشی کسب شده است، یعنی بعد از این همه تلاش و شعار برای همکاری بین معاونتهای وزارت بهداشت برای سلامت و هدف بسیار مهم سلامت آحاد جامعه و انتخاب نام پر ابهت «مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی کشور» هیچ اقدامی از انجمنها خواسته نمیشود. برای مثال اگر انجمن ما طرحی برای پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر که اولویت کشور است، داشته باشد، هیچ حمایت مالی یا معنوی برای اجرای آن از طرف هیچ ارگان و سازمانی صورت نمیگیرد.
پزشکان و قانون: خود شما نزدیک به 2۰ سال در معاونت بهداشتی وزارت بهداشت بودید. شما چه کردید؟
قبل از ایجاد دفتر بهبود تغذیه جامعه، هیچ بخشی در وزارت بهداشت برای نگاه کلان به تغذیه جمعیت میلیونی کشور و اقلیمهای مختلف آن وجود نداشت. من تلاش کردم که نگاه نغذیه پیشگیرانه را در وزارت بهداشت جا بیندازم. هدف این نگاه پیشگیری از طیف بزرگی از بیماریهاست که با تغذیه نامناسب و کم غذایی و یا بیشخواری بهوجود میآید. من در حد توان همان دفتر کوچک ۱۰ برنامه کشوری را با کمک همکاران دفتر و کسب حمایت وزارت جهاد کشاورزی، نهضت سوادآموزی، معاونت غذا و دارو، آزمایشگاههای کنترل غذا، فرمانداران و استانداران کشور، معاونتهای بهداشتی و کارشناسان تغذیه استانها و حتی در مواقع لزوم صدا و سیما اجرا کردم که بعضی از آنها هنوز ادامه دارد و کسانی که مایل هستند میتوانند از طریق اینترنت و با جستجوی نام من به لیست این اقدامات دسترسی پیدا کنند. سازمانهای زیادی در عرصه غذا و تغذیه نقش ایفا میکنند. من سعی میکردم الگویی برای همکاریهای درون بخش بهداشت و خارج از وزارت بهداشت مانند وزارت کشاورزی در زمینه امنیت غذایی جامعه بوجود بیاورم. نشستهای فراوانی با اساتید رشته تغذیه برگزار کردم و به همراه آن گزارشهایی داشتم که متاسفانه وقتی آنها را برای مسئولین میفرستادیم، خوانده نمیشد و حتی خلاصههایی را که با امضای وزیر بهداشت به سازمانهای متولی تولید و بازرگانی غذا و فرهنگسازی غذا و تغذیه و صدا و سیما میفرستادیم، بیجواب میماند و به همین دلیل همان اوایل کارم زمانی که آقای دکتر ملک زاده وزیر بهداشت بودند، با کمک مالی پخش دارویی هجرت و فیلمبردار خوش ذوق آقای هرمز امامی، فیلمی 20 دقیقهای به نام «چرخه شوم» را تهیه کردیم که نشان دهیم غفلت از کودکان و تغذیه نامناسب آنها از بدو تولد، در یک چرخه، چگونه ناتوانیهای ذهنی و جسمی کودک را افزایش داده و منجربه افزایش بیماری و تکرار بیماری و بعد ناتوانی تحصیلی، ترک تحصیل و افزایش افرادی که مهارتها را یاد نمیگیرند، میشود و این غفلت به تولید انسانهای کمتوان و بعد پدر و مادرهای ناتوانی منجر میشود که کم کم سربار جامعه شده و در چرخه فقر میافتند. با ادامه این روند کشور توان خود را در تولید دانش فنی از دست میدهد و وابسته به واردات میشود و نهایتا از توسعه باز میماند. البته قرار بود گروه هدف این فیلم، هیات محترم دولت و نمایندگان مجلس باشند. اگرچه این فیلم با مشکلات خاص در همایش فقرزدایی نمایش داده شد و یک لوح برای روی دیوار جایزه برد، ولی وزیر بعدی بهداشت به دلیل اینکه در فیلم خواسته بودیم شورایی در نهاد ریاست جمهوری برای حل مشکلات غذا و تغذیه ایجاد شود و ایشان میخواستند این شورا در وزارت بهداشت و به ریاست ایشان باشد، برای نشان دادن آن به مخاطبان مورد نظر همکاری نکردند و آن گروه هدف اصلا آن را ندیدند.
پزشکان و قانون: بالاخره این شورای مورد نظر شما بهوجود آمد؟
بله درخواست ایجاد شورای عالی غذا و تغذیه در سال 1371 زمانی که آقای دکتر فاضل وزیر بهداشت بودند به هیات دولت ارسال شد و بعد از پیگیریهای فراوان این شورا با حذف واژه «عالی» در وزارت بهداشت بهوجود آمد. چند سالی هم کار کرد و نتایجی هر چند کوچک و غیرپایدار داشت ولی مشکلات آنقدر وسیع بود که نمایندگان سازمانهایی که عضو شورا بودند، نیازمند تصمیمگیریهایی بودند که در قدرت آنها نبود و هر کدام نیاز داشتند وزیر سازمانشان درگیر اقدام شود، نمیتوانستند موافقت وزیر را جلب کنند. به همین دلیل، به سازمان مدیریت و برنامهریزی و شخص آقای دکتر امینلو که مسئولیت بخش بهداشت را در سازمان داشتند، متوسل شدیم و با حمایت ایشان برای ایجاد الگوی مناسب، طرحی مصوب شد و زنده یاد دکتر حسین قاسمی عهدهدار طراحی طرحی شدند که الگوی مناسب بین بخشی و امنیت غذا و تغذیه برای ساماندهی به مشکلات غذا و تغذیه باشد. این طرح با نام «مابا» با مدیریت شایسته ایشان و همکاری حدود 60 نفر از متخصصین عرصه غذا و تغذیه، صنعت و آموزش، فرهنگسازی و اقتصاد غذا در مدتی بیش از یک سال طول کشید.
پزشکان و قانون: آیا نتیجه این طرح این گروه را به اهداف از پیش تعیین شده رساند؟
متاسفانه پیشنهادهای مثبت این طرح در شرایطی که کوچکسازی ساختارهای دولتی در میان بود، مورد موافقت سازمان مدیریت قرار نگرفت ولی بعد از گذشت سالها مذاکره در قانون برنامه چهارم بند 84 به موضوع غذا و تغذیه توجه شد.
در هر صورت شورایعالی سلامت و امنیت غذایی با ریاست شخص رییسجمهور شکل گرفت. ولی من شخصا بهعنوان کسی که دهها سال عمرش را برای بهبود تغذیه و ایجاد یک شورای قوی صرف کرده از عملکرد این شورا راضی نیستم. گاهی فکر میکنم دبیر خانه شورا که اکنون در وزارت بهداشت مستقر است اگر در نهاد ریس جمهوری بود، شاید مدیریت بینبخشی را بهتر شکل میداد و چون این نهاد با همه وزارتخانهها و سازمانها ارتباط قویتری دارد و مهمتر از آن به متخصصین گوناگون داخلی و بینالمللی دسترسی بهتری دارد، میتوانست حداقل مدیریت حیطه امنیت غذایی و سلامت را سامان بخشد.
نتیجه تلاشهای ما به قانون خوب و کاملی رسیده و به تمام آرزوهای ما پاسخ مثبت داده ولی متاسفانه با وجود این هنوز تا رسیدن به سلامت تغذیهای جامعه و کاهش بار بیماریها و ایمنی غذا و کاهش ضایعات غذایی کارهای بسیاری باید صورت گیرد و عجیب این است که علاقه به انجام کار حداقل در انجمن علمی ما برای اقدامات زمین مانده فوق وجود دارد ولی قانون دولت و دستگاههای اجرایی را موظف کرده و نه انجمنها و نهادهای مدنی را و هیچ ارگانی هم این دستگاههای اجرایی را مورد سوال قرار نمیدهد که آیا به اهداف فوق توجه کردهاند و چقدر توانستهاند موفق باشند.
پزشکان و قانون: یعنی انجمن موفق نیست؟
منظور من صرفا انجمن نیست، بلکه کل کشور در این حوزه موفق نیست. علت آن هم این است که برای انجمنها، جایگاهی را که باید، قائل نمیشوند. تنها جایگاه انجمنهای علمی کشور در زمینه بازآموزی است. ما فقط میتوانیم برای کارشناسان تغذیه امتیاز بازآموزی و کلاس برگزار کنیم و اساتید به آنها درس دهند. همان درسی را که وظیفه داشتند در دانشکدهها بدهند و خوب ندادند. به نظر من ما نه صرفا در این زمینه، بلکه در بسیاری از زمینههای دیگر در کشور، غفلتهای بزرگی میکنیم.
پزشکان و قانون: یکی از زیر مجموعههای وزارت کشاورزی، سازمان دامپزشکی است که اتفاقا خود را متولی بهداشت و سلامت غذا میداند و با وزارت بهداشت موازیکاریهای زیادی در این زمینه انجام میدهد. به نظر شما چه باید کرد که دیگر شاهد این موازیکاریها نباشیم؟
اگر از بالا به کشور نگاه کنیم، میبینیم که این تعامل در هیچ جا وجود ندارد. یعنی حتی ۲ پزشک یا ۲ مهندس راه و ساختمان سر یک مساله با یکدیگر، همعقیده نیستند. ما کار گروهی را درست بلد نیستیم و رقیب هم بار میآییم. به خاطر اینکه آموزش ما از دوران ابتدایی غلط بوده است. بلکه از نظر من آموزشهای ما از بدو تولد غلط است. تا سن ۶ سالگی که هیچ آموزشی نمیدهیم و آموزشگران ما مادر، پدر و خانواده هستند. هر چقدر در خانواده رفتارهای نابهنجار وجود داشته باشد، به نسل بعدی منتقل میشود. نه از سوی وزارت بهداشت و نه آموزش و پرورش هیچ دوره آموزشی برای مادر و پدرهایی که بچهدار میشوند، برگزار نمیشود. فرزند تبدیل میشود به موجودی که الان میبینید حتی فارسی را هم بلد نیست بنویسد و محاوره او هم مشکل دارد. ریشه مشکلات کشور ما اول از آموزش است. در آموزش ما یاد میگیریم که هر کس کنار ما نشسته، رقیب است؛ نه رفیق.
ما در سیستم به هر کس که موفق شود، پشت پا میزنیم. خود من مدتها در وزارت بهداشت بودم و میدیدم که چقدر برای من مشکل ایجاد میکردند. قصد من این بود تا زمانی که آنجا هستم، چند کار مثبت انجام دهم. اما همین کارهایی را که انجام دادم، الان ادامه پیدا نمیکند. خانم دکتر عبداللهی معاون من بودند و ایشان هم در برنامهها مشارکت کرده و زحمت کشیدهاند، اما امروز فعالیتها را رها کردهاند. وقتی هم علت آن را سوال میکنم، میگویند به من نیروی انسانی نمیدهند و با ۸ نفر نمیتوان کل کشور را پوشش داد.
پزشکان و قانون: سابق بر این افرادی تحت عنوان کارشناسان شبکه همکار فعالیت میکردند. نمیتوان از پتانسیل آنها استفاده کرد؟
قبلا یک شبکه بزرگ از همکاران تغذیه در کشور داشتیم. در طرح تحول نظام سلامت هم این کارشناسان تغذیه به کار گرفته شدند اما آنها هم رژیم غذایی میدهند، یعنی نگاه آنها درمانی است. پزشکی کشور بیشتر به جراحی و تجویز دارو علاقه دارد. یک مافیای قدرتمند، داروهای سرطان را وارد میکند، در حالی که ۶۰ درصد سرطانها در ارتباط با غذاست. بهعنوان مثال اگر یک مزرعه گوجه فرنگی نیازمند یک دپکتور باشد و وزارت جهاد کشاورزی پول نداشته باشد، اگر از همین شورای عالی سلامت و امنیت غذایی درخواست شود که شده است، این درخواست در بایگانی باقی میماند. شورای عالی سلامت اصلا به نامههای وزارت کشاورزی محل نمیگذارد. چون او نمیفهمد و اگر هم بفهمد میگوید به من ارتباطی ندارد و خود وزارت کشاورزی باید پیگیر باشد. وقتی وزارتخانههای ما این چنین عمل میکنند، نمیتوان انتظار داشت که سیاستهای پیشگیرانه داشته باشیم.
پزشکان و قانون: آیا نمیتوان کاری برای ایجاد هماهنگی میان وزاتخانههای متولی انجام داد؟
متاسفانه ما سیاستهای غذایی نداریم و من هم تا زمانی که در وزارت بهداشت بودم نتوانستم این هماهنگی را به وجود بیاورم، چون این نگاه در شخص وزیر وجود نداشت و ۲ وزیر بهداشت و جهاد کشاورزی در دولت خود را رقیب هم میدانند. وزیر سابق بهداشت وقتی دیدند که این انتقادات را به رسانهها منتقل میکنم، با وزیر کشاورزی جلسه گذاشتند و ۲ اداره کل مرتبط با غذا یکی در وزارت بهداشت و دیگری در وزارت جهاد کشاورزی به مدت یک ماه با هم کار کردند و نهایتا این همکاریها تبدیل به یک نامه شد با امضای دکتر دیناروند و نماینده جهاد کشاورزی و به دست شورای عالی سلامت رسید. من دیدم جواب نامه نمیآید و زمانی که پیگیری کردم، به نتیجهای نرسیدم. چون وزارت بهداشت از این ناراحت بود که طرف مقابل درخواست بودجه کرده بود.
کسی که یک نگاه کلان کشوری داشته باشد میداند که اگر ما سموم مزرعه گوجه فرنگی را کنترل کنیم و محصول سالم به بازار بفرستیم، میزان سرطان افت میکند. من گاهی فکر میکنم آنها که وارد کننده داروی سرطان هستند، ۸ سال پیش قیمت هر آمپول بیش از یک میلیون تومان بود و آنها بیمه را وادار میکردند که به هر سرطانی تا ۱۰ میلیون پول بدهند. آنها حاضر بودند که ۱۰ میلیون تومان به هر سرطانی بدهند اما حاضر نبودند دستگاههای جدید مورد نیاز وزارت کشاورزی را بخرند. کمااینکه این دستگاهها میتوانستند قبل از برداشت، ۱۰ نقطه مزرعه را تست کنند تا باقیمانده سم وجود نداشته باشد. امروز علم کشاورزی پیشرفت زیادی کرده و ما میتوانیم از خیلی بیماریها جلوگیری کنیم اما متاسفانه به همین شکل زندگی میکنیم.
پایان پیام/
گفتوگو:
محسن طاهرمیرزایی