صورت بندی بازیگران صحنه سلامت در سال ۹۸
بازیگران قبلی شامل کلیت حاکمیت، دولت و وزارتخانههای مسئول یا مرتبط با سلامت، نظام پزشکی، انجمنهای علمی و صنفی و گاها نهادهایی مثل سازمان مالیاتی کشور بسته به مورد، نقشآفرینیهای متنوعی را انجام دادهاند و نتیجه چیزی است که در حال مشاهده آن هستیم. ولی گسترش فضای مجازی دو نیروی جدید جدی را به صحنه آورده است: «فعالان صنفی» در جامعه پزشکی که حقوق برجا مانده صنفی را مطالبه میکنند و «فعالان اجتماعی» که شرایط را غیرمتوازن و به نفع جامعه پزشکی و بهخصوص پزشکان میدانند و درخواست دارند که تعادل بیشتری در برخورداری افراد برقرار شود. این بازیگران جدید، تاثیرگذارترین مولفههای صحنه خواهند شد...
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
شاید این روزها برای این نشر این مطلب مناسب به نظر نیاید ولی شرایط به نحوی است که نمیتوان یکسره به جشن پرداخت.
میتوان ادعا کرد که صحنه سلامت و یا شاید بهتر است بگوییم «صنعت درمان» کشور، روزهایی بسیار سخت را در سال آینده خواهد داشت زیرا هیچگاه در چندین سال اخیر هر دو بخش خصوصی و دولتی تا این حد تحت فشار نبودهاند. این ادعایی درست است. اما آیا واقعا این تنها امکان و احتمال در سال جدید است؟ پاسخ در این بخش «خیر» است.
با ورود بازیگرانی جدید به صحنه، پیچیدگیها شدیدتر شده و به همین لحاظ ممکن است پیشبینیها دشوارتر شود ولی به همان میزان شانسهای جدیدی برای گشایش ایجاد خواهد شد.
بازیگران قبلی شامل کلیت حاکمیت، دولت و وزارتخانههای مسئول یا مرتبط با سلامت، نظام پزشکی، انجمنهای علمی و صنفی و گاها نهادهایی مثل سازمان مالیاتی کشور بسته به مورد، نقشآفرینیهای متنوعی را انجام دادهاند و نتیجه چیزی است که در حال مشاهده آن هستیم. ولی گسترش فضای مجازی دو نیروی جدید جدی را به صحنه آورده است: «فعالان صنفی» در جامعه پزشکی که حقوق برجا مانده صنفی را مطالبه میکنند و «فعالان اجتماعی» که شرایط را غیرمتوازن و به نفع جامعه پزشکی و بهخصوص پزشکان میدانند و درخواست دارند که تعادل بیشتری در برخورداری افراد برقرار شود.
این بازیگران جدید، تاثیرگذارترین مولفههای صحنه خواهند شد. زیرا هم نکات ناگفته بسیار و نو برای مخاطبان خود دارند و هم به علت نداشتن محدودیتهای سیاسی، آزادی عمل بیشتری برای بیان نظرات خود دارند تا انگیزش مناسب را در مخاطبان خود بیافرینند.
با ضریب بالایی از اطمینان میتوان گفت که اگر امکان تغییری جدی در حوزه سلامت و یا صنعت درمان وجود داشته باشد، تحت راهبری این بازیگران جدید و تعادلی خواهد بود که آنها در صحنه ایجاد کنند. زیرا مجموعه حاکمیت، دولت و وزارتخانههای بهداشت و درمان و رفاه دچار تنگناها و محدودیتهای جدی در همه سطوح هستند. از مفاهیم بنیادی در مورد سلامت و نقش حاکمیت و تولیت سلامت در آن گرفته تا تامین منابع و اجرا و نظارت، همگی مواردی متاقشهبرانگیز هستند که جدای از سختیهای ذاتی که دارند، پندارهای سیاسی و بهرهگیریهای سیاسی از حوزه سلامت و صنعت درمان نیز بر وخامت اوضاع و تنگترکردن دایره کارهایی که بازیگران بزرگ میتوانند بکنند، میافزاید.
در کمال تاسف انجمنهای صنفی و علمی نیز به استثنای چند مورد از آنها، در نوعی رخوت و بیعملی غیرمتناسب با تغییرات زمان و مکان هستند و امکان ایفای نقش نمایندگی مناسب از مشتریان داخلی سیستم را ندارند. ممکن است با خیزش امواج مناسب انجمنها نیز واکنشهایی درست نشان دهند ولی اغلب از آنان کنش و یا واکنشهای جدی صادر نمیشود.
علیرغم آنکه مشتریان داخلی و خارجی واقعی (فعالان اجتماعی و فعالان صنفی) با سیستمی درگیر هستند که دچار اختلال مفهومی، کارکردی و اعتباری شده است ولی امکان نقشآفزینی فزایندهای را با ایجاد و شکل دادن به امواج اجتماعی و صنفی دارند. هر دوی این گروهها دچار ضربات متعدد و پیوسته ناشی از سیاستگذاریهای پُر نوسان بازیگرانِ بزرگ شده و با اینکه خشم وناامیدی و بیاعتمادی در آنان شکل گرفته است ولی هنوز مصمم به اقدام برای دستیابی به حقوق ازدستداده و یا محققنشده هستند.
فعالان هر دو گروه، مطالبی جدی، صحیح و کاملا بنیادین را برای طرح دارند که به عمد و یا سهو و یا جهل توسط بازیگران بزرگ شنیده و یا دیده نشده است و حال باید شنیده و دیده شوند. بازیگران جدید نه از کسی دستور گرفته و یا خواهند گرفت و نه کسی میتواند مانع درخواستهاشان شود و نه حدی را برای درخواستهاشان خواهند پذیرفت و این مزیت بزرگ آنان است. مطالبه آنان نوعا در سطح پایهای و اولیه است و دلیلی برای فروگذاری از درخواست تحقق آن وجود ندارد.
مشتریان خارجی و داخلی سیستم به حق از برجای ماندن بسیاری از مطالبات خود گلایهمند هستند و تحقق آنها را پیگیری میکنند. بیشک در بسیاری از موارد میتوان نقاط همپوشانی و مشترک بسیاری بین مطالبات آنان یافت که زمینه همکاری و همافزایی در بین دو گروه جدید را فراهم کند و به تشکیل جبههای وسیعتر بینجامد. البته شرایط موجود، خصوصیت مشترکی را نیز در بخشهایی از دو گروه ایجاد نموده است و آن نگاه آلوده به رادیکالیسم و اتهامپراکنی و نشر تصورات واهی علیه دیگری است.
نشر اخبار دروغ، دامن زدن به شایعات بیاساس و ساختن هیولا از طرف مقابل و پیوند دادن هر اتفاقی به وجود مافیاهای مخوف و برچسبهایی مانند جیرهخواری، رفتار جاری و مشترک بخشهای غالبا تندرویی است که فقر، ناامیدی و بیاعتمادی خود را مجوزی برای هر رفتاری میداند.
البته فرصت طلبانی نیز وجود دارند که از مشغول کردن نیروهای جدید به یکدیگر و گسترش کینه و نفرت بین آنان خوشحال خواهند شد. افراطیون در هردو سو تلاش خواهند کرد که با تصویر کردن صحنه به شکلی که خود میخواهند، بیشترین میزان سیمپاتی را در گروههای خود بیافرینند و متاسفانه در مواردی هیچ حد و مرزی را برای خلق دروغ باقی نمیگذارند. منتسب کردن هر حرکتی از طرف مقابل به وجود نیات شیطانی و ایجاد فضای شبهه در بینuser های واقعی توسط گروههای با افکار دیگرستیزانه میتواند شانس استفاده از بزرگترین مزیتی که در سال آینده برای هر دوی آنها وجود دارد را به راحتی از بین ببرد.
صحنهای که بازیگران بزرگ در آن در وضعیت آچمز خودخواسته و خودکرده قرار دارند، قدرت اثرگذاری برای مشتریان داخلی و خارجی (جامعه پزشکی و جامعه عمومی) فراهم آورده است به شرط آنکه درک متقابل رخ دهد و راههای گفتوگو باز شوند و تنش بین آنها هوشمندانه کاهش یابد.
خواستگاه و جنس دو نیروی جدید اجازه خواهد داد که زبانی مشترک برای گفتوگو بیابند و آن را گسترش و تنوع دهند به شرط آن که در گام اول هر دو سو یکدیگر را به رسمیت شناخته و بقای طرف دیگر را بخواهند.
استمرار مطالبهگری، پافشاری بر نقاط مشترک و خروج از وضعیت دشمن سازی، مهمترین راهکارهایی است که میتواند با تشکیل جبهه مشترک در بین مشتریان داخلی و خارجی سیستم، تفوق بازیگران بزرگ را بشکند و مشتریان واقعی سیستم را به موقعیت برتر ببرد و سطح گفتوگو با بازیگران بزرگ را متعادلتر کند.
تغییر در نگاه سیاهی برآمده از فقر، نا امیدی و بیاعتمادی، آسان نیست. بهخصوص وقتی عدهای عامدانه و یا به سهو بر آن دامن میزنند؛ ولی قطعا ممکن است.
اتکا بر بسیاری از حقوق مشترک و نیز اعتماد برآمده از قدمت روابط پزشکان و مردم میتواند دریچههای نویی برای اقدام مشترک بگشاید. فعالان جامعه پزشکی و فعالان جامعه عمومی توان آن را دارند که متفقا حقوق اساسی در درمان و سلامت را مطالبه کنند و بازیگران بزرگ را به تغییر در اولویتها وادار کنند.
البته نیروهای قبلی و جدید هر دو محدودیتهای جدی دارند. بازیگران بزرگ در چنگال وضعیت عمومی کشور و انتخابهای پیشین خود هستند و آنچنان که پیداست، قصدی بر تغییر ندارند و نیز اولویتهای بسیاری را همزمان مد نظر قرار میدهند که عملا بر معیوبتر شدن چرخه میافزاید و بازیگران جدید نیز علیرغم داشتن حق و عزم، اگر به موفقیتی چشمگیر دست نیابند، دچار ریزش نیرو و کاهش انگیزه خواهند شد. شرایطی که بدون پیوستن آنان به هم، قطعا رخ خواهد داد و قدرت ایجاد یک تغییر جدی و مهم را از آنان سلب خواهد نمود.
در این میان «سازمان نظام پزشکی» است که دارای فضایی فراختر است. سازمان براساس قانون مصوب خود نماینده قانونی هر دو بازیگر جدید یعنی مشتریان داخلی و خارجی سیستم است و میتواند در این برهه تاریخی این پارادوکس نگران کننده در قانون خود را تبدیل به فرصتی بیبدیل نماید. اما شرط ابتدایی آن است که سازمان نظام پزشکی و رییس کل جدید آن، این نقش را بپذیرند و در مقام نمایندگی قانونی در صیانت از حقوق مشتریان خارجی و داخلی سیستم سلامت در همراستاسازی آنان بکوشد.
کشش سازمان به سمت بازیگران جدید باید اعتماد ساز، با ثبات، مستمر و عینی باشد تا بتواند جبههای ارزشمند را بسازد؛ در غیر این صورت و بنا برداوریهای پیشینی که بخصوص جامعه پزشکی نسبت به سازمان دارد، ایفای نقش تغییرآفرین برای سازمان متصور نخواهد بود.
سازمان برای ورود به گفتوگوی قدرتمندانه با حاکمیت، دولت و وزارتخانههای مرتبط، بهترین فرصت را با عبور از نقش سنتی خود و تبدیل شدن به مطالبهگرِ حق مشتریان داخلی و خارجی دارد. مگر آنکه انتخاب سازمان نیز ورود به بازی بازندگان باشد. این فرصت به شجاعت، تغییر در رویهها و مهمتر از همه اعتماد به افراد «عادی ولی اگاه» احتیاج دارد. افراد و گروههایی که با اتخاذ مشی مدنی، راهی پایدار، باثبات و بهرهورانه را برای تغییر انتخاب کرده باشند. عبور شخص رییس کل از تصویرها و تعاملات معمول با جامعه پزشکی و جامعه عمومی و نیز بقیه ارکان سازمان میتواند بستر مناسب را برای ایفای نقش نمایندگی از مشتریان داخلی و خارجی سیستم را فراهم کند.
در سال ۹۸ بیش از آنکه نیاز به منابع مالی بیشتر نیاز باشد، به شجاعت بیشتر در زمینه تغییرات نگاه و رفتار نیاز است. کسانی که شجاعت لازم برای شکستن تابوهای شخصی، گروهی و اجتماعی را از خود نشان دهند، پیروز واقعی میدان خواهند بود.
دست یازیدن به روشهای کهنه و بیثمر قبلی مانند فرافکنی در مورد مشکلات، دشمن پنداری دیگر بازیگران و خودحقپنداری مطلق همانگونه که باعث شکست بازیگران بزرگ گردید، میتواند بازیگران جدید را نیز در هم شکند؛ مگر انعطاف لازم و هوش کافی برای عبور از این روزهای تاریک در آنها وجود داشته باشد.
وقوع آنچه تصویر شد، کاری «سترگ» ولی قطعا «شدنی» است.
پایان پیام/