طرحی نو در اندازیم
سازمان نظام پزشکی دو راه در پیش دارد: یا با تحولات پیش رود و تغییرات اساسی و بنیادین را در عملکرد خود نشان دهد و یا شاهد شکل گیری نهادهای موازی و دور شدن بدنه اعضا از سازمان باشد که خود را در انتخابات بعدی نشان خواهد داد. بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)؛
بیش از دو سال از انتخابات پر جنجال دوره اخیر نظام پزشکی میگذرد. سرعت تحولات بسیار زیاد بوده است. هجمههای رسانهای علیه پزشکان، استعفای ریاست کاریزماتیک سازمان و مشکلاتی که بنظر لاینحل میرسد. در این میان گفتمان مستقیم بین سازمان با اعضای خود در برخی موارد کمرنگ شده و اعتماد به سازمان از سوی اعضا محل بحث گروههای پزشکی است. بر مسند نشستن برخی سیاسیون پزشک در تهران و شهرستان ها نیز باعث شده که حمله به سازمان گاهی رنگ و بوی سیاسی بگیرد. از سوی دیگر تصور بر ناکارآمدی سازمان باعث شده تا پزشکان از طرق دیگر بخواهند برای احقاق حقوق صنفی خود تلاش کنند که از جمله فعال شدن" مجمع انجمن های علمی" و شروع به تشکیل "انجمن صنفی پزشکان" است. بدیهی است که این چند شاخه شدن باعث کاهش قدرت گروه های پزشکی در مقابله با تحولات اجتماعی خواهد بود.
به این مشکلات اضافه کنید بحران عدم اعتماد اجتماعی در همه زمینه ها به اطبا و گروه پزشکی که با عدم قبول بسیاری از آراء هیئت های محترم بدوی و تجدیدنظر همراه است تا جایی که در تهران و بسیاری از شهرها مردم ترجیح می دهند از همان ابتدای شکایت به دادگستری مراجعه نمایند و قضات محترم نیز بیشتر تمایل دارند پرونده های قصور پزشکی مهم را به پزشکی قانونی احاله دهند.
اصولاً سازمانی که نتواند خود را هم پای تحولات اجتماعی دگرگون نماید به سوی ناکارآمدی پیش میرود.
بنابراین باید به طور اصولی در این زمینه اندیشید و راهکارهای جدیدی برای مقابله با مشکلات را مد منظر قرار داد. اصرار بر چرخاندن چرخ سازمان با روشهای قدیمی دیگر آسیبزا گردیده است.
هر چه پیشتر می رویم متوجه میشویم که صدای سازمان کمتر و کوتاه تر و در مقابل صدای مخالفان بلندتر می گردد. عملکرد همکاران نیز از نقش "کنشگر اجتماعی" به واکنشی عمل کردن تبدیل شده است.
در مورد بحث های اخیر از جمله افزایش تعداد دانشجویان پزشکی اگرچه از نقشهای سازمان که در قانون آمده است نیز مشاوره در این باب است ولی سازمان نتوانست نقش کاملا موثری را ایفا نماید. نگارنده منکر فعالیتهای همکاران عزیز در سازمان نبوده و نیستم بلکه غرض از مرقوم کردن این سطور آن است که باید روش ها تغییر کند و کارآمد و نوین گردد وگرنه سازمان نمی تواند همپای تحولات اجتماعی به پیش برود.
نگارنده تجربه آن را دارد که شعار های انتخاباتی و یا راهکارهای ارائه شده بصورتی قلب شده ارایه و در نتیجه بر باد فنا میرود. اما باز همواره ای جز بیان آن چاره ای نمیبینم:
اول بر این باورم که یک واحد حقوقی قوی در سازمان برای پاسخ دقیق و سریع به مشکلات مطروحه بیش از پیش احساس میشود. اینکه اعضای سازمان تک به تک حسب تخصص یا تجربه خود پاسخی به هجمه ها یا کج فهمی ها بدهند کافی نیست و باید دیگر سیاست مماشات را کنار گذاشت و هر جا لازم است با تنظیم شکایات دقیق و یا ارسال لایحه و پیگیری جدی آن به همه اطلاع رسانی کرد که زمان تحمل های بی دلیل تمام شده است.
دوم و در مقابل باید در برابر افرادی که در صنف مشغول به طبابت واقعی نیستند ایستاد. استفاده صحیح از دادستانی انتظامی و هیئت های انتظامی و یا تذکرات مشفقانه در هیئات مدیره کارساز است. تا زمانی که پالایش داخل سازمانی کافی نیست تیغ زبان برای پاسخ تیز نیست.
سوم و از همه مهمتر مطالبه سازمان و اعضای آن باید لایحه ای جامع از دولت برای تبیین ساختار کلی نظام بهداشتی و درمانی ملی ایران باشد. تا کی میخواهیم به پول پرستی متهم شویم در حالی که اصولاً بسیاری از پزشکان بدون رابطه مالی با بیماران مشغول کارند. سیستم بهداشتی و درمانی فقط نظام ارجاع نیست. شناور بودن در یک فضای مه آلود و مبهم نمیتواند درمان و بهداشت را به پیش ببرد. واقعاً جوانی که امسال کنکور داده و در رشته پزشکی پذیرش شده ۷ سال دیگر چه کاره است و از کجا باید ارتزاق کند؟
چهارم نقش حمایتی سازمان از اعضا باید بیش از پیش گردد. حمایت های کمرنگ شده عامل بسیاری از نارضایتی هاست. حمایت تنها وام دادن نیست بلکه مثلاً اصلاح قراردادهای کاری و پیگیری وصول مطالبات بطور جدی و همراهی یک حقوقدان در پرونده های قضایی را هم شامل میشود.
پنجم آنکه تعاملات اجتماعی ازطریق روابط عمومی های واقعی و کارآمد در دنیای امروز الزامی است. چند کنفرانس خبری در این مدت برگزار شده است؟ آیا کافی است که فقط روز خبرنگار را تبریک بگوییم؟ آیا سازمان سخنگو دارد؟ مواضع رسمی سازمان چگونه اعلام میشود؟
ششم از نقش سازمان در تعامل با وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس غفلت شده است. اصولاً همکاری که هیئت علمی است و مطب دارد و برای پیگیری امور صنفی فرد مناسبی نیست چرا که در بسیاری از موارد تعارض منافع باعث محافظه کاری خواهد شد. نقش لابی ها ( بد برداشت نشود، منظور همان مذاکره کنندگان است) کمتر از معمول است.
خلاصه کلام آنکه همانگونه که قبلاً بسیار گفته شده سازمان دو راه در پیش دارد: یا با تحولات پیش رود و تغییرات اساسی و بنیادین را در عملکرد خود نشان دهد (همانگونه که وزارت محترم بهداشت دارد انجام میدهد) و یا شاهد شکل گیری نهادهای موازی و دور شدن بدنه اعضا از سازمان باشد که خود را در انتخابات بعدی نشان خواهد داد.
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
۱۹ امرداد نود و هشت
بیش از دو سال از انتخابات پر جنجال دوره اخیر نظام پزشکی میگذرد. سرعت تحولات بسیار زیاد بوده است. هجمههای رسانهای علیه پزشکان، استعفای ریاست کاریزماتیک سازمان و مشکلاتی که بنظر لاینحل میرسد. در این میان گفتمان مستقیم بین سازمان با اعضای خود در برخی موارد کمرنگ شده و اعتماد به سازمان از سوی اعضا محل بحث گروههای پزشکی است. بر مسند نشستن برخی سیاسیون پزشک در تهران و شهرستان ها نیز باعث شده که حمله به سازمان گاهی رنگ و بوی سیاسی بگیرد. از سوی دیگر تصور بر ناکارآمدی سازمان باعث شده تا پزشکان از طرق دیگر بخواهند برای احقاق حقوق صنفی خود تلاش کنند که از جمله فعال شدن" مجمع انجمن های علمی" و شروع به تشکیل "انجمن صنفی پزشکان" است. بدیهی است که این چند شاخه شدن باعث کاهش قدرت گروه های پزشکی در مقابله با تحولات اجتماعی خواهد بود.
به این مشکلات اضافه کنید بحران عدم اعتماد اجتماعی در همه زمینه ها به اطبا و گروه پزشکی که با عدم قبول بسیاری از آراء هیئت های محترم بدوی و تجدیدنظر همراه است تا جایی که در تهران و بسیاری از شهرها مردم ترجیح می دهند از همان ابتدای شکایت به دادگستری مراجعه نمایند و قضات محترم نیز بیشتر تمایل دارند پرونده های قصور پزشکی مهم را به پزشکی قانونی احاله دهند.
اصولاً سازمانی که نتواند خود را هم پای تحولات اجتماعی دگرگون نماید به سوی ناکارآمدی پیش میرود.
بنابراین باید به طور اصولی در این زمینه اندیشید و راهکارهای جدیدی برای مقابله با مشکلات را مد منظر قرار داد. اصرار بر چرخاندن چرخ سازمان با روشهای قدیمی دیگر آسیبزا گردیده است.
هر چه پیشتر می رویم متوجه میشویم که صدای سازمان کمتر و کوتاه تر و در مقابل صدای مخالفان بلندتر می گردد. عملکرد همکاران نیز از نقش "کنشگر اجتماعی" به واکنشی عمل کردن تبدیل شده است.
در مورد بحث های اخیر از جمله افزایش تعداد دانشجویان پزشکی اگرچه از نقشهای سازمان که در قانون آمده است نیز مشاوره در این باب است ولی سازمان نتوانست نقش کاملا موثری را ایفا نماید. نگارنده منکر فعالیتهای همکاران عزیز در سازمان نبوده و نیستم بلکه غرض از مرقوم کردن این سطور آن است که باید روش ها تغییر کند و کارآمد و نوین گردد وگرنه سازمان نمی تواند همپای تحولات اجتماعی به پیش برود.
نگارنده تجربه آن را دارد که شعار های انتخاباتی و یا راهکارهای ارائه شده بصورتی قلب شده ارایه و در نتیجه بر باد فنا میرود. اما باز همواره ای جز بیان آن چاره ای نمیبینم:
اول بر این باورم که یک واحد حقوقی قوی در سازمان برای پاسخ دقیق و سریع به مشکلات مطروحه بیش از پیش احساس میشود. اینکه اعضای سازمان تک به تک حسب تخصص یا تجربه خود پاسخی به هجمه ها یا کج فهمی ها بدهند کافی نیست و باید دیگر سیاست مماشات را کنار گذاشت و هر جا لازم است با تنظیم شکایات دقیق و یا ارسال لایحه و پیگیری جدی آن به همه اطلاع رسانی کرد که زمان تحمل های بی دلیل تمام شده است.
دوم و در مقابل باید در برابر افرادی که در صنف مشغول به طبابت واقعی نیستند ایستاد. استفاده صحیح از دادستانی انتظامی و هیئت های انتظامی و یا تذکرات مشفقانه در هیئات مدیره کارساز است. تا زمانی که پالایش داخل سازمانی کافی نیست تیغ زبان برای پاسخ تیز نیست.
سوم و از همه مهمتر مطالبه سازمان و اعضای آن باید لایحه ای جامع از دولت برای تبیین ساختار کلی نظام بهداشتی و درمانی ملی ایران باشد. تا کی میخواهیم به پول پرستی متهم شویم در حالی که اصولاً بسیاری از پزشکان بدون رابطه مالی با بیماران مشغول کارند. سیستم بهداشتی و درمانی فقط نظام ارجاع نیست. شناور بودن در یک فضای مه آلود و مبهم نمیتواند درمان و بهداشت را به پیش ببرد. واقعاً جوانی که امسال کنکور داده و در رشته پزشکی پذیرش شده ۷ سال دیگر چه کاره است و از کجا باید ارتزاق کند؟
چهارم نقش حمایتی سازمان از اعضا باید بیش از پیش گردد. حمایت های کمرنگ شده عامل بسیاری از نارضایتی هاست. حمایت تنها وام دادن نیست بلکه مثلاً اصلاح قراردادهای کاری و پیگیری وصول مطالبات بطور جدی و همراهی یک حقوقدان در پرونده های قضایی را هم شامل میشود.
پنجم آنکه تعاملات اجتماعی ازطریق روابط عمومی های واقعی و کارآمد در دنیای امروز الزامی است. چند کنفرانس خبری در این مدت برگزار شده است؟ آیا کافی است که فقط روز خبرنگار را تبریک بگوییم؟ آیا سازمان سخنگو دارد؟ مواضع رسمی سازمان چگونه اعلام میشود؟
ششم از نقش سازمان در تعامل با وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس غفلت شده است. اصولاً همکاری که هیئت علمی است و مطب دارد و برای پیگیری امور صنفی فرد مناسبی نیست چرا که در بسیاری از موارد تعارض منافع باعث محافظه کاری خواهد شد. نقش لابی ها ( بد برداشت نشود، منظور همان مذاکره کنندگان است) کمتر از معمول است.
خلاصه کلام آنکه همانگونه که قبلاً بسیار گفته شده سازمان دو راه در پیش دارد: یا با تحولات پیش رود و تغییرات اساسی و بنیادین را در عملکرد خود نشان دهد (همانگونه که وزارت محترم بهداشت دارد انجام میدهد) و یا شاهد شکل گیری نهادهای موازی و دور شدن بدنه اعضا از سازمان باشد که خود را در انتخابات بعدی نشان خواهد داد.
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
۱۹ امرداد نود و هشت
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/4xiq