سهمیهای برای بازماندگان پزشکی
همچنان جنگی تمام عیار علیه پزشکان از طرف مسئولین ذیربط و غیر آن، نهادهای متعامل و غیر آن، رسانههای مختلف و غیره در جریان است که در حال قربانی گرفتن از جامعه پزشکی است. اما در این میان عدهای از پزشکان همچنان ایستادگی میکنند. علیرغم زخمهای متعددی که برداشتهاند، ایستادهاند؛ تا چراغ سلامت از فروغ نیافتد؛ تا بگویند که هستیم؛ تا مردمان از خدماتشان در هر کجا بهرهمند شوند. این بازماندگان قابل تقدیرند. ایشان لایق زندگی به معنای واقعیند. اینان شایسته آنند که مشمول سهمیه باشند. سهمیهای برای زندگی ...
کنکور به عنوان اولین رزم و ماراتن نفسگیر توسط عدهای معدود از داوطلبین با موفقیت پشت سر گذاشته میشود تا به عنوان دانشجوی پزشکی در دانشگاه پذیرفته شوند.
دوران دانشجویی همراه است با انواع ناملایمتیها، دروس سنگین و کشیکهای طاقت فرسای کاروزی به گونهای که تعدادی از این پذیرفتهشدگان عطای پزشک شدن را به لقای میبخشند.
حلاوت فارغالتحصیلی هنوز در دهان آب نشده، پزشک راهی دیار غربت میشود. موقعیت و مکان بعضی مراکز طرح حتی روی نقشه هم به سختی قابل دستیابی است که دیگر از امکانات اولیه زندگی نیازی به گفتن نیست. کم نیستند پزشکانی که علیرغم خدمت متعهدانه در دوران طرح مورد انواع نامهربانیها و تعدیات اداری، روحی و فیزیکی قرار میگیرند و این طاقت عدهای به سر آورده و به ناچار ترک خدمت و پزشکی را برمیگزینند.
ادامه تحصیل و انجام خدمات تخصصی پزشکی برای عدهای از پزشکان همواره در اولویت است، پس یک بار دیگر حضور در یک ماراتن نفسگیر پیش روست. امتحانی که اگر چه نمودار صحیحی از توانمندی علمی و عملی پزشکی نیست ولی نیاز است تا برگزار شود تا عده کمی از داوطلبان با توجه به ظرفیتها امکان ورود به دوره دستیاری را بیابند. بنابراین کم نیستند افرادی که سرخورده از ناکامیهای چندباره به کل از پزشکی خارج شده و راه دیگری را برمیگزینند.
دوره دستیاری شروع نمیشود مگر تعهدی عام برای گذران طرح تخصص داده باشی. تعهدی بلاعزل و یکطرفه که تنها پزشک را متعهد میکند.
دوران دستیاری در اغلب رشتههای تخصصی مانند دوره سربازی و نظام اداره میشود. اطاعت بیچون و چرا، اهانتهای گهگاه، ساعت کاری طاقتفرسا، درآمد ناچیز و بسیاری از سختیهای راه عدهای را مجاب میکند که دستیابی به تخصص هم راه مناسبی نیست و برون رفت از آن بر ماندن مزیت دارد. اما عدهای که ماندند و دوران دستیاری را سپری کردند باید به اجبار تعهد روز اول مجدد ترک دیار و یار کنند. کم نیستند زوجهایی که برای مدت نه چندان کوتاه مجبور به زندگی جداگانه در دو شهر دور از میباشند و این را اضافه کنیم به باقی مشکلات طرح از جمله حقوق غیرمکفی، دیرکرد تادیه مطالبات در حد یک سال و بیشتر در حالیکه پزشک در این سن و سال معمولا همسر و فرزند دارد. طبیعی است که این حجم از ناملایمات عدهای را مجاب کند که پزشکی در کشور را رها کنند.
هنوز عدهای باقی ماندهاند تا هجمههای رسانهای، تصمیمات خلقالساعه و ناکارشناسانه وزارت بهداشت، تعرفههای ناچیز، رفتارهای تبعیضآمیز نهادهایی چون سازمان مالیاتی و مجلس و بسیاری دیگر آسیبها آنها را نیز سرخورده سازد. بیعلت نیست که از زبان مسئولین اعداد چند ده هزاری از خروج پزشکان از حرفه پزشکی و یا مهاجرت سالانه بیش از هزار پزشک را میشنویم.
همچنان جنگی تمام عیار علیه پزشکان از طرف مسئولین ذیربط و غیر آن، نهادهای متعامل و غیر آن، رسانههای مختلف و غیره در جریان است که در حال قربانی گرفتن از جامعه پزشکی است. اما در این میان عدهای از پزشکان همچنان ایستادگی میکنند. علیرغم زخمهای متعددی که برداشتهاند، ایستادهاند؛
تا چراغ سلامت از فروغ نیافتد؛ تا بگویند که هستیم؛ تا مردمان از خدماتشان در هر کجا بهرهمند شوند.
این بازماندگان قابل تقدیرند. ایشان لایق زندگی به معنای واقعیند. اینان شایسته آنند که مشمول سهمیه باشند.
سهمیهای برای زندگی
پایان پیام/
https://www.pezeshkanoghanoon.ir/p/S677