فریاد در چاه
اشتباه کردم کنجکاو شدم و مناظره ۲ پزشک به نمایندگی از جامعه پزشکی با ۲ جوان بسیار پرحرف و پرخاشجو را که استادان دانشگاه در علوم سیاسی یا اقتصادی مینامیدندشان یک روز بعد تماشا کردم .
مثل آدمي كه تعداد زيادي فحش بدون پاسخ خورده باشد از لحظه تماشا به هم ريختهام، از توهيني كه با تمام تلاش دكتر سليمي بزرگوار در نهايت نه تنها پاسخ داده نشد بلكه اصلا تصريح نشد كه اين نسبت توهين است!
ميگويند جامعه پزشكي شامل من و دوستانم به دليل منفعتطلبي از نوع بازاري آن، مانع افزايش ظرفيتهاي پزشكي و تخصصياي هستيم كه امار و اطلاعات بين المللي ضرورت آن را نشان دادهاند .
نميدانم توهينكنندگان عمق كراهت اين توهين نسبت به كساني كه زندگي خود را وقف آموزش پزشكي كردهاند، ميفهمند يا نه؟
استادان استادياران و دستياراني كه بهترين ساعات جواني و بهترين افتخار زندگيشان نقشهاي گوناگونشان در آموزش پزشكي بوده است، آموزشي كه سراپا يك كيفيت است و دغدغه بزرگ اينان هم همان كيفيت آموزششان! مگر در اخلاقيات مدرن اموزش بخش ذاتي كار پزشكي نيست؟ مگر آموزش و بندهايي در مورد آموزش بخشهاي مهمي از سوگندنامه بقراط را تشكيل نميدهد؟ چگونه ميتوان سوگند هزاران طبيب را بدون مدرك و دليل تنها بر اساس تحليلي به غايت بدبينانه نقض شده فرض كرد و حتي متوجه سنگيني توهين وارد شده هم نبود. هزاران پزشك و كارشناسي كه سالها زندگيشان را وقف تاسيس بخشهاي آموزشي متعدد، حفظ كيفيت آنها و آموزش دستياران و دانشجويان كردهاند و تاكنون ردي از بازار سلامت هم به چشم و گوششان نخورده، به كجا پناه ببرند؟
سوت و كف و بوقهاي استاديوم جان جم را با كدام فرياد ميتوان پاسخ داد وقتي كه اين همه تأسيسات و نگهداريها و تربيت اين همه پزشك و متخصص با كمترين ارتباط با دنيا و با حداقل امكانات انجام شده است؟ به كجا شكايت ببرند كه مهم ترين نگرانيشان كيفيت اموزش با وجود پذيرشهايي بوده است كه بدون در نظر گرفتن امكانات و حتي تعداد صندليهاي موجود در كلاس انجام شده. چگونه بگويند كه قبل از جا افتادن و تبلور سنتهاي لازم آموزشي در هر شهر به درخواستهايي كه حالا معلوم ميشود تا چه حد سخيف و بي پايه هستند، دانشجو پذيرفته و رشته تخصصي و فلوشيپ تاسيس گرديده است؟ راستي در تنگناي اين دو لبه قيچي از يك سو آنكه بي تخته و دوات و مكتب مدرسه ميگشايد و از سوي ديگر آنكه باز هم بيشتر از اين شير بي يال و دم ميخواهد و بي محابا توهين هم ميكند، در كدام چاه بايد فرياد زِد؟ آن هم وقتي كه چنين موضوع مهم و كارشناسانهاي دستمايه يك شو از جنس بختآزماييهاي تلويزيوني میشود؟
كاش خوابيده بودم و ويديويي كه خواب از چشم ميربايد نديده بودم.
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/chvD