آقای جامعهشناس! نمیدانی؟ یا میدانی و به مصلحت نیست که بگویی؟
به قول رفیقی، باید از این جناب استاد دانشگاه و دکترای علوم سیاسی! پرسید: مظنه قیمت برای تغییر ۱۸۰ درجهای حرفهایت از برنامه حالاخورشید تا برنامه مناظره چند بود؟ چطور شمایی که خبر داشتی زحمت رزیدنتها خیلی زیاد است، از عدم پرداخت ۱۷ ماهه حقوق پزشکان در کشور توسط بیمهها بیخبر بودی؟ چگونه بهعنوان یک دکترای سیاسی ابتداییترین حقوق مسلم یک صنف را که همان حق اشتغال و دریافت حقوق حقهاست منکر میشوی؟
پایگاه خبری پزشکان و قانون؛
حجم توهین، دروغ و پرخاش و گفتار و رفتار غیراخلاقی برعلیه پزشکان، آن هم از سوی کسانی که مدعی تحصیلات حقوقی و سیاسی و جامعهشناسی هستند و خود براحتی حقوق عدهای را نقض میکنند و با پیش داوری نادرست درباره ماجرا براساس اطلاعات نادرست و اصرار نابجا بر صحت آن اطلاعات دروغ، که نیک میدانند با گفتههای پیشین خودشان در همان تلویزیون هم در تناقض است و گذاشتن این اتفاق در کنار نقل قول سخنگوی فراکسیون ولایی مجلس از وزیر بهداشت مبنی برفساد ۵۰ میلیاردی و سخنان منتشر شده وزیر بهداشت در آن فراکسیون مبنی بر نامعلوم بودن سرنوشت یک و سه دهم میلیارد دلار بودجه ارزی و پرداخت ۸۰ میلیارد تومن به رسانهها از سوی مافیای نامعلوم برای ما و احتمالا معلوم برای آن دیگری و دادن آدرس غلط به مردم درباره پزشکان و سهم آنان از بودجه طرح تحول و عدم شفافیت و پاسخگویی به خواسته بر حق ملی مبنی بر انتشار هزینههای طرح تحول و سهم کمتر از ۲۰ درصدی پرداختی به پزشکان در برابر سهم چندبرابری پرداختی به شرکتهای تجهیزات پزشکی بعضا انحصاری و بیمارستانها و بیانات رئیس مجلس در عدم اطلاع از آدرس دلالان برای اخذ مالیات و تداوم هجمههای مالیاتی بر علیه پزشکان و بسیاری موارد دیگر در همین هفتههای اخیر ، کافیست تا نشان دهد بازار مکاره سلامت تا چه حد در دست مافیای خاص و تا چه حد تحت استیلای وزارت بهداشت و مجلس بعنوان نمایندگان حاکمیت و مردم است و همین مشت نمونه خروار کافیست تا بفهمیم در این بازار مکاره، نیروی انسانی ذیربط یعنی کارکنان درمان به هیچ انگاشته شدهاند چرا که راهاندازی بیمارستانهای جدید بر پرداخت حقوق معوقه ۱۷ ماهه پزشکان ارجحیت دارد و بنظر میرسد سیاستگزاران و مجریان و مافیا در اتحادی نانوشته عزم به ویرانی ارکان سلامت این کشور جزم کردهاند وگرنه آن دکترای سیاسی پوپولیست که چندی پیش خود در تلویزیون اقرار کرده که افزایش تعداد پذیرش دانشجویان پزشکی همان بلایی را بر سر پزشکی این کشور خواهد آورد که قبلا بر سر مهندسان آورده شده،
مگر میشود که نداند قیاس پزشکان ما با سوئیس و حتی تاجیکستان و پاکستان و سایر همسایگان، قیاس معالفارق است؟
مگر میشود او که با آمار و رقم میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند، نداند که ویزیت پزشک متخصص و عمومی در همسایگان جنگ زده ما مثل عراق و افغانستان حداقل ۸۰ دلار است حال آنکه به یمن سیاستهای مشعشع وزارت متبوع و مجلس این حق ویزیت در کشور ما به ۴ دلار هم نمیرسد؟
مگر میشود که نداند قیاس پزشکان ما با سوئیس و حتی تاجیکستان و پاکستان و سایر همسایگان، قیاس معالفارق است؟
مگر میشود او که با آمار و رقم میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند، نداند که ویزیت پزشک متخصص و عمومی در همسایگان جنگ زده ما مثل عراق و افغانستان حداقل ۸۰ دلار است حال آنکه به یمن سیاستهای مشعشع وزارت متبوع و مجلس این حق ویزیت در کشور ما به ۴ دلار هم نمیرسد؟
به قول رفیقی، باید از ایشان پرسید جناب استاد دانشگاه و دکترای علوم سیاسی! مظنه قیمت برای تغییر ۱۸۰ درجهای حرفهایت از برنامه حالاخورشید تا برنامه مناظره چند بود؟ چطور شمایی که خبر داشتی زحمت رزیدنتها خیلی زیاد است، از عدم پرداخت ۱۷ ماهه حقوق پزشکان در کشور توسط بیمهها بیخبر بودی؟
چگونه بهعنوان یک دکترای حقوق سیاسی ابتداییترین حقوق مسلم یک صنف را که همان حق اشتغال و دریافت حقوق حقهاست منکر میشوی؟
چگونه است که بهجای وارد کردن ایراد حقوقی بر انجام طرح بدون پایلوت و نسنجیده تحول سلامت توسط دولت بعنوان مجری و مجلس بعنوان ناظر و مسئول دانستن آنان بعنوان مراجع ذیربط در ایجاد مشکلاتی که نام بردی، پزشکانی را مسئول میدانی که قبل از اجرا، بارها بعنوان خط مقدم درمان، به مجریان تذکر داده بودند و به زور اجبار به بازنشستگی یا بستن دهان مخالفان طرح به لطایف الحیل و برخوردهای حراستی و غیره دهانشان بسته ماند؟
به عنوان دکترای علوم سیاسی مگر نمیدانی که وقتی حاکمیت با اعمال قدرت خود تصمیم به کاری بگیرد پزشکان به تنهایی نمیتوانند بار مقاومت و مخالفت را به دوش بکشند؟
چرا فریادهای پزشکان را که از تجمیع بودجه و مجری و سیاستگزار و ناظر در یک وزارت به اسم وزارت بهداشت شکوه کردند نشنیدی؟ اصلا چرا خودت به عنوان یک جامعهشناس! به آن اعتراض نکردی؟
چرابا مغلطه دروغهای وزیر سابق در خصوص اختصاص ۱۷ میلیون تومان حقوق به پزشکان در متاطق محروم که هیچگاه پرداخت نشده بود را پذیرفتی اما ادعای رسمی یک استاد دانشگاه و نماینده پزشکان را ناشنیده گرفتی؟
چرا خود را در مقابل تعهدات کشور بر اساس سیاستهای سازمان بهداشت جهانی به نادانی زدی؟ تویی که مدعی دفاع خیابانی از حق مردم هستی چرا نگفتی حاکمیت در مقابل سلامت جامعه مسئول است و نه یک صنف؟
چرا به سیاستهایی که منجر به مشکلات عدیده برای سلامت مردم شده اعتراضی نکردی؟
به چه بهایی خود را به آن راه زدی و برخلاف ادعای چندی پیش خود گفتی که فقط پذیرش دانشجوی پزشکی میتواند جبران فقدان تمام زیرساختهای سخت افزاری و نرم افزاری را بکند؟ تو که خوب میفهمی که یک راننده تاکسی بدون داشتن وسیله نقلیه سالم یا در فقدان وسیله نقلیه، هیچگاه نمیتواند مسافری را جابجا کند؟
بهعنوان دکترای علوم سیاسی چطور نمیدانی اخذ رضایتنامه و برائت نامه از بیمار نافی حق شکایت او از تخلفات انتظامی پزشک معالج نیست؟ و چگونه خود را به نادانی میزنی که پزشکان مثل وکلا ملزم به انجام تکالیف قانونی و حرفهای هستند نه ملزم به حصول نتیجه؟
درباب مخالفت با راهاندازی پرونده سلامت سخن میگویی؛ آیا نمیدانی با توجه به ضعف امنیت شبکه که سرقت اطلاعات از سامانه آیداتیس آن مسبوق به سابقه است، در صورت افشاء اطلاعات شخصی و محرمانه بیماران، با چه فاجعه امنیتی، حقوقی مواجه خواهیم شد؟؟
برای یک بار، حرفهای پاسخ بگو؟ موارد بالا را نمیدانی؟ یا بهصلاح نیست بدانی؟ یا میدانی و صلاح در عدم بیان آن داری؟
شک نکن که اگر کس دیگری بهجز پزشک در مقابل تو بود و با تو آنگونه که لایق و سزاوارش هستی و به زبان خودت سخن میگفت، قطعا درباب کاندیداتوری مجلس یا حضور مجدد در تلویزیون بعنوان کارشناس، از مراجع ذیربط تذکراتی صادر میشد که شاید مطلوب طبعت نبود.
به درگاه خداوند سجده شکر به جای میآوریم که به پزشکان آموختهاند هیچگاه بیماری را به جرم تب، تنبیه نکنند و با بیماران عصبی به آرامش سخنبگویند وگرنه قطعا این توهینها را دیگر هیچوقت تکرار نمیکردی.
جملات بیامان به ذهنم میآیند و بدون نقطه سر خط، آنها را مینویسم ببینم کدام فرد منصفی قادر است یک نفس آنها را بخواند و بر حال زار طبابت در کشور افسوس نخورد و به جوانپزشکان بتواند کورسویی از امید به آینده بدهد؟
مولای رومی کجایی؟
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد
چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن
کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/OgR5